بازگشت

به چشم دل جمالش را ببيني




در صورتي كه ظاهر به آداب شريعت آراسته شود، و باطن به نور معرفت و اخلاق حسنه و ايمان كامل منوّر گردد، چشم دل براي حقايق باز مي گردد، و هر قلبي به تناس بقدرت و قوّتش به تماشاي جلال و جمال و عظمت و جبروت موفّق مي شود.



تعبير ديگر رؤيت ،يقين است يعني انسان به جائي مي رسدكه در هر گونه شكّ و شبهه و ريب و تردي به روي دل بسته خواهد شد، و قلب نسبت به حقيقت به مرحله اي مي رسد، آنگونه كه چشم سر اشياء و عناصر را مي بيند.



در اين زمينه به دو روايت زير كه صدوق بزرگوار در كتاب با عظمت «توحيد» نقل مي كند توجّه كنيد:



عَنْ عَبْدِاللّهِ بْنِ سِنان، عَنْ أبيهِ، قالَ: حَضَرْتُ أبا جَعْفَر عليه السّلام فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجْلٌ مِنَ الْخَوارِجِ فَقَالَ لَهُ:

يا أبا جَعْفَر أيَّ شَيْء تَعْبُدُ؟ قال: اَللّهَ، قالَ: رَأَيْتَهُ؟ قالَ: لَمْ تَرَهِ الْعُيُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِيانِ، وَلكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْيمانِ، لايُعرَفُ بِالْقِياسِ، وَلايُدْرَكُ بِالْحَواسِّ، ذلِكَ اللّهُ لا إِلهَ إلاّ هُوَ. قالَ: فَخَرَجَ الرَّجُلُ وَ هُوَ يَقولُ: اَللّهُ أعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ:(53)



عبداللّه بن سنان از پدرش حكايت مي كند: به محضر مقدّس حضرت باقر عليه السّلام مشرّق شدم، مردي از خوارج بر آن جناب وارد شد و عرضه داشت: چه چيزي را عبادت مي كني؟ حضرت فرمود: خارا گفت: او را ديده اي؟ امام پاسخ داد ديده هاي سر او را نمي بيند ديدار او از طريق قلب ميسّر است، آنهم قلبي كه به واقعيّات و حقايق ايماني آراسته باشد. وجود مقدّس او با قياس به موجودات و قدرت حواسّ و تشبيه جنابش به ناس شناخته نمشود به آثار و نشانه هاي وصف شده به علاماتي كه در پهنه آفرينش است و به بساطي كه از آن تعبير به گردونه خلقت مي كنند، شناخته شده او در حكومتش جائر نيست آري خدائي كه جز او خدائي وجود ندارد اوست.



خارجي در حالي كه از خانه حضرت خارج مي شد، زبانش به اين آيه گويا بود:



اَللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ.(54)

خداوند داناتر است كه رسالت خود را كجا قرار دهد.



عن أبي عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام قالَ: جاءَ حربْرٌ إلي أميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السّلامُ فَقالَ: يا أميرَالْمُؤْمِنينَ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ حَينَ عَبَدْتَهُ؟ فَقالَ: وَ كَيْفُ رَأَيْتَهُ؟ قالَ: وَيْلَكَ لاتُدْرِكُهُ الْعُيُونُ في مُشاهَدَةِ الاَْبْصَاِ، وَلكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقايِقِ الاْيمانِ:(55)

امام صادق عليه السّلام مي فرمايد: دانشمندي از بزرگان يهود خدمت حضرت اميرالمؤمنين عرض كرد: خدايت را به وقت عبادت ديده اي؟ فرمود: واي بر تو خدائي را كه نديدم عبادت نكردم. پرسيد: چگونه او را ديدي؟ فرمود: چه خيال كردي؟ حضرت او با چشم سر ديده نمي شود اين قلب صاف و پاك است كه با قدرت حقايق ايمانيّه وجود مقدّ او را مشاهده مي كند.



به اين نكته ظريف نيز بايد توجّه داشت كه هر قلبي را در توجّه به حضرت او و درك حقايق ايماني ظرفيّتي است كه برابر آن ظرفيّت، قبول كننده نور جمال است چنانچه بيش از قدرت قلب طلب شود، به آن طلب پاسخ ندهند، كه پاسخ به طلب خارج از توان و قوّت قلب، مساوي به باد رفتن هستي است، چنانكه در آيه 143 سوره مباركه اعراسف،به اين معنا به زو رصرح اشارت رفته، و در اين زمينه مفسّر بزرگ قرن و عارف عالي شأن در تفسير «الميزان» توضيحي عالمانه داده است