يعقوب دشت كربلا



ماتم فخرالساجدين است


عزاي زين العابدين است


چراغ مدينه گرديده خاموش


در جنان فاطمه گشته سيه پوشي


واويلا واويلا آه و واويلا(2)


كشتند وصي مصطفي را


يعقوب دشت كربلا را


ندارد زائر آن قبر خرابش


مزار در ميان آفتابش


واويلا واويلا آه و واويلا(2)


دشمن شكست بال و پر من


آتش زده بر جگر من


رفتم از اين جهان با قلب خسته


نزد آن مادر پهلو شكسته


واويلا واويلا آه و واويلا(2)


شاعر
مهدي خرازي