بازگشت

حُسن خلق


مسأله با عظمت حسن خلق بر اساس روايات وارده در كتب معتبره از جمله اصول شريف «كافي» از زمان بعثت اولين پيامبر كه به فرموده امام ششم حضرت آدم((عليه السلام)) است، جهت ارزش يافتن انسان مورد توجه حضرت ربّ العزّه بوده و به آدم ابوالبشر سفارش و وصيت شده است.



بدون زدودن آلودگيهاي اخلاقي و به عبارت ديگر: پيراستن نفس و روي آوردن به جانب حسنات و به تعبير ديگر: آراستن نفس، تحقّق حسن خلق امكان پذير نيست. براي ايجاد حسن خلق، شناخت رذائل و فضائل، قدم اوّل: و كوشش به خرج دادن و رياضت كشيدن براي پاك شدن نفس از رذائل و آراسته شدن درون به حسنات، قدم دوم، و حفظ حقايق متحقّق در نفس با توجه دائم، قدم سوم و آخر است.



بدون حسن خلق مشكلات فردي و خانوادگي و اجتماعي قابل حل نيست. مؤمن بد اخلاق در پيشگاه حضرت حق موجودي بي ارزش، و مؤمن خوش اخلاق از بهترين عباد خداست. ايمان انسان، با حسن خلق قابل تقويت است و در مقابل، ايمان مؤمن از طرف سوء خلق در معرض خطر و نابودي است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «ميزان الحكمة» ج3، ص149.



2. «ميزان الحكمة» ج3، ص149.



3. «بحار» ج78، ص53.

عَنْ رَسُولِ اللهِ((صلي الله عليه وآله)): لَمّا خَلَقَ اللهُ تَعالي الإْيْمانَ قالَ: اللّهُمَّ قَوِّتي، فَقَوّاهُ بِحُسْنَ الْخُلْقِ وَ السَّخاءِ. وَ لَمّا خَلَقَ اللهُ الُْفْرَ قالَ: اللّهُمَّ قَوِّتي، فَقَوّاهُ بِالْبُخْلِ وَ سُوءِ الْخُلْقِ:(1)



از رسول خدا روايت شده: چون ايمان به لباس هستي درآمد به حضرت حق عرضه داشت: مرا نيرو بده، او را به حسن خلق و سخاوت نيرو بخشيد. و چون كفر ظهور كرد عرضه داشت: مرا تقويت كن، خداوند او را به بخل و سوء خلق نيرو داد.

قالَ رَسُولُ اللهِ((صلي الله عليه وآله)): الإْسْلامُ حُسْنُ الْخُلْقِ:(2)



رسول با كرامت اسلام فرمود: اسلام حسن خلق است.



راستي حسن خلق چه ارزش سنگين و والايي دارد كه صدرنشين مُلك و ملكوت، اسلام را به حسن خلق معنا فرموده است! آري حسنات اخلاقي ريشه در صفات و اسماء حضرت محبوب دارد، ورنه اسلام بدين صورت معني نمي شد.

اي خوشا آنان كه با عشق رُخَش پرداختند *** مهر غير وي ز دل يكسر برون انداختند

در حريم دل به غير از يار، كس نگذاشتند *** تيغِ رد بر تارك اغيار، محكم آختند

آتشي در سينه ها از عشق وي افروختند *** رايت عشق رخش بر عالمي افراختند

در قمار عشق، جان و مال و عزّ و جاه خويش *** در ره سوداي جانان جملگي درباختند

پاك از هر غلّ و غش همچون زر خالص شدند *** زانكه اندر بوته عشق رُخش بگداختند

فارغ از افسانه هاي اهل كيش و دين شدند *** مذهبي جز عشق جانان در جهان نشناختند

از يكي جولان به عرش از فرش بنمودند جاي *** چون براق عشق در معراج قربش تاختند

عاقبت ديدند در خود طلعت جانان خويش *** آينه جان از غبار غير چون پرداختند

دردشان درمان شد آخر از دواي وصل دوست *** چونكه عمري لامعا با درد هجرش ساختند



حسن خلق را چه منزلت عظيمي است كه حضرت مجتبي((عليه السلام)) در روايتي بي نظير آن را بهترين بهترها دانسته اند.

أبُوالحَسنِ عَليُّ بنُ عبدِ اللهِ الأْسْواريُّ، عن أحْمَدَ بن محمَّدِ بنِ قَيْس، عن عبدِالعزيزِ بنِ عليٍّ السَّرَخسيِّ، عن أحمدَ بنِ عِمْرانَ البغداديّ، قال: حَدَّثَنا أبوالحسنِ قال: حَدَّثنا أبوالحسن، قال: حَدَّثنا



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «ميزان الحكمة» ج3، ص137.



2. «ميزان الحكمة» ج3، ص137.

أبوالحسنِ قال: حَدَّثنا الحنُ، عنِ الْحنِ، عنِ الْحنِ: إنَّ أحْسَنَ الْحنِ، الْخُلْقُ الْحنُ:(1)



راويان روايت از ابوالحسن، و او از ابوالحسن، و او نيز از ابوالحسن، از حسن، از حسن، از حسن روايت كرده اند كه بهترينِ بهترها خُلق حسن است.



ابوالحسن اول در روايت محمّد بن عبدالرحيم شوشتري، و ابوالحسن دوم عليّ بن احمد بصري تمّار، و ابوالحسن سوم عليّ بن محمّد واقدي است. امّا حسن اول حسن بن عرفة العبدي، و حسن دوم حسن بن ابي الحسن بصري، و حسن سوّم، وجود مقدس حضرت مجتبي ـ عليه آلاف و التحيّة و الثناء ـ است.



ارزش حسن اخلاق به حدّي است كه وجود مقدس حضرت باقر((عليه السلام)) ايمان كاملتر را شعاع اخلاق نيكوتر دانسته.

إنَّ أكْمَلَ الْمُؤْمِنينَ إيماناً أحْسَنُهُمْ خُلْقاً:(2)



گفته شده: تحقق حسن خلق محصول ميانه روي بر عليه افراط و تفريط در قوه شهوت و غضب است، و ظهور اين معني در معاشرت نيكو با مردم و محبت با آنان، وصِله و صدق و لطف و نيكوكاري، حسن مصابحت و زندگي پاك و رعايت حقوق خلق خدا و مواسات و مساوات، و نرمخويي و حلم و صبر و تحمّل رنج مردم و مهرباني با ايشان است.



در سفارشات حضرت ختمي مرتبت است كه:

خالِقِ النّاسَ بِخُلْق حن.(3)



با حسن خلق با مردم معاشرت داشته باش.



اهميت حسن خلق در پيشگاه حضرت احديّت به اندازه اي است كه حضرت سجّاد((عليه السلام)) از رسول الهي روايت مي كند كه در ميزان شخص در قيامت عملي برتر از حسن خلق نيست.

قالَ رَسُولُ اللهِ((صلي الله عليه وآله)): ما يُوضَعُ في ميزانِ امْرِء يَوْمَ الْقِيامَةِ أفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ:(4)



عَنْ أبي عَبْدِاللهِ((عليه السلام)) قالَ: أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إيمانُهُ، وَ إنْ كانَ مِنْ قَرْنِهِ إلي قَدَمِهِ ذُنُوباً لَمْ يَنْقُصْهُ ذلِكَ، قالَ: وَ هُوَ الصِّدْقُ، وَ أداءُ الأْمانَةِ، وَ الحَياءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ:(5)



امام صادق((عليه السلام)) فرمودند: چهار واقعيت است در هر كس باشد ايمانش كامل مي شود، و اگر از سر تا قدمش را گناه گرفته باشد كاهشي در آن پديد نمي آورد: راستي، اداء امانت، حياء و حسن خلق.



آري تحقق اين چهار حقيقت در مرحله اي مانع از بسياري از گناهان در آينده، و باعث آمرزش گناهان گذشته و زمينه ساز توفيق توبه براي انسان است.



روزه آن هم در ايّام تابستان عملي بس مشكل و داراي اجري فوق العاده است، به اندازه اي كه در روايات معتبره آمده است كه خداوند فرموده: «روزه از من است و من به آن جزا مي دهم».



شب زنده داري آنهم با خستگي از كار روزانه كاري مشقّت و عملي سخت است، به همين خاطر ثواب شب زنده داران ثوابي سنگين و اجري غير قابل تصور است، تا جايي كه از حضرت حق در بسياري از كتب روائي و عرفاني نقل شده:

أعْدَدْتُ لِعِبادِيَ الصّالِحينَ مالا عَيْنٌ رَأَتْ، وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ، وَ لا خَطَرَ عَلي قَلْبِ بَشَر:



براي بندگان شايسته ام چيزي فراهم كرده ام كه نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده و نه بر قلب انساني خطور كرده.



در عين آنهمه ثواب براي روزه دار، آنهم روزه دار شب زنده دار، در روايات بسيار مهم مي بينيم كه از قول رسول خدا((صلي الله عليه وآله)) روايت شده كه اجر دارنده حسن خلق همچون روزه دار شب زنده دار است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «بحار» ج71، ص387، به نقل از «خصال» صدوق ج1، ص17.



2. «كافي» ج2، ص99.



3. «بحار» ج71، ص374.



4. «كافي»ج2، ص99.



5. «كافي»ج2، ص99.

إنَّ صاحِبَ الْخُلْقِ الْحنِ لَهُ مِثْلُ أجْرِ الصّائِمِ الْقائِمِ.(1)



مسأله تقوا، يعني حسن معامله با حضرت ربّ العزّه، و حسن خلق يعني حسن معامله با مردم، به اندازه اي پر ارزش است كه رسول خدا فرموده اند: بيشتر چيزي كه امّتم بدآنهاوارد بهشت مي شوند تقوا و حسن خلق است.

أكْثَرُ ماتَلِجُ بِهِ اُمَّتِي الْجَنَّةَ: تَقْوَي اللهِ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ:(2)



حسن خلق مي خوشگوار خمخانه عالم لاهوت و جهان ملكوت است كه به هر كس بچشانند، آلودگيهايش علاج و به حقايق معنوي آراسته مي گردد.

بده ساقيا مي ز صهباي دوست *** كه از دل برد جز تمنّاي دوست

به گوشم سروش آرد اين خوش پيام *** كه آيين عشق است دين والسلام

ره مصطفي رو كه راه وفاست *** علي رهبر عشق و مقصد خداست

به درگاه خوبان نياز آوريد *** دل خود برِ دلنواز آوريد

به دل نقش سازيد الله را *** به جان معني قُل هو الله را

ز سرّ ازل دل به اميد و بيم *** سپاريد كآنجا شود دل مقيم

بيا ساقي اي آسمان خاك تو *** دو عالم خُمار مي تاك تو

به مستي مرا كن فراموش خود *** برون آرم از دانش و هوش خود

كه مستانه در پيچم اين دامگاه *** زنم خيمه گه بر سر كوي شاه

گه از دل كشم ناله اشتياق *** گهي گريم از وصل و گاه از فراق

كهن دام گردون ز هم بگسلم *** به جايي نشينم كه خواهد دلم



حرارت معنوي حسن خلق به اندازه اي است كه حضرت صادق((عليه السلام)) فرموده: حسن خلق گناه وجود در پرونده انسان را چنانكه آقتاب يخ را آب مي كند، آب مي نمايد:

إنَّ الخُلْقَ الْحنَ يَميثُ الْخَطيئَةَ كَما تَميثُ الشَّمْسُ الْجَليدَ.(3)



فضيلت حسن خلق در ملأ اعلي به اندازه اي است كه حضرت صادق((عليه السلام)) فرموده: «خداوند به صاحب خلق اجري كه عنايت مي فرمايد همانند اجري است كه به رزمنده در راه خدا مرحمت مي شود، آنهم رزمنده اي كه شب و روز در رزم با دشمن باشد». و اين معني بعيد نيست، زيرا دارنده حسن خلق بر اثر جهاد با نفس كه جهاد اكبر است موفّق به تحصيل حسن خلق شده است:

عَنْ أبي عَبْدِاللهِ((عليه السلام)) قالَ: إنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالي لَيُعْطِي الْعَبْدَ مِنَ الثَّوابِ عَلي حُسْنِ الْخُلْقِ كَما يُعْطِي الْمُجاهِدَ في سَبيلِ اللهِ يَغْدُو عَلَيْهِ وَ يَرُوحُ.(4)



ارزش و عظمت حسن خلق به اندازه اي است كه كمي عبادت رادر پرونده قيامت مي تواند جبران كند. اين معني را وجود مقدس رسول با كرامت اسلام اعلام فرموده است».

إنَّ الْعَبْدَ لَيَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظيمَ دَرَجاتِ الآْخِرَةِ وَ شَرَفَ الْمَنازِلِ وَ إنَّهُ لَضَعيفُ الْعِبادَةِ:(5)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «بحار»ج71، ص375.



2. «بحار»ج71، ص375.



3. «كافي»ج2، ص100.



4. «كافي»ج2، ص101.



5. «ميزان الحكمة» ج3، ص139.



عبد با حسن خلقش به درجات بزرگ آخرت و منازل شريفه اش مي رسد، در صورتي كه از نظر عبادت ضعيف بوده است.



عاقبت حسن خلق بهشت، و نتيجه سوء خلق جهنّم است. اين واقعيتي است كه حضرت رضا((عليه السلام)) از پدرانش از رسول خدا روايت كرده است.

عَنِ النَّبِيِّ((صلي الله عليه وآله)) قالَ: عَلَيْكُمْ بِحُسْنَ الْخُلْقِ، فَإنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ فِي الْجَنَّةِ لامَحالَةَ. وَ اِيّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلْقِ فِي النّارِ لامَحالَةَ.(1)



مردم مؤمن به طور غالب در قنوت نمازهاي خود آيه شريفه:

رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حنَةً وَ فِي الآْخِرَةِ حنَةً،(2)



را مي خوانند، امام صادق((عليه السلام)) كه قلبش مراكز اسرار و منبع علوم الهي است در توضيح اين آيه مي فرمايد: «حسنه آخرت رضوان الله و بهشت، و حسنه دنيا وسعت در رزق و معاش و حسن خلق است».(3)



امام صادق((عليه السلام)) مي فرمايد: اسيراني را خدمت رسول خدا آوردند، آن بزرگوار به قتل همه آنان جز يك نفر فرمان داد. آن يك نفر به حضرت عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت، چه شد كه دستور آزادي ما دادي؟ حضرت فرمودند: جبرئيل به من خبر داد كه پنج خصلت در تو هست كه خداوند مهربان و رسولش آنها را دوست مي دارند: غيرت شديد نسبت به ناموست، سخاوت، حسن خلق، راستي در گفتار، شجاعت.



اسير چون اين واقعيات را شنيد مسلمان شد مسلماني نيكو، و سپس در جنگ سختي همراه با رسول الهي شركت كرد تا جايي كه به مقام با عظمت شهادت رسيد.(4)



ملاحظه كنيد حسن خلق، اسيري را از اسارت نجات داد و او را از منطقه كفر به عرصه گاه ايمان كشيد و عاقبت او را به فيض عظماي شهادت نائل كرد.



رسول با عظمت اسلام در روايتي حسن خلق را نصف دين شمرده است:

اَلْخُلْقُ الْحنة نِصْفُ الدّينِ.(5)



اميرالمؤمنين((عليه السلام)) حسن خلق را بهترين رفيق انسان شمرده است:

حُسْنُ الْخُلْقِ خَيْرُ قَرين.(6)



رسول مكرّم اسلام((صلي الله عليه وآله)) نزديكترين مردم را به خودش در قيامت كساني مي داند كه داراي اخلاق بهتر، و به اهل و عيال از همه نيكوكارترند. و اين معني بعيد نيست، زيرا دارنده حسن خلق و نيكورفتار به اهل و عيال همرنگ پيامبر است و طبق قاعده جذبو انجذاب بايد چنين مردمي در قيامت از مردم ديگر به پيامبر با كرامت نزديكتر باشند:

أقْرَبُكُمْ مِنّي مَجْلِساً يَوْمَ الْقِيامَةِ أحْسَنُكُمْ خُلْقاً وَ خَيْرُكُمْ لأِهْلِهِ.(7)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «بحار»ج71، ص383.



2. بقره، 201.



3. «بحار» ج71، ص383.



4. «امالي» صدوق، ص163. «بحار» ج71، ص385.



5. «خصال» ج1، ص17.



6. «بحار» ج71، ص387.



7. «بحار» ج71، ص387.

طيّبات آيد به سوي طيّبين *** مر خبيثين را خبيثات است هين

تلخ با تلخان يقين ملحق شوند *** كي دم باطل قرن حق شوند

طيّبات از بهر كه؟ للطيّبين *** خوب، خوبي را كند جذب از يقين

در جهان هر چيز چيزي را كشد *** كفر كافر را و مرشد را رَشَد

كَهر با هم هست و مغناطيس هست *** تا تو آهن يا كَهي آيي به شست

برد مغناطيس ار تو آهني *** ور كهي بر كهربا هم مي تني

آن يكي چون نيست با اغيار، يار *** لاجرم شد پهلوي فجّار، جار

جان هامان جاذب قطبي شده *** جان موسي طالب سبطي شده

معده خركّه كشد دراجتذاب *** معده آدم جذوب گندم آب

آدمي را شير از سينه رسد *** شير خر از نيم زيرينه بود

قسم باطل باطلان را مي كشد *** باقيان را مي كشد اهل رَشَد

مه فشاند نور و سگ عوعو كند *** هر كسي بر طينت خود مي تَنَد

ناريان مرناريان را جاذبند *** نوريان مرنوريان را طالبند



از حضرت صادق((عليه السلام)) سؤال شد: حدّ حسن خلق چيست؟ حضرت فرمود: نرمخويي، پاكيزگي در كلام، و برخورد با برادر مسلمان با خوشرويي:

قالَ: قُلْتُ لأِبي عَبْدِاللهِ((عليه السلام)): ماحَدُّ حُسْنِ الْخُلْقِ، قالَ: تُلينُ جانِبَكَ، وَ تُطيبُ كَلامَكَ، وَ تَلْقي أخاكَ بِبِشْر حن.(1)



در خبري از رسول الهي آمده كه به ابوذر فرمودند:عقلي چون تدبير در امور، و وَرَعي چون خودداري از محرّمات، و حبي همچون حسن خلق نيست:



يا أباذَرٍّ، لا عَقْلَ كالتَّدْبيرِ، وَ لا وَرَعَ كَالْكَفِّ، وَ لا حبَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ:(2)

امام چهارم((عليه السلام)) مي فرمايد: سه نفر از بت پرستان همقم شدند كه رسول خدا رابه قتل برسانند، اميرالمؤمنين((عليه السلام)) به تنهايي به سوي هر سه شتافت، يكي از آنها را كشت و دو نفر ديگر را به حضور پيامبر عزيز اسلام آورد.



حضرت فرمودند: علي جان يكي از اين دو نفر را نزديك بياور. علي((عليه السلام)) يكي از آن دو را پيش پيامبر برد. ضحرت فرمود: به وحدانيّت حق و رسالت من شهادت بده. آن پست فطرت احمق گفت: كشيدن سنگيني كوه ابوقبيس براي من خوشتر از اقرار به وحدانيت خدا و رسالت توست! رسول خدا فرمودند: او را از من دور كنيد و گردن بزنيد.



سپس فرمود: آن ديگري را بياور. او را آوردند، فرمود: به وحدانيت خداي تعالي و رسالت من اقرار كن. گفت: مرا هم به دوستم ملحق نما. حضرت فرمان قتل او را دادند. علي((عليه السلام)) جهت كشتن او برخاست كه امين وحي به رسول الهي نازل شد، عرضه داشت: خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد او را نكش، زيرا داراي حسن خلق و صفت سخاوت در قوم و قبيله اش مي باشد.



حضرت صدا زدند: يا علي از كشتن او دست نگه دار كه فرستاده حق جبرئيل امين از حسن خلق و سخاوت او به من خبر داده و گفته به خاطر اين دو صفت از قتل او درگذر. مشرك در زير شمشير مولا به رسول خدا عرضه داشت: جدّاً فرستاده خدايت چنين گفت؟ حضرت فرمود: آري. گفت: همين طور است، به خدا قسم با بودن برادري از همنوعم خود را هرگز مالك درهمي ندانستم، و در جنگ به هيچ عنوان روترش نكردم، اكنون به وحدانيت حضرت محبوب اقرار كرده و به رسالت تو شهادت مي دهم.



پيامبر اكرم((صلي الله عليه وآله)) رو به اصحاب كردند و فرمودند: اين مرد از كساني است كه حسن خلق و سخاوتش وي را به جنّات نعيم كشيد.(3)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «بحار» ج71، ص389.



2. «بحار» ج71، ص389.



3. «مالي» صدوق، ص65.

با غم عشق تو دل كيست كه محرم باشد *** با لب لعل تو جان كيست كه همدم باشد

هر كه را دوست سوداي تو شد دامنگير *** فارغ از محنت و آسوده دل از غم باشد

نسبت روي تو چندان نتوان كرد به ماه *** كه به حسن از رخ زيباي تو پر كم باشد

خنك آن جان كه شد از آتش سوداي تو گرم *** خرّم آن دل كه به غم هاي تو خرّم باشد

گر دمي دست دهد روي تو ديدن ما را *** حاصل از عمر گرانمايه همان دم باشد

مفلس كوي مغان را به خرابات غمش *** دولت جام به از مملكت جم باشد

گر به بوسيدن پايت برست دست كمال *** او بدين پايه به عشّاق مقدّم باشد



مردي به محضر رسول خدا آمد و عرضه داشت: اي رسول خدا، دين چيست؟ فرمود: حسن خلق. از دست راست آمد و پرسيد: دين چيست؟ فرمود: حسن خلق. از دست چپ آمد و پرسيد: دين چيست؟ فرمود: حسن خلق. از پشت سرآمد و پرسيد: دين چيست؟ فرمود: مگر دين را نفهميدي؟ دين اين است كه خشمگين نشوي.(1)



روايت بسيار مهمّي به مضمون زير از حضرت ختمي مرتبت رسيده:

حُسْنُ الْخُلْقِ شَجَرَةٌ فِي النّارِ وَ صاحِبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِغُصْنِها يَحْذِبُهُ إلَيْها:(2)



حسن خلق درختي است در بهشت كه دارنده آن به شاخه آن درخت وصل است و آن شاخه وي را به بهشت مي برد. و بدخلقي درختي است در جهنّم، كه دارنده آن به شاخه آن درخت وصل است و آن شاخه وي را به جهنّم مي كشد.



كسي كه از محرّمات مالي و بدني و حقوقي بپرهيزد و در طلب حلال بكوشد و بر اهل و عيال خود در زندگي وسعت دهد داراي حسن خلق است. اين معاني از حضرت مولي الموحدين علي((عليه السلام)) روايت شده:

حُسْنُ الْخُلْقِ في ثَلاث: اجْتِنابُ الْمَحارِمِ، وَ طَلَبُ الْحَلالِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَي الْعِيالِ.(3)



قناعت سرمايه اي بس سنگين، و حسن خلق نعمتي بس قابل توجه است. اين حقيقت از امام عارفان حضرت علي((عليه السلام)) نقل شده:

كَفي بِالْقِناعَةَِ مُلْكاً، وَ بِحُسْنِ الْخُلْقِ نَعيماً.(4)



اميرالمؤمنين((عليه السلام)) حسن خلق را رأس هر خوبي به حساب آورده:

حُسْنُ الْخُلْقِ رَأْسُ كُلِّ بِرٍّ.(5)



زندگي داراي تلخي و شيريني است، تلخي زندگي به حادثه و مصيبت نيست، و شيريني زندگي به شهوت و مالداري نمي باشد. معارف الهيّه شيريني حيات را در حسن خلق، و تلخي آن را در بد خلقي مي داند. از امام صادق((عليه السلام)) رواست شده:

لا عَيْشَ أهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ.(6)



روايت بسيار مهمّي در مسأله حسن خلق به مضمون زير در كتب روائي وارد شده است:

عَنِ النَّبِيِّ((صلي الله عليه وآله)) إنَّهُ قالَ لأِميرالْمُؤْمِنينَ((عليه السلام)): ألا اُخْبِرُكَ بِأشْبَهِكُمْ بي خُلْقاً؟ قالَ: بَلي يا رَسُولَ اللهِ قالَ: أحْسَنُكُمْ خُلْقاً أعْظَمُكُمْ حِلْماً، وَ أبرُّكُمْ بِقَرابَتِهِ، وَ أشَدُّكُمْ مِنْ نَفْسِهِ إنْصافاً:(7)



رسول خدا به اميرالمؤمنين فرمود: تو را به شبيه ترين شما به من از نظر اخلاق خبر ندهم؟ عرض كرد: چرا، يا رسول الله. فرمود: خوش خلق ترين شما بردبارترين شما، و نيكوكارترينتان به اقوام، و با نصادف ترينتان از جانب خود نسبت به مردم است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1. «بحار» ج71، ص393.



2. «مصباح الشريعة» ص40.



3. «بحار» ج71، ص394.



4. «ميزان الحكمة» ج3، ص138.



5. «ميزان الحكمة» ج3، ص138.



6. «بحار» ج71، ص389.



7. «ميزان الحكمة» ج3، ص142.

از پا فتاده را به كرم دستگير باش *** در سرزمين نيكي و پاكي امير باش

يا دست در نبرد مزن يا مكن فرار *** دشمن اگر چو شير بود شيرگير باش

پا در گل از چه روي به نيزار مانده اي *** گرناي هفت بندنگشتي حصير باش

نعمت به سفره داري نصرت به كار خويش *** با ايندو بهر جامعه نِعْمَ النصير باش

شكرانه اي كه رنج فقيري نديده اي *** هان اي غني به فكر گروهي فقير باش

تا قدرت جوانيت از كف نرفته است *** پشت و پناه عاجز و مسكين و پير باش

طفل صغير چشم به لطف تو دوخته است *** يار يتيم و ياور طفل صغير باش

در بوستان فيض چو بوي بهار شو *** در آسمان جود چو مهر منير باش

احسان به بيكسان كن و منّت به كس منه *** در كار خير بي نظر و بي نظير باش

حالت به كلبه هاي فقيران تيره روز *** چون مهر نور بيفكن و روشن ضمير باش



اميرالمؤمنين((عليه السلام)) به تمام مردم براي آراسته شدن به حسن خلق فرمان واجب مي دهد. اطاعت از حضرت مولا بر اساس آيات قرآن مجيد و تأكيدات بيست و سه ساله پيامبر اكرم((صلي الله عليه وآله))، و به حكم عقل و روايات بسياري كه هر دو طايفه در كتب معتبره خويش آورده اند آمده است: مطيع حضرت مولا اهل بهشت و مخالف او بدون شك اهل دوزخ است. امام((عليه السلام)) در فرمايش خود مي فرمايد:

رُضُوا أنْفُسَكُمْ عَلَي الأْخْلاقِ الْحنَةِ، فإنَّ الْعَبْدَ الْمُسْلِمَ يَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ دَرَجَةَ الصّمائِمِ الْقائِمِ:(1)



نفس خود را بر اساس اخلاق حسنه تربيت كنيد، كه بنده مسلمان، با حسن خلقش به درجه روزه گير شب زنده دار مي رسد.



امام صادق((عليه السلام)) در روايتي ده خصلت از حسن خلق رسول خدا را مي شمارد و مي فرمايد: خود را به ده خصلت امتحان كنيد، اگر در شما هست خدا را سپاس گوييد و در زياد شدنش رغبت نماييد:



يقين، صبر، شكر، حلم، حسن خلق، سخاوت، غيرت، شجاعت، مروّت، قناعت.(2)