بازگشت

سنگين شمردن طاعت


عبادات و طاعات از باب عنايت حق به انسان، و به اقتضاي مصلحت دنيا و آخرت آدمي واجب شده است. عبادات و طاعات، واجبات و محرّمات، به صورتي نيست كه انسان از عهده انجامش برنيايد. فرامين و دستورات حضرت حق مادون قدرت انسان جعل شده، به طوري كه قرآن مجيد بر اين معنا صراحت دارد:

لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً وُسْعَها:(1)



خداوند هيچ بنده اي را مكلّف نساخته مگر به اندازه وسع و توانايي او.



قرآن مجيد عبادات و طاعات و خيرات و مبرّات، و عقايد و اعمال و اخلاق حسنه و پسنديده و خلاصه مجموعه مسائل الهي را كه عبارت از دين است، بار و مشقّت و رنج و زحمت بر عهده انسان نمي داند:

وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدّينِ مِنْ حَرَج...(2)



و در مقام دين (و ارائه واجبات و محرّمات و عقايد و اخلاقيات) بر شما مشقّت و رنج ننهاده است.



دين ضامن خير دنيا و آخرت، و مايه سعادت امروز و فردا، و حافظ حقوق فرد و خانواده و اجتماع است. دين و دستوراتش مي خواهد انسان را از مقام حيوانيت بيرون آورده و به كمال انسانيت برساند. سنگيني و مشقّت و رنج و زحمت در اجراي برنامه هاي الهي براي كسي است كه در برابر حق تواضع و خضوع نداشته باشد و از سعادت و سلامت خود، محض عيش و نوش چند روزه دنيا روگردان باشد. آري آنان كه آخرت را به دنيا فروخته و حق را با باطل معامله كرده و ظلمت را بر نور ترجيح داده اند، طاعات و عبادات را سنگين و با زحمت و همراه رنج و مشقّت حسّ مي كنند، از اين جهت از مسائل ملكوتيه و فيوضات ربّانيه روگردان و به سوي اسفل الدركات جهنّم در حركت، و وجودشان در دنيا مزاحم ديگران است.



قرآن مجيد، اين سند حق و حقيقت، درباره آنان كه عبادات را ضامن خير دنيا و آخرت مي دانند و در مذاق آنان از عسل شيرين تر است، مي فرمايد:

إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِمْ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمْ الأْنْهارُ في جَنّاتِ النَّعيمِ. دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أنِ الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمينَ:(3)



آنان كه ايمان به خدا آورده و عمل شايسته انجام دادند، خداوند به سبب اين ايمان و عمل صالح آنها را به راه سعادت و طريق بهشت رهبري مي كند، تا به باغهاي پر نعمت بهشت كه نهرها از زير درختانش جاري است متنعّم گردند. در آن بهشت زبان شوق به تسبيح و تقديس حق گشايند كه بارالها، تو از هر نقص و آلايش پاك و منزّهي، و پناي آنان در بهشت سلام و آخرين سخنشان حمد پروردگار عالمين است.



قرآن مجيد روگردانان از عبادات و طاعات را دچار مرض استكبار مي داند كه از پس اين مرض به بي دين و جدايي از حقايق و واقعيات گراييده و به دنيا و آخرت خود لطمه و ضربه جبران ناپذير مي زنند.

وَاسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَ إنَّها لَكَبيرةٌ إلاّ عَلَي الْخاشِعينَ:(4)



و از خداوند به سبب استقامت و نماز ياري جوييد، كه نماز جز براي مردم خاشع و خاضع و عاشق سعادت دنيا و آخرت، امري سنگين و بسيار دشوار است.



در هر صورت سنگين دانستن عبادات و تلقين اين معني كه آراسته شدن به حقايق الهيه بسي سخت و دشوار است، انسان را از خدا و كمالات و فضائل دور كرده و تبديل به حيواني شرير و موجودي فاسق و فاجر نموده و باعث بسته شدن هشت درِ بهشت و بازشدن هفت درِ جهنّم به روي انسان است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. بقره، 286.



2. حج، 78.



3. يونس، 9 ـ 10.



4. بقره، 45.

مرد حق از دين و دنيا فارغ است *** چونكه اين بتخانه دنيا شكست

مرد حق را جُبّه و دستار نيست *** يا بد و نيك جهانش كار نيست

مرد حق خود را به حق پيوسته است *** بر سر تخت سَما بنشسته است

رو كه از اسرار مردان غافلي *** مانده اي اينجا به دام جاهلي

اندر اينجا مانده اي در قيد تن *** چاك كن بر خويشتن اين پيرهن

تو به ناز و نعمت و تن پروري *** همچو حيوان در شماران خري

از خريّ خويش گم كردي تو راه *** لاجرم گيرند از فرقت كلاه

راه حق دارد اماني نه خطر *** اندر و بنشين مكن از خير و شر

راه حق دارد حقيقت ها بسي *** مرد حق بين اندرو باشد كسي

بدي رجوع به خلق بوقت حاجت


اگر كسي بگويد خداوند متعال بناي زندگي را به صورتي پايه گذاري كرده كه تمام موجودات بخصوص انسانها در تمام امور حيات و شئون زندگي به يكديگر نياز و احتياج دارند، و چاره اي جز رجوع به همديگر ندارند، علاوه بر اين در آيات قرآن و روايات بسيار مهم اسلامي تعاون به برّ و تقوا، و رفع نياز نيازمندان، و اداي حاجات مستمندان، دردمندان، فقيران، سئوال كنندگان امري بسيار باارزش و عملي فوق العاده پسنديده شمرده شده، و بر اين كار اجر عظيم و مزد جزيل، از جانب حق مقرّر گشته، چگونه است كه امام معصوم و پيشواي محبوب، حضرت سجاد عليه السلام رجوع به خلق را بوقت نياز و حاجت سبب حرمان، و علّت فوت احسان از جانب حضرت حق دانسته؟



پاسخ به اين پرسش اين است كه منظور حضرت در اين جملات نوراني پشت كردن به توحيد و توكل، و غفلت از خدا و بي توجهي به واقعيات الهي و روي آوردن به بت هاي بي جان و جاندار و خلاصه شرك و كفر و طاغوت زدگي و فروش شخصيت به ستمكاران و ظالمان و عمله جنايات ارباب زر و زور و شهوت و فجور است.



ورنه حاجت و گرفتاري خود را اگر انسان مؤمني به اذن حضرت محبوب به بندگان مؤمن و مسلمانان باصفا، و چهره هاي خوشرو و با كرامت، و اهل عطا و بخشش بگويد هيچ منافاتي با توحيد و توكل ندارد.



عرض حاجت به عباد صالح دوست به اذن دوست امريست لازم، و برآوردن حاجت حاجتمند در صورت امكان امريست واجب.



اگر در جامعه اي طاغوتي سبز شود، و مركز قدرت و ثروت گردد، و اعلام نمايد كه هر كس امور مرا اداره كند خواسته هايش را برآورده مي كنم، و نيازش را برطرف مي نمايم، روي آوردن افراد به او عملي زشت و كاري ناروا و كمك به هدم اسلام و مسلمين، و تعاون بر اثر و عدوان است.



امام صادق عليه السلام در روايتي مي فرمايد:اگر مردم به بني اميه نمي پيوستند، و اداره امور آنان را بدست نمي گرفتند و نياز و حاجت خود را بااتصال به آنان تأمين نمي كردند، اين همه بلا به سر اولياء و امامان نمي آمد و اسلام از اين همه ضربات سنگين آنان صدمه نمي خورد!!



آري عرض حاجت و نياز در اين صورت بهغير خدا عملي زشت وموجب حرمان و فوت احسان است، ولي جائي كه رجوع به خلق به اذن شرع مطهر انجام بگيرد، بدون اينكه رجوع كننده استقلالي براي رجوع شونده قائل باشد، و بلكه رجوع شونده را واسطه فيض بين خودو خدا بداند و از آن بالاتر روا شدن حاجتش را از خدا و عنايت و لطف او ببيند و از واسطه غفلت داشته باشد عين توحيد و محض اخلاص است.



رد اينجا لازم است به آياتي از قرآن و روايات از معصومين در باب حاجت و قضاي حاجت اشاره كنم تا مسئله آنچنان كه بايد روشن شود:

وَاَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ يَأْتِيَ اَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبَّ لَوْلا اَخَّرْتَني اِلي اَجَل قَريب فَاَصَّدَّقَ وَ اَكُنْ مِنَ الصّالحِينَ.(1)



از آنچه روزي شما كريدم پيش از آنكه مرگ بر يكي از شما رسد در راه خدا انفاق كنيد، كه در حال مرگ با حسرت و اندوه زبانتان گويد: پروردگارا اجل مرا به تأخيرانداز تا بسيار صدقه داده و به مردم احسان كنم و از نيكوكاران گردم.

فَاتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ اَطيعُوا وَ اَنْفِقُوا خَيْراً لِاَنْفُسِكُمْ وَ منَْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُؤُلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.(2)



تا بتوانيد اهل تقوا شويد، و سخن حق بشنويد و اطاعت كنيد و از مال خود براي آبادي آخرت به محتاجان انفاق كنيد، و كساني كه از بخل و لئامت محفوظ مانند از رستگارنند.

اَلَّذينَهُمْ عَلي صَلاتِهِمْ دائِمُونَ، وَ الَّذينَ في اَمْوالِهِمْ حَقٌ مَعْلُومٌ،لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ....(3)



آنان كه در نماز خود دائمي و هميشگي اند، و در اموالشان حق معيني براي سائل آبروند و محروم است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- منافقون، 10.



2- تغابن، 16.



3- معارج، 23 - 25.

وَاَقيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكاةَ وَ اَفْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حناً وَ ما تُقَدَّمُوا لِاَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْر تَجِدُوهُ عِنْدَاللّهِ هُوَ خَيْراً وَ اَعْظَمَ اَجْراً...(1)



و نماز بپا داريد و به فقيران و نيازمندان و حاجت داران زكات پرداخت نمائيد، و به خداوند قرض الحسنه دهيد و بدانيد هر عمل نيك براي آخرت خود فرستيد آن را نزد خداوند خواهيد يافت، آن براي شما بهتر و اجر و پاداشش بزرگ تر است.

وَيْطْعِمُونَ الطَّعامَ علي حُبَّهِ مِسْكيناً وَيَتيماً وَ اَسيراً، اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاً وَلا شُكُوراً، إنّا نَخافٌ مِنْ رَبّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً،فَوَقاهُمُ اللّهُ ذلِكَ الْيَوْمِ وَلَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوااً.(2)



اهل بيت پاك پيامبر در راه عشق به خدا خالصانه و مخلصانه، به از كار افتاده و يتيم و اسير ومي خورانند، و اعلام مي نمايند اين كار ما فقط براي خدا است از شما پاداش و سپاسي نمي خواهيم، ما از قهر خداوند به روزي كه از رنج و سختي آن چهرء مردم درهم و غمگين است مي ترسيم. خداوند همه از شرّ و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روي خندان و دل شادمان عطا كرد.

كَلّا بَلْ لاتُكْرِمُونَ الْيَتيمَ،وَلَاتَحاضُّونَ عَلي طَعامِ الْمِسْكينِ، وَ تأْكُلُونَ التُراثَ اَكْلا لَمّاً، وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبّاً جَمّاً.(3)



آنانكه خوار و ذليل شدند، و نعمت هاي الهي از دستشان رفت، بي علّت نبوده، اينان يتيم نوازي نكنند، حاجتمند و فقيري را بر سفره طعام خود ننشانند، ارثيه را بخورند و حق وارث ضعيف را رعايت ننمايند، و سخت فريفته و مايل به مال دنيا باشند.

فَاَمّا مَنْ اَعْطي وَ اتَّقي، وَ صَدَّقَ بِالْحُسْني، فنُيسَّرُهُ لِلْيُسري، وَ اَمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْني، وَ كَذَّبَ بِالْحُسْني، فنُيَسَّرُهُ لِلْعُسْري، وَ ما يُغْني عَنْهُ مالُهُ اِذا تَرَدّي.(4)



و اما آن كس كه احسان كرد و به بذل و بخشش و عطا وجود برخاست، و تقواي الهي را در همه امور پيشه كرد، و قيامت را تصديق نمود، البته كارش را در تمام جهات زندگي سهل و آسان گردانيم، و اما هر كس بخل ورزيد، و از جهل و غرور، خود را از آنچه كه دردنيا و آخرت از جانب خدا به آن نياز دارد بي نياز دانست، و قيامت را تكذيب كرد، پس بزودي كا او را در دنيا دشوار كنيم، و گاه عذاب و هلاكت، دارائي و ثروتش را نمي تواند نجات بدهد.

فَاَمَّا الَيَتيمَ فَلاَ تَقْهَرْ، وَ اَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ.(5)



پس به شكرانه نعمت هائي كه حضرت حق را در اختيارت قرار داده، يتيم را به قهر و آزار از خود مران، و فقير و محتاج و سائل را به زجر ا از خود دور مگردان بلكه به احسان و زبان خوش به آنان برخورد كن.



در هر صورت از آيات كتاب خدا استفاده مي شود، كه رفع نياز نيازمندان و حاجت حاجتمندان و مسكنت مسكينان و فقر فقيران، و سؤال سائلان و درد دردمندان، به وقت رجوعشان به انسان كه اين رجوع هيچ مانع شرعي و فقهي ندارد امري واجب و از اعظم عبادات و وسيله قرب عبد به حضرت مولا و باعث سعادت دنيا و آخرت و نجات از عذاب الهي است، و بخل ورزيدن در اين زمينه ها بسيار زشت و عملي نكوهيده و برابر صريح آيات قرآن مورث عذاب و آتش غضب الهي است.

وَالَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَلايُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللّهِ فَبِشَّرْهُمْ بِعَذاب اَليم، يُحْمي عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِاَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ.(6)



كساني كه طلا و نقره ذخيره مي كنند و ثروت انباشته مي نمايند، و آن را در راه خدا انفاق نمي كنند، اي رسول من آنان را به عذاب دردناك بشارت بده، روزي كه آن طلا و نقره در آتش گداخته شود، و پيشاني و پشت و پهلوي آنها را به آن داغ كنند، و فرشتگان عذاب به آنان بگويند اين است نتيجه آنچه از زر و سيم بر خود ذخيره كرديد، اكنون بچشيد عذاب ثروتي كه مي اندوختيد.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- مزّمّل، 20.



2- دهر، 8 - 11.



3- فجر، 17 - 20.



4- اللّيل، 5 - 11.



5- ضحي، 9 - 10.



6- توبه، 34 35.

وَلا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ الْقِيامَةِ وَلِلّهِ ميراثُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ.(1)



آنان كه بخل نموده، حقوق مستحقان را از مالي كه خداوند به فضل خويش به آنهاداده ادا نمي كنند، گمان ننمايند كه اين بخل به منفعت آنهاست، بلكه اين بخل براي آنان ضرر و شرّ دارد، چه آنكه مالي كه در آن بخل ورزيدند روز قيامت زنجير گردن آنان شود ميراث آسمان و زمين فقط و فقط از آن خداست و خداكردار و رفتار همگان را آگاه است.



جود و سخاوت و مروت و جوانمردي، و دلسوزي بحال مردم، و رسيدگي به وضع ناتوانان و كرم و كرامت از اخلاق انبيا و پاكان و عباد صالح و اولياء الهي است.



گشاده رويي در برابر نيازمند، و سخا و جود، در روايات و اخبار و باب مستقل و مفصلي دارد، كه لازم است به برخي از روايات آن اشاره شود.