بازگشت

راه علاج غضب


اگر كسي دچار مرض خطرناك خشم و غضب باشد، در صورتي كه علاقه نشان بدهد و به پذيرفتن نسخه شفابخش الهي كه از زبان قرآن و حديث تنظيم شده تن دهد و به قبول دستورات الهيّه برخيزد و آن دستورات را با جان و دل به كار بندد، قطعاً از آن مرض نجان پيدا خواهد كرد.



مشكل بيماران روحي اين است كه از آگاهي به طريق علاج و عمل به مقرّرات لازمه روي گردانند. اگر انسان به علل مرض و راه درمان آن معرفت پيدا كند و آن معرفت را به دايره عمل و صحنه حركت بياورد، بدون شك از مسير شيطان نجات پيدا كرده و به صراط المستقيم الهي خواهد رسيد.



مريضِ خشم و غضب بايد در اخبار وارده در مذمّت غضب و آثار مترتبه بر غضب انديشه كند و به اين معنا گردد كه زبان وحي، گرفتاران به بيماري خشم را مردمي بعيد از خدا و رحمت رحيميه حضرت ربّ العزّه مي داند و آنان را همپالگي شيطان و حزب ابليس به حساب مي آورد.



از حضرت ختمي مرتبت روايت شده:

اْلْغَضَبُ يُفْسِدُ الأْيمانَ كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعلَ:(2)



خشم و غضب ايمان را فاسد مي كند، چنانكه سركه عسل را.



اط حضرت مولي الموحدين، امام عارفين، اميرالمؤمنين((عليه السلام)) نقل شده:

اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لأِنَّ صاحِبَها يَنْدَمُ فِإنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ:(3)



غضب نوعي از ديوانگي است، زيرا به محض فرو نشستن، صاحبش پشيمان مي شود و اگر پشيمان نشد ديوانگي او ثابت و استوار است.



از حضرت باقرالعلوم((عليه السلام)) رسيده:

إنَّ هذَا الْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّيْطانِ تُوقَدُ في قَلْبِ ابْنِ آدَمَ، وَ إنَّ أحَدَكُمْ إذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَيْناهُ وَ انْتَفَخَتْ أوْ داجُهُ وَدَخَلَ الشَّيْطانُ فيهِ، فَإذا خافَ أحَدُكُمْ ذلِكَ مِنْ نفْسِهِ فَلْيَلْزَمِ الأْرْضَ فَإنَّ رِجْزَ الشَّيْطانِ لَيَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذلِكَ:(4)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «روانشناسي اسلامي»ص156.



2. «كافي»ج3، ص445.



3. «حيات جاويد»، ص179.



4. «محجة البيضاء»ج5، ص292.



به حقيقت كه غضب پاره آتشي است از شيطان كه در دل انسان برافروخته مي شود، پس ديدگانش را سرخ و رگهاي بدنش را باد مي كند، در چنين وقتي باطن او جايگاه شيطان مي شود. اگر كسي از اين واقعه وحشت دارد بايد بر زمين بنشيند، كه در اين صورت پليدي شيطان از او مي رود.



امام صادق((عليه السلام)) از پدر بزرگوارش حضرت باقر روايت مي فرمايد:

أيُّ شَيْء أشَدُّ مِنَ الْغَضَبِ؟ إنَّ الرَّجُلَ يَغْضِبُ فَيَقْتُلُ النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللهُ، وَ يَقْذِفُ الْمُحْصَنَةَ:(1)



چه چيزي از خشم سخت تر است؟ راستي مرد غضب مي كند و در حال و هواي غضب قتل نفسي كه خدا حرم كرده مرتكب مي شود و زن پاكدامن را به زنا متّهم مي نمايد.



در خدمت حضرت باقر((عليه السلام)) سخن از غضب به ميان آمد حضرت فرمود:

إنَّ الرَّجُلَ لَيَغْضَبُ فَما يَرْضي اَبَداً حَتَّي يَدْخُلَ النّارَ...:(2)



به راستي مرد به خشم آيد و خوشنود نشود تا به دوزخ درآيد.



آري رضايت و خوشنودي خشمگين، به انتقام و تشفّي قلب است، گرچه اين انتقام او را به بدترين گناهان آلوده كند و زمينه جهنّم رفتن او را فراهم نمايد.



بياييد به حقيقت در اين احاديث كه از منابع وحي در معتبرترين كتب به ما رسيده دقّت كنيم، تا اگر دچار اين بيماري مهلك هستيم نجات پيدا كرده و هم اخلاق اولياء و عاشقان حق شويم تا از هجر محبوب برهيم و به عرصه گاه قرب و وصال برسيم و لذّت حقيقي زندگي را بيابيم.

ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم *** غم هجران تو را چاره ز جايي بكنيم

دل كه بيمار شد از دست رقيبان مددي *** تا طبيبش بسر آريم و دوايي بكنيم

آن كه بي جرم برنجيد و به تيغم زد و رفت *** بازش آريد خدا را كه صفايي بكنيم

خشك شد بيخ طرب راه خرابات كجاست *** تا در آن آب و هوا نشو و نمايي بكنيم

مدد از خاطر رندان طلب اي دل ورنه *** كار صعب است مبادا كه خطايي بكنيم

سايه طاير كم حوصله كاري نكند *** طلب از سايه ميمون همايي بكنيم

دلم از پرده بشد حافظ خوش گوي كجاست *** تا به قول و غزلش ساز و نوايي بكنيم



از امام صادق((عليه السلام)) روايت شده:

اَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلُّ شَرٍّ:(3)



خشم و غضب كليد تمام بديهاست.



اين روايت بسيار پرقيمت را كه شخصيتي مانند كليني در كتاب شريف «كافي» در بخش اصول آورده است حفظ كرده و به صورت تابلويي در خانه و محل كار و مساجد نصب كنيم تا با دوري از غضب از بسياري از امراض جسمي و روحي در امان بمانيم.



از رسول خدا((صلي الله عليه وآله)) روايت شده:

ما غَضِبَ أحَدٌ إلاّ أشْفي عَلي جَهَنَّمَ:(4)



غضب نمي كند احدي مگر اينكه مشرف بر جهنّم مي شود.



در روايت بسيار مهمّي آمده:



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «كافي» ج3، ص446.



2. «محجة البيضاء»ج5، ص292.



3. «كافي» ج3، ص446.



4. «محجة البيضاء»ج5، ص292.

قالَ رَجُلٌ: يا رَسُولَ اللهِ، اَيُّ شَيْء اَشَدُّ عَلَيَّ؟ قالَ: غَضَبُ اللهِ. قالَ: فَما يُبَعِّدُني مِنْ غَضَبِ اللهِ؟ قالَ: لاتَغْضَبْ:(1)



مردي به رسول خدا((صلي الله عليه وآله)) عرضه داشت: چه چيزي بر من سخت تر است؟ فرمود: غضب خدا. عرضه داشت: كدام برنامه مرا از غضب خدا دور مي كند؟ فرمود: غضب مكن.



از امام صادق((عليه السلام)) است:

مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللهُ عَوْرَتَةُ:(2)



هر كس جلوي خشم خود را بگيرد، خداوند عيب او را مي پوشاند.



كلام روح افزاي بعضي از حكماست كه فرموده اند:

اَلسَّفينَةُ الَّتي وَقَعَتْ فِي اللُّجُجُ الْغامِرَةِ، وَاضْطَرَبَتْ بِالرِّياحِ الْعاصِفَةِ وَ غَشَيَهَا الأْمْواجُ الْهائِلَةُ أرْجي ألي الْخَلاصِ مِنَ الْغَضْبانِ الْمُلْتَهِبِ:



آن كشتي كه در دريا به موجهاي شديد گرفتار شده و به سبب بادهاي تند و سخت مضطرب گشته و موجهاي هولناك آن را فراگرفته، اميد نجات و خلاصي در او بيشتر است از شخصي كه غضبناك شده و رگهاي گردنش از خون پر گرديده و جايي را نمي بيند و چيزي را نمي شنود و كسي را نمي شناسد.



مردي به رسول خدا عرضه داشت: مرا به عملي امر كن و امرت را كوتاه بگو. حضرت فرمود: غضب مكن، سپس برگشت و سؤال كرد، باز حضرت فرمود: غضب مكن.(3)

قالَ ابْنُ مَسْعُود: قالَ النَّبِيُّ((صلي الله عليه وآله)): ما تَعُدُّنَ الصُّرعَةَ فيكُمْ؟ قُلْنَا: الَّذي لا يَصْرَعُهُ الرِّجالُ. قالَ: لَي ذلِكَ، وَ لْكِنَّ الَّذي يَمْلِكُ نفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ:(4)



ابن مسعود مي گويد: پيامبر((صلي الله عليه وآله))فرمود: شما چه كسي را پهلوان به حساب مي آوريد؟ گفتيم: كسي كه پشت او را در پهلواني به زمين نرسانند. فرمود: نه، پهلوان كسي است كه خود را به وقت غضب نگاه دارد.



سليمان پيغمبر به فرزندش فرمود:

يا بُنَيَّ إيّاكَ وَ كَثْرَةَ الْغَضَبِ فِإنَّ كَثْرَةَ الْغَضَبِ يَسْتَخِفُّ فُؤادَ الرَّجُلِ الْحَليمِ:(5)



فرزندم، از غضبِ زياد بپرهيز، كه خشم فراوان قلب مرد حليم و بردبار را از ارزش و عظمت مي اندازد.



راوي به رسول خدا عرضه داشت:

دُلَّني عَلَي عَمَل يُدْخِلُنِي الْجَنَّةَ، قالَ: لاتَغْضَب:(6)



مرابه كاري راهنمايي كن كه به بهشتم درآورد. فرمود: غضب مكن.



اميرالمؤمنين((عليه السلام)) فرمود:

أعْظَمُ النّاسِ سُلْطاناً عَلي نَفْسِهِ مَنْ قَمَعَ غَضَبَهُ وَ أماتَ شَهْوَتَهُ:(7)



نيرومندترين مردم كسي است كه غضبش را مقهور سازد و شهوت غلطش را بميراند.



از رسول خدا((صلي الله عليه وآله)) روايت شده:

مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللهُ عَنْهُ عَذابَ يَوْمِ الْقِيامَةِ:(8)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «محجة البيضاء»ج5، ص292.



2. «كافي»ج3، ص447.



3. «صحيح مسلم»ج8، ص30.



4. «محجة البيضاء»ج5، ص291.



5. «محجة البيضاء»ج5، ص291.



6. «محجة البيضاء»ج5، ص291.



7. «ميزان الحكمة»ج7، ص233.



8. «كافي»ج3، ص449.



كسي كه خشمش را از مردم نگاه دارد، خداوند او را از عذاب قيامت نگاه مي دارد.



امام صادق((عليه السلام))فرمود:

اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ الْحَكيمِ. وَ قالَ: مَنْ لَمْ يَمْلِكْ غَضَبَهُ لَمْ يَمْلِكْ عَقْلَهُ:(1)



خشم، دل حكيم را نابود مي كند. و فرمود: هر كس مالك خشم خود نيست مالك عقل خود نيز نيست.



از امام صادق((عليه السلام)) نقل شده: مردي نزد رسول خدا((صلي الله عليه وآله)) و گفت: يا رسول الله، مرا تعليم ده، فرمود: برو غضب مكن، آن مرد گفت: همين مرا بس است. به سوي خاندان خود رفت و به ناگاه ميان تيره و تبارش جنگي برپا بود، همه صف بسته و سلاح جنگ برداشته بودند. چون چنين ديد سلاح جنگ خود را برداشت و سپس در صف قوم و قبيله اش شركت جست.



در آنجا به ياد گفته رسول خدا افتاد كه: خشم مكن. سلاح را بر زمين انداخت و به نزد مردمي كه دشمن تيره و تبارش بودند رفت و گفت: اي مردم هر چه زخم و كشتار و زدن بي اثر بر شماها وارد شده به عهده من باشد، من از مال خودم غرامت مي دهم. در پاسخ گفتند: هرچه از اين بابت باشد از آنِ خود شما، ما خودمان سزاوارتريم كه آنها را تلافي كنيم. فرمود: آن مردم با هم صلح و سازش كردند و خشم از ميان رفت.(2)

تا به كي افسرده اي از دور چرخ گرم رو *** مي بنوش از دست ساقي تا بيابي جان تو

در بهشت رويت آن كو گندم خالت بديد *** روضه رضوان به نزد وي نيرزد نيم جو

كي بود با طلعتت ديدار بدرم آرزو *** كي شوم با ابرويت در جستجوي ماه نو

چند مفتوني به عيش فاني دنياي دون *** از فريب اين عجوز شوي كش غافل مشو

راه دشوار است و بانگ غول از هر سو بلند *** گر نمي خواهي شوي گمراه بي رهبر مرو

خواهي ار حاصل بري از كشتزار اين جهان *** اين نصيحت از زبان من به گوش دل شنو

كِشت منما اندر اين مزرع بغير از تخم مهر *** زانكه ندهد حاصلي تخم دگر گاهِ درو

لامعا پيمودن اين ره نه كار هر كس است *** تا به كي بيهوده كوشي راه خود گير و برو



از حضرت باقر((عليه السلام)) روايت شده:

مَكْتُوبٌ فِي التَّوْراةِ فيما ناجَي اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسي((عليه السلام)): يا مُوسي، أمْسِكْ غَضَبَكَ عَمَّنْ مَلَّتُكَ عَلَيْهِ أكُفَّ عَنْكَ غَضَبي:(3)



در مناجات حضرت حق با موسي در تورات است: اي موسي، جلوي خشمت را از هر كه زير دست توست بگير، تا من هم جلوي خشمم را از تو بگيرم.



به حكيمي گفته شد: فلاني، سخت و شديد بر خودش مسلّط است. گفت: در اين صورت شهوات او را ذليل نمي كنند و هواي نفس او را مغلوب نمي نمايد، و غضب بر او حاكم نمي گردد.(4)



گفته اند: براي كفر چهار ركن است: غضب، شهوت، دروغ بافي، طمع.(5)



بعضي از حكما فرموده اند: رأس حماقت تندي است، و رهبر تندي غضب است. كسي كه راضي به جهل باشد خود را از علم بي نياز مي داند. حلم زينت و منفعت است، جهل پستي و ضرر است، سكوت از جواب احمق جواب اوست؟



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «كافي»ج3، ص449.



2. «كافي»ج3، ص448.



3. «محجة البيضاء»ج5، ص293.



4. «محجة البيضاء» ج5، ص294.



5. «محجة البيضاء» ج5، ص294.