بازگشت

پيروي از هوا و مخالفت با هدايت


مسأله هواي نفس و آثار مرگبار متابعت از آن در بخش الحاح شهوت در جمله هشتم دعاي مورد تفسير، و ضربه هاي مهلك مخالفت با هدايت حق به طور مفصّل در جلد اوّل «ديار عاشقان» و جسته و گريخته در ساير مجلدات گذشته به تحرير كشيده شد، از اين جهت نياز به توضيح دوباره ندارد، فقط بايد بدانيم كه پيروي از هوا مورث هلاكت ابدي و مخالفت با هدايت، علّت شقاوت هميشگي و باعث در افتادن انسان در دوزخ است.

مسأله با عظمت فضل حق


فضل و تفضّل بنابر آنچه بيداران راه محبوب از آيات و روايات استفاده كرده اند به معناي احسان و نيكي و بخشش و عنايت از جانب خدا به عبد است بدون حقّي و عملي و كار و كوششي از طرف انسان كه احسان جزاي آن باشد.



فضل و تفضّل يعني لطف و بخشش مجّاني حضرت ربّ العزّه به نيازمند و دردمند و فقير و محتاج و مستمند و آزمند. البته لطف و بخشش و احسان و مرحمت حضرت او به عبد به صورت مجّاني و بدون حق مقابل، منافات با عملي كه سبب ورود به بهشت است ندارد، كه براي ورود در بهشت عمل و اخلاق و اعتقاد لازم است و پس از ورود به جنّت كه دربرابر عمل است، فضل او هم به انسان مي رسد، چنانكه تمام انسانها در دنيا از فضل و احسان حضرتش بدون حقّ مقابل برخوردارند.



ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَلَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِينَ.(1)

سپس از برنامه هاي من بعد از آنكه به شما رسيد روي گردانديد، هر آينه اگر فضل و رحمتم بر شما نبود، تمام مايه و سرمايه خود را از دست مي داديد و براي ابد به عذاب حق دچار مي شديد.



وَ اللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ.(2)

و خداوند آن را كه بخواهد به رحمتش مختص مي سازد، كه خدا را فضل عظيم است.



إنَّ اللّهَ لَذُو فَضْل عَلَي النّاسِ وَلكِنَّ أكْثَرَ النّاسِ لايَشْكُرُونَ.(3)

خداوند را به حقيقت بر تمام مردم فضل است، ولي اكثر مردم فضل او را سپاس نمي دارند.



قُلْ إنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ وَاسِعٌ عَليمٌ. يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَاللّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ.(4)



اي رسول من بگو: بدرستي كه فضل به دست خداست به هر كس بخواهد عنايت مي كند، و خداوند فراخ رحمت و داناست. هر كس كه بخواهد به رحمتش مخصوص گرداند و خداوند صاحب فضل بزرگ است.

وَلَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَلَي الْمُؤْمِنينَ.(5)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- بقره، 64.



2- بقره، 105.



3- بقره، 243.



4- آل عمران، 73 - 74.



5- آل عمران، 152.



صفحه 67



وبتحقيق كه خداوند از معاصي شما درگذشت، و خداوند نسبت به مردم باايمان صاحب فضل است.

فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل لَمْ يَمْْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَظيم.(1)



«آنان كه پس از برداشتن زخم و جراحت در جبهه نبرد حق عليه باطل دعوت خدا و رسول را اجابت كردند، براي نيكوكارشان و پرهيزكار از معاصي و گناهان اجر عظيم است.



آنان كه چون مردم به آنها گفتند اين اجتماع سنگين كفر و شرك عليه شماست از رودررو شدن با آنان بترسيد نه اينكه شانه از جهاد خالي نكردند. بلكه گفتند خدا ما را كفايت مي كند. پس خداوند بر ايمانشان افزود. پس با نعمتي از جانب خدا و فضل حضرت او برگشتند، و بدي آنان را مسّ نكرد، در اين طوفانهاي سهمگين به دنبال خشنودي خدا رفتند و حضرت حق، صاحب فضل عظيم است.»

وَلَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إلّا قَليلا.(2)



و اگر فضل و رحمتش بر شما نبود هر آينه اكثريّت شما تابع شيطان مي شد.

يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إنَ تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يَكْفِّرْ عَنْكُمْ سَيَّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ.(3)



اي اهل ايمان، اگر تقواي خدا پيشه كنيد، براي شما قدرت تميز حق از باطل قرار مي دهد، و از گناهان شمادر گذشته، مغفرتش را نصيبتان مي نمايد و خداوند را فضل عظيم است.

قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ.(4)



بگو به فضل و رحمت خدا شاد شويد كه آن از آنچه كه جمع مي كنيد بهتر است.



كتاب خدا از جزء اول تا جزء آخر به مناسبتهاي گوناگون از فضل حضرت ذوالفضل خبر مي دهد، كه بازگو كردن تمام آيات باب فضل و تفسير و تشريحش كتاب جدا مي طلبد.



رنجي، آن شاعر آزاده مي گويد:

عاقل است آن كه بود عاشق و ديوانه تو *** شمع جمع است هر آنكو شده پروانه تو

خال تو دانه بود، زلف تو دام دل من *** من به قربان تو و دام تو و دانه تو

ساكن كوي تو را با حرم و دير چكار *** آشناي تو ندارد سر بيگانه تو

مي رود تشنه مي در دو جهان از سروي *** هر كه يك جرعه خورد باده زپيمانه تو

منتّي بر سرم از لطف نه اي باده فروش *** رخصتي ده كه نهم پاي به ميخانه تو

اي دل از هر دو جهان صحبت ياري بگزين *** تا تو را سود دهد همّت مردانه تو

واعظا من به فنون تو نگردم مفتون *** كه نباشد اثري هيچ در افسانه تو

خانه از مردم بيگانه بپرداز اي جان *** تا كه جانانه نهد پاك به كاشانه تو

گربه گنجينه اسرار رسيدي رنجي *** مي توان گفت كه گنجي است به ويرانه تو



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- آل عمران، 174.



2- نساء 83.



3- انفال، 29.



4- يونس، 58.

فَهَلْ يَنْفَعُنِي يَا إِلَهِي إِقْرَارِي عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتبْتُ



وَ هَلْ يُنْجِينِي مِنْكَ اعْتِرَافِي لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ

أَمْ أَوْجَبْتَ لِي فِي مَقَامِي هَذَا سُخْطَكَ أَمْ لَزِمَنِي فِي وَقْتِ دُعَايَ مَقْتُكَ



سُبْحَانَكَ لاَ أَيْئَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ

اَلَّذِي عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ



حَتَّي إِذَا رَأَي مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لاَ مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ وَ لاَ مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ

تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْب طَاهِر نَقِيّ ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْت حَائِل خَفِيّ