بازگشت

محمّد صلّي الله عليه و آله در آئينه قرآن






بخش عمده اي از آيات قرآن مجيد اختصاص به شناساندن پيامبر بزرگ اسلام و اهداف او دارد. ذكر همه آن آيات همراه با تشريح و تفسيرش ميسّر نيست، به ذكر آياتي چند از آن بخش عظيم جهت باز شناساندن شخصيّت الهي آن موجود والا و اهداف مقدّسه اش اكتفا مي كنم:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ:(1)



اوست پروردگاري كه رسولش را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر تمام مكتبها و اديان برتري دهد هر چند مشركان ناراضي و مخالف باشند.



دين حق، مجموعه اي است از عقايد صحيح و اصولي و منطقي: عقيده به خداوند جهان آفرين و نبوّت انبياء و امامت امامان، و ملائكه، و قرآن و قيامت و حساب و كتاب و صراط و ميزان، و از حسنات اخلاقي و آراستگي و پيراستگي و دستوالعملهائي كه به خير دنيا و آخرت مردم و علّت سعادت و خوشبختي جاودانگي انسان است.



پيامبر بزرگ از جانب حضرت محبوب مبعوث به رسالت شد تا با اين مجموعه و اين سه اصل مهمّ اعتقادي و احلاقي و عملي مردم را به طريق صواب و براي يافتن ثواب و نجات از شقاوت و هلاكت هدايت نمايد.



هدايت حق به صورت امر تكويني به تمام زواياي آفرينش گسترده و به صورت امر تشريعي در حيات انسان تجلّي دارد. موجود اگر از مدار هدايت خارج شود فاسد و مفسد مي شود، و وجودش از پخش آثار مثبت و بركات الهيّه محروم مي گردد. به همين خاطر خداوند مهربان از باب لطف و محبّت و عشق و علاقه به بندگان پيامبرش را همراه دين حق فرستاد تا عبادتش در گردونه هدايت قرار بگيرند و منبع آثار و بركات و فيوضات ربّانيّه گردند.



فرق بين تربيت يافتگان از دين حق، و آنان كه از پذيرش اين واقعيت سرباز زدند در تمام زواياي حيات آنقدر معلوم و روشن است كه نياز به بحث و تذكّر و استدلال و برهان ندارد.



آنان كه آراسته به دين حقّند داراي قلبي پاك و پر از مهر و محبّت و نفسي مهذّب و اعضاء و جوارحي سالم، و خلاصه داراي حسنات اخلاقي و اعمال صالحه، و به قول قرآن مجيد منبع بركت و كرامت و تقوا و برّ و عمل صالح اند.



آنان كه دور از هدايت حقّند داراي قلبي چون قلب گرگان، و روحي چون ارواح شريره، و نفسي چون نفوس خبيثه و اعضاء و جوارحي چون اعضا و جوارح درندگان اند. حركاتشان منفي، وجودشان مضر، موجوديّتشان مزاحم، و خلاصه خاري در چشم مردم و استخواني در گلوي انسان و انسانيّت اند، و كاري جز پايمال كردن حقوق انسانها و ضربه زدن به عباد حق ندارند.



آن كه از مدار هدايت خارج است چه مانعي از ظلم و جور، فريبكاري و ستم، خدعه و حيله، مكر و تزوير، دروغ و غيبت، تهمت و زنا، ربا و دزدي، شراب و فسق، بخل و حسد، حرص و تكبّر، لواط و تجاوز، تكاثر و تجاسر، و.. در خود مي بيند؟ او به تمام اين رذايل و خصايص آلوده است و از درستي و سلامت، صفا و وفا، خضوع و خشوع، تواضع و جود، تعاون و برّ، تقوا و پاكي، اصالت و شرافت، وجدان و حقيقت، علم و آگاهي، بينائي و بصيرت، ايمان و خلوص، فتوّت و جوانمردي، وجد و نشاط ذاتي، حق بيني و حق خواهي، مبارزه با ظلم و ستم، ايثار و شهادت كه همه و همه محصول هدايت و دين حق است محروم و ممنوع است.

يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً وَدَاعِياً إِلَي اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً.(2)



اي خبر دهنده از تمام حقايق، به حقيقت ما ترا به سوي مردم فرستاديم تا در همه واقعيّات ظاهري و باطني بر آنان گواه و شاهد باشي، و ايشان را در برابر ايمان و عمل صالح به بهشت بشارت دهي، و در مقابل كفر و شرك و بدكرداري از عذاب الهي بترساني، و به اذن حق مردم را به الله دعوت كني، و چراغ پرفروغ هدايت در بين خلق باشي.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- توبه، 33.



2- احزاب، 45 ـ 46.

6- دستگيري از درماندگان


يكي از ابعاد درخشان زندگاني امام چهارم، خدمات اجتماعي آن حضرت در آن عصر تاريك است. اين خدمات، چه در ايام بحراني و پر آشوب مدينه مانند روزهاي «فاجعه حره» و چه در مواقع آرامش كه نيازمندان و تهيدستان در انتظار دست نوازشگري بودند كه با لطف و كرم به سوي آنان دراز شود، همچنان تا آخر عمر آن حضرت ادامه داشت. تاريخ، نمونه هاي برجسته اي از اين گونه خدمات آن امام را بازگو مي كند:



امام چهارم هزينه زندگي صد خانواده تهيدست مدينه را عهده دار بود.(105)



گروهي از اهل مدينه، از غذايي كه شبانه به دستشان مي رسيد، گذران معيشت مي كردند، اما آورنده غذا را نمي شناختند. پس از درگذشت علي بن الحسين تازه متوجه شدند شخصي كه شبانه مواد غذايي و خوار و بار براي آنان مي آورده، علي بن الحسين (ع) بوده است! (106)



او شبانه به صورت ناشناس انبان نان و مواد غذايي را شخصا به دوش مي كشيد و به در خانه فقرا مي برد و مي فرمود: صدقه پنهاني آتش خشم خدا را خاموش مي سازد.(107)



اهل مدينه مي گفتند: ما صدقه پنهاني را هنگامي از دست داديم كه علي بن الحسين در گذشت. (108)



حضرت سجاد در طول سالها به قدري انبان حاوي آرد و ديگر مواد غذايي را به دوش كشيده شخصا به در خانه فقرا برده بود كه شانه حضرت كوفته شده و پينه بسته بود، به طوري كه پس از شهادت آن حضرت، هنگام غسل دادن جنازه اش، اين كوفتگي توجه حاضران را جلب كرد و وقتي از علت آن پرسيدند، پاسخ شنيدند كه: اين، اثر حمل شبانه كيسه ها و انبانهاي پر از مواد غذايي به در خانه فقرا است. (109)

پاورقي



105- ابونعيم اصفهاني، حلية الاوليأ، الطبعة الخامسه، بيروت، دارالكتاب العربي، 1407 ه'.ق، ج 3، ص 136 - سبط ابن الجوزي، تذكره الخواص، نجف، المطبعة الحيدريه، 1383 ه'.ق، ص 327 - علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، تبريز، مكتبة بني هاشم، 1381 ه'.ق، ج 2، ص 289 - شبلنجي، نورالابصار في مناقب آل بيت النبي المختار، قاهره، مكتبه المشهد الحسيني، ص 140 - مجلسي، بحارالانوار، الطبعه الثانيه، تهران، مكتبه الاسلاميه، 1394 ه'.ق، ج 46، ص 88، - ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي طالب، تصحيح و تعليق: سيد هاشم رسول محلاتي، قم، موسسه انتشارات علامه، ج 4، ص 154 - ابن سعد، الطبقات الكبري، بيروت، دارصادر، ج 5، ص 222، -الشيخ محمد الصبان، اسعاف الراغبين (در حاشيه نور الابصار) ص 219 - الشيخ عبدالله الشبراوي الشافعي، الاتحاف بحب الاشراف، قاهره، المطبعه الادبيه (افست منشورات الرضي، قم)، ص 136/

106- علي بن عيسي، همان ماخذ، ص 289 - شبلنجي، همان ماخذ، ص 140 - ابونعيم اصفهاني، همان ماخذ، ص 140 - مجلسي،همان ماخذ، ص 88/

107- علي بن عيسي، همان ماخذ، ص 289،- ابونعيم اصفهاني، همان ماخذ، ص 136 - سبط ابن الجوزي، همان مأخوذ، ص 327/

108-ابونعيم اصفهاني، همان ماخذ، ص 136 - شبلنجي، همان ماخذ، ص 140 -مجلسي، همان ماخذ، ص 88، الشيخ عبدالله الشبراوي، همان ماخذ، ص 136 - علي بن عيسي، همان ماخذ، ص 313 و 290 - سبط ابن الجوزي، همان ماخذ، ص 327/

109- ابونعيم اصفهاني، همان ماخذ، ص 136 - علي بن عيسي، همان ماخذ، ص 289 - ابن شهراشوب، همان ماخذ، ج 4، ص 154 - صدوق، الخصال، تصحيح و تعليق: علي اكبر الغفاري، قم، منشورات جماعة المدرسين في الحوزه العلميه بقم المقدسه، 1403 ه'.ق، ص 517 و 518/