بازگشت

مراحل رسالت پيامبر (ص)


رسول با كرامت اسلام آيات خدا را از سه كتاب بر آنان تلاوت كرد تا عقل خفته آنان بيدار شد و براي دو مرحله بعد يعني تزكيه و فهم حلال و حرام و به اجرا گذاشتن آن آماده شدند.



1 ـ كتاب آفاق.



2 ـ كتاب انفس.



3 ـ كتاب تشريع يا قرآن مجيد

آيات آفاق



امّا كتاب آفاق توجّه دهنده انسان به خالق آفرينش امور هستي است:

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّي، وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَي:(2)



قسم به شب تار به وقتي كه جهان را در پرده سياه مي پوشاند، و سوگند به روز به هنگامي كه عالم را با ظهور خود روشن مي نمايد، و قسم به تمام مخلوقات كه همه آنها جفت آفريده شده اند.

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا، وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا، وَالسَّماءِ وَمَا بَنَاهَا، وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا، وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا...(3)



سوگند به خورشيد و تابش آن به وقت ظهر، سوگند به ماه كه تابع آفتاب تابان است، قسم به روز به وقتي كه آن دنيا را روشن مي كند، سوگند به شب زماني كه عالم را در پرده سياهي مي برد، قسم به آسمان و آن كه اين بناي رفيع را بنا كرد، و سوگند به زمين و آن وجود مقدّسي كه آن را گستراند، قسم به نفس و آن كه آن را به حدّ اعتدال بيافريد.

وَالْفَجْرِ، وَلَيَال عَشْر، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ:(4)



قسم به صبحگاه، و سوگند به ده شب اوّل ذوالحجّه يا محرّم، و سوگند به جفت كه تمام مخلوقات عالمند، و قسم به تك كه ذات اقدس حقّ است.

أَفَلاَ يَنظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ، وَإِلَي السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ، وَإِلَي الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ، وَإِلَي الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ:(5)



آيا به آفرينش شتر دقت نمي كنند كه چگونه همراه با انواع حكمت و منفعت آفريده شده؟



آيا در خلقت كاخ با عظمت عالم كه بالا انديشه نمي نمايندند كه چگونه اين همه دستگاه عظيم ستارگان و كهكشانها و سحابيها را بالاي سر آنان بر افراشته؟



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- آل عمران، 164.



2- ليل، 1 ـ 3.



3- شمس، 1 ـ 7.



4- فجر، 1 ـ 4.



5- غاشيه، 17 ـ 20.



و به كوهها نمي نگرند كه چگونه بر پشت زمين نصب شده و از عمق زمين باهم در ارتباط اند و باعث حفظ ارض از متلاشي شدن و علّت امنيّت روي زمين از طوفانها و سيل هاست؟



آيا به آفرينش زمين و گستردگي سطح آن و اينكه انبار انواع موادّ معدني و خوراكي براي آنها انديشه نمي كنند؟

الَّذِي خَلَقَ فوَّي، وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَي، وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَي، فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَي:(1)



آن پروردگاري كه تمام موجودات هستي را آفريد و آنهارا به حدّ اعتدال و كمال رساند، آن خداوندي كه هر موجودي را قدر و اندازه داد و سپس در مسيري كه براي آن لازم بود هدايت فرمود، آن ذات مقدّسي كه گياه سبز و خرّم را از زمين رويانيد و آنگاه خشك و سياه كرد.

وَالسَّماءِ وَالطَّارِقِ، وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ، النَّجْمُ الثَّاقِبُ:(2)



سوگند به آسمان و به طارق، چه مي داني طارق چيست، ستاره اي كه نورش نفوذ كننده است.

ءَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَنَاهَا، رَفَعَ سَمْكَهَا فوَّاهَا، وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا، وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحَاهَا، أَخْرَجَ مِنْهَامَاءَهَا وَمَرْعَاهَا، وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا، مَتَاعاً لَّكُمْ وَلْأَنْعَامِكُمْ:(3)



آيا بناي خلقت شما آدميان استوارتر است يا آسمان بلند كه آن را سقفي بي ستون و استوار ساخت، و شامش را تيره و روزش را روشن گردانيد، و زمين را پس از آن همراه با انواع منفعت ها بگستراند، در آن آب و گياه پديد آورد، و كوهها را براي حفظ آن همچون ميخ قرار داد، و در آن زمين براي شما و چهار پايانتان آذوقه فراهم آورد.

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً، وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً، وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجاً، وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتاً، وَجَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاساً، وَجَعَلْنَا النَّهَارَمَعَاشاً، وَبَنيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِدَاداً، وَجَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً، وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجاً، لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَنَبَاتاً، وَجَنَّات أَ لْفَافاً:(4)



آيازمين راگهواره آسايش نگردانديم، وكوههاراعمادو ميخ و نگهبان آن نساختيم، و شمارا جفت نيافريديم و خواب را براي شما مايه قوام واستراحت و تمدّد اعصاب قرارنداديم، و شب را براي شما لباس استراحت ننموديم، و روز را جهت امر معاش مقرّر نداشتيم، و برفراز شما هفت آسمان محكم بنانكرديم، وچراغي چون خورشيد نيفروختيم، و از تراكم ابرهاآب باران فرو نريختيم تا به وسيله آن دانه وگياه رويانيديم و باغهاي پر درخت وانواع ميوه ها جهت گذران حيات شما پديد آورديم؟!!



پديده حيات و پيدايش اين همه آثار متنوّع اعم از جماد و نبات و حيوان و عناصر ناديدني كه از احصا وشمارش بيرون است پس از اينكه آيات قرآن عقل را به تفكرّ و انديشه در آن فراخواند مورد توجّه دانشمندان و فلاسفه و حكما قرار گرفت و براي يافتن اسرار و رموز آن عاشقانه به فعاليّت افتادند و در اين زمينه در شرق و غرب آثار گرانبهائي به وجود آوردند كه بدون شك اين آثار پرقيمت معلول تلاوت آيات قرآن مجيد است كه انسان را به سير عقلي و فكري در آيات خلقت و آيات انفس و حلال و حرام و حقوق تشويق مي كند. در سطور زير نوشته اي از پرفسور رزفورد مي خوانيد كه به قسمت عمده اي از آن در كتاب خدا اشاره شده. ابتدا مقاله را به دقّت عنايت كنيد تا پس از آن به آيات كتاب الهي نظر كنيد و معجزه قرآن كريم را ببينيد!



خواهيد گفت تحقيقات غربيان در امور آفرينش چه ارتباطي به قرآن دارد؟ در جواب بايد گفت غرب تا پانصد سال پيش از كتاب و كتابخانه و دانش و دانشگاه و علم و بينش خالي بود، حركت علوم اسلامي از شرق به غرب واسطه بيداري غرب پيدايش دانش و بينش و مدرسه و دانشگاه در آن وادي شد و اين حقيقتي است كه بسياري از دانشمندان غرب به آن معتقدند و در اين زمينه كتابها و مقالاتي نوشته اند كه اشاره به آن كتب و مقالات و اقرارهائي كه علماي غرب در اين مرحله داردند از عهده اين كتاب خارج است. بنابر اين بيداري غرب و دانش و بينش دانشمندان آن سرزمين بي ربط به كتاب خدا و رسالت محمّد بن عبدالله صلّي الله عليه و آله نيست، كه منكر اين حقيقت منكر خورشيد و روز روشن است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- أعلي، 2 ـ 5.



2- طارق، 1 - 2.



3- نازعات، 27 - 33.



4- نبأ، 6 ـ 16.

پيشگفتار


الحمد للَّه، و صلّي اللَّه علي محمّد و آله الطاهرين.

زندگي حضرت سجّاد زين العابدين عليه السلام را مي خوانم و مي كوشم تصويري كامل از شخصيّت آن امام در ذهن خود ترسيم كنم.

هنوز اين كار را به پايان نرسانده به ياد آياتي مي اُفتم كه در آنها سيماي بندگان صالح خداوند ترسيم شده است.

وقتي در اين آيات تدبّر مي كنيم، شيطان ما را به وسوسه مي اندازد كه اين آيات درباره بشر سخن مي گويند يا در مورد فرشتگاني كه از پرتو نور قدرت خداوند آفريده شده اند؟ شايد اينان قهرمانان افسانه اي هستند؟ ولي از خداوندبه دور است كه در سخنانش ذرّه اي مبالغه و گزافه گويي باشد، مگر نه اين كه مبالغه و دروغ باطل است و در كتاب خدا اصلاً جاي ندارد؟! پس حقيقت چيست؟ هنگامي كه قصص پيامبران و امامان را مي خوانيم كاملاً حقيقت رادرمي يابيم، مي فهميم تمثيل اين صورت نوراني كه آيات از زندگاني بندگان نيك خداوند نمودار مي سازد حقيقت واقع است و ما به پيروي آنان در اين حقيقت فراخوانده شده ايم.



در اين امر به ويژه حكمت ولايت نهفته است چون خداوند ما را امر كرده است تا از طريق پيروي از اوليايش جوياي وسيله به سوي او شويم و از حضرتش خواستار هدايت شويم چنانكه كساني را كه برآنان نعمت هدايت ارزاني داشت و با راكعان ركوع گزاريم و با صادقان باشيم واز حضرتش بخواهيم كه ما را به كاروان صالحان ملحق فرمايد.



در واقع ولايت اولياي خدا ما را وامي دارد تا از نحوه زندگي تابناكشان بهره ور شويم و چون از نزديك با ايشان آشنايي پيدا مي كنيم بر ضدوسوسه هاي شيطان كه همواره به دوستان خويش الهام مي كند كه تبلور اين صفات، ناممكن است و يا تأكيد مي كند كه اين صفات از باب تشجيع و تشويق ذكر شده و يا فقط نمونه هاي شكوهمند ادبي هستند، ايمن مي شويم.



بزرگترين حيله شيطان بازداشتن انسان از پيمودن نردبان كمال الهي است و داوري آن بررسي زندگي پيامبران و امامان صالحان امّت است؛ بدين اعتباركه آنان نيز انسانهايي چون ما بوده اند كه مورد انعام و اكرام خداوند قرار گرفته وبه مقامي پسنديده و شايسته در نزد حضرتش، دست يافته اند.

از بيست و سه سال پيش خداوند بر من منّت نهاد تا در فرصتهاي اندكي كه پيش مي آمد، در خصوص زندگي و سيماي امامان عليهم السلام دست به نگارش بزنم امّا نتوانستم اين سلسله را كامل كنم.



امروز كه خداوند به من توفيق نوشتن انديشه هايم در مورد قرآن را كه به نام"من هدي القرآن" - تفسير هدايت - موسوم است، ارزاني داشته براي تكميل اين سلسله بار ديگر دست به كار شده ام، اميدوارم خداوند اين بار مرا درتكميل و به پايان رساندن آن موفق بدارد.



امّا شگفتي من زماني افزون شد كه در كنار ساحل اين درياي گوهر خيزايستادم و از خود پرسيدم: از اين دريا چه مي توان گرفت تا تقديم برادران خواننده كرد؟! من توانسته بودم از آنچه در خاطر داشتم كتابي مفصّل در خصوص زندگي امام سجّادعليه السلام بنويسم امّا از آنجا كه خود را مقيّد به خلاصه نويسي كرده ام دست از آن همه تفصيل برداشتم.



علّت حيرت و شگفتي من نيز در همين نهفته است كه از زندگي درخشان آن حضرت كه قلم چون مني گنجايش ذكر آن راندارد چه مي توانم برگزيد؟! بنابراين، اگر در اين مختصر قصور يا تقصيري بزرگ در شرح زندگي آن حضرت مي يابيد از شما پوزش مي طلبم و از شما مي خواهم كه اين سلسله رامدخلي براي ورود به كتابهاي مفصّل در خصوص زندگي آن بزرگواران تلقّي فرماييد.



از خداوند مي خواهم كه مرا بر اين كار موفق فرمايد و كردارم را ازشائبه هاي ريا و سمعه و غرور و خودپسندي و گناه و آلودگي پاك و در امان نگاه دارد.



نام: علي

پدر و مادر: امام حسين عليه السلام، شهربانو (دختر يزدگرد سوّم)

شهرت: سجّاد، زين العابدين

زمان و محل تولّد: روز پنجم شعبان سال 38 هجري(يا 15 جمادي الاولي همان سال) در مدينه.

زمان و محل شهادت: در 12 يا 18 و يا بنابر مشهور در 25 محرم سال 95هجري در مدينه به تحريك هشام بن عبدالملك، مسموم شده و به شهادت رسيد.

مرقد شريف: در مدينه منوّره در قبرستان بقيع دوران زندگي: در دو بخش: 22 - 1 سال با پدر.

35 - 22 سال عصر امامت خود.

طاغوتهاي زمان: 9 نفر، از يزيد تا هشام بن عبد الملك (دهمين خليفه اموي).