بازگشت

13 - دعاي آن حضرت در درخواست حاجتها


الحـمـدلله الذي وهـب لي عـلي الكـبـر اسمعيل و اسحق ان ربي لسميع الدعاء(48) .

سـتـايـش خـداي را كـه بـه مـن در زمـان پـيـري دو فـرزنـدم اسـمـاعـيـل و اسـحاق را عطا فرمود: ( و در خواست مرا اجابت كرد) كه پروردگار من البته دعاي بندگان را خواهد شنيد.

و يا من لا تنقطع عنه حوائج المحتاجين (49) .

و اي آن كه حاجتهاي نيازمندان از او قطع نمي شود.

و من حاجتي يا رب ...

فـضـلك انـسـنـي و احـسـانك دلني ، فاسالك بك و بمحمد و اله صلواتك عليهم ، ان لا تردني خائبا(50) .

و از جـمـله حـاجـت و خـواسـتـه من اي پروردگار...(و حاجت خود را به ياد مي آوري سپس به سجده مي روي و در سجده مي گويي ):

فضل و بخشش تو مرا (از گرفتاريها) آرام نموده ، و احسان تو مرا (بدرگاهت ) راهنمايي كـرده ، پـس از تـو در خـواسـت مـي نـمـايـم بـه حـق خـودت و بـه حـق مـحـمـد و آل او كـه درودهـاي تو بر ايشان باد، مرا نوميد بر نگرداني (امام صادق (عليه السلام ) چيزي كه بنده را به پروردگارش نزديكتر مي كند. آن است كه در سجده باشد).

قبول حاجت

عـبـدالله بـن زيـاد اسـتـانـدار عـراق ، و عـامـل يـزيـد در كـشـتـار خـونـيـن عـاشـورا، در سـال شـهـادت امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام ) 33 سـال داشـت و در سن 39 سالگي در روز عاشوراي سال 67 هجري قمري بدست ابراهيم فرزند رشيد مالك اشتر، در جنگ مختار با دشمنان به جهنم واصل شد.

مـخـتـار سر نحس او را به مدينه براي امام سجاد (عليه السلام ) فرستاد. وقتي سر ابن زيـاد را بـه حـضـور امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) آوردنـد، آن حـضـرت مـشـغـول غـذا خـوردن بود، سجده شكر به جا آورد فرمود: روزي كه ما را به صورت بر ابـن زيـاد وارد كردند او غذا مي خورد. من از خداوند درخواست كردم كه از دنيا نروم تا سر او را در مـجـلس غـذاي خـود مـشـاهـده كـنـم ، هـمـانـگـونـه كـه سـر پـدر بـزرگـوارم مـقـابـل او بـود و غـذا مي خورد. خداوند به مختار پاداش خير دهد كه از ما خونخواهي نمود. سپس به اصحاب فرمود: شكر خدا كنيد.

و بـعـضـي نـقـل كـرده انـد: شـخصي پرسيد امروز در غذاي ما حلوا نيست ، امام سجاد (عليه السـلام ) فـرمـود: امـروز زبان ما شاد بودند و چه حلوايي شيرين تر از نظر كردن به سر دشمنان ما(51)

پاورقي



48- سوره ابراهيم ، آيه 39

49- صحيفه سجاديه دعاي شماره 13

50- همان

51- تتمه المنتهي ص 62