3- درود برجمله (نگاهدارندگان ) عرش
و تـري المـلائكـه حـافـيـن من حول العرش يسبحون بحمد ربهم و قضي بينهم بالحق و قيل الحمدلله رب العالمين .
(در آن روز) فـرشـتـگـان را مـي بـيـنـي كه بر گرد عرش خدا حلقه زده اند و با ستايش پروردگارشان تسبيح مي گويند و در ميان بندگان به حق داوري مي شود و (سرانجام ) خواهد شد: حمد مخصوص پروردگار جهانيان است (9) .
و مـشـيـعـي الثـلج و البـرد، و الهـابـطـيـن مـع قـطـر المـطـر اذا نـزل ، و القـوم عـلي خـزائن الريـاح ، و المـوكـليـن بالجبال فلا تزول (10) .
و بر فرشتگاني كه همراه برف و تگرگند و فرشتگاني كه با دانه هاي باران فرود مي آيند، و فرشتگاني كه بر خزانه هاي بادها زمامدارانند، و فرشتگاني كه بر كوهها گماشته اند تا از هم نپاشند (درود فرست ).
و سكان الهواء و الارض و الماء و من منهم علي الخلق (11) .
و بـر فـرشـتگاني كه در هوا و زمين و آب ساكنند، و بر آناني كه بر خلق (همه آفريده شدگان در آسمان و زمين ) گماشته شده اند (نيز درود فرست ). (روايت شده ، خدا چيزي را نيافريده جز آنكه فرشته اي براي آن گماشته شده ).
سه برخورد پيامبر (صلي الله عليه و اله ) در شب معراج
پـيامبر كه در شب معراج به همراه جبرئيل به سوي آسمانها سير مي كردند، در راه پيري را ديـدنـد، از جـبـرئيـل پـرسـيـدنـد: ايـن كـيـسـت ؟ جبرئيل عرض كرد: اي محمد به سير خود ادامه بده .
در ادامـه سـيـر، پـيـامـبـر ديـد در كـنار راه شخصي او را به سوي خود دعوت مي كند و مي گويد: بيا به سوي من اي محمد.
پيامبر به راه ادامه داد، تا اينكه ديد جماعتي به پيش آمدند و گفتند: سلام بر تو اي نخستين و اي آخرين (انسان بزرگ ).
جـبـرئيـل بـه پـيـامـبـر عـرض كـرد: جـواب سـلام آنـهـا را بـده . سـپـس جـبـرئيـل گـفـت :آن پـير دنيا است ، و دليل آنست كه جز وقت اندكي از دنيا نمانده است ، اگـر بـه او تـوجـه مـي كـردي ، امـت تـو دنـيـا را مـي گـزيـدند (و آخرت را فراموش مي نـمـودنـد.) و آن دعـوت كننده ابليس بود، كه تو را به سوي خود مي خواند.. آن جماعت كه سلام كردند، ابراهيم و موسي و عيسي (عليه السلام ) بودند(12)
پاورقي
9- زمر - 75
10- صحيفه سجاديه دعاي شماره 3
11- همان
12- داستانها و پندها - ج 6 - ح 1