بازگشت

فراز چهارم


ثم ضرب له في الحيوه اجلا موقوتا و نصب له امدا محدودا، يتخطا اليه بايام عمره و يرهقه باعوام دهره حتي اذا بلغ اقصي اثره و استوعب حساب عمره ، قبضه الي ما ندبه اليه من موفور ثوابه او محذور عقابه . خداي متعال براي انسان عمر معيني قرار داده كه اين مسير عمر را به قدم هاي شب و روز خود طي مي كند و با گذراندن سال ها در روزگار خود، آن را تمام مي نمايد تا به آخرين مرحله برسد و حساب زندگي را به تمام لحظات آن طي كند، سپس خداي تعالي او را به طرف ثواب بسيار يا عقاب بسيار مي خواند.

شرح :

عالمي كه در آن زندگي مي كنيم ، عالمي است كه بر اساس تقدير و اندازه گيري خاصي تنظيم شده و هرگز تجاوز از نظام هندسي آن ميسور نيست . آنچه مقدر گشته و اندازه گيري شده ، همان سنت غير قابل تغيير الهي است و اين حاكميت تقدير در خرد و كلان عالم برقرار مي باشد. تمامي تجزيه و تحليل هايي كه علم شيمي مي شناسد و تمام ميزان هايي كه در علم رياضيات خوانده ايم و تمامي فعل و انفعال ها، كنش و واكنش ها، جنبش و جوشش ها و... از تقديرهاي الهي است . هيچ چيز از تقدير الهي خارج نيست و هر چه هست تماما سنت غير قابل تخلف الهي است . روابط و ضوابط بين اشيا چنان است كه نتوان كمترين تخلفي نسبت به حاكميت آن ها در ذهن خود تصور نمود؛ به قول مولانا :

غير تسليم و رضا كو چاره اي ؟

در كف شير نر خونخواره اي

چنان كه مي دانيم دانش و آگاهي دقيق ، آن گاه به دست مي آيد كه بر روابط و ضابطه هاي درون و بيرون موجودات - آن چنان كه هست - آگاه باشيم . انسان نيز يكي از موجوداتي است كه جز در افعالي كه با دست و پا و اعضاي ديگر بدن انجام مي دهد و در اختيار او مي باشد، در هيچ چيز ديگري دخيل نيست . شب و روز او قدم هايي است كه به طرف نهايت زندگي برمي دارد و چراغ زندگي او پيوسته رو به افول و خاموشي است . او در اين سپري شدن ايام ، مسيري را طي مي كند كه به يكي از دو مقصد منتهي مي شود : يا به سعادت جاويدان و بهشت سرمد و حرم امن و امان الهي فرود مي آيد و با - نعوذ بالله - به عذاب اليم الهي و دوزخيان ملحق مي گردد. پس اگر انسان اين حركت بسيار حساس را با حسابرسي دقيق برگزار نكند و عمر خود را در بي خبري و بي خيالي طي نمايد، خرمن هستي خود را به تاراجي بس ابلهانه سپرده است و آن گاه كه عيار خلق را مي سنجند، او به بازتاب رفتارهاي خود خواهد رسيد!

و اين چنين است كه هيچ انسان هوشياري بر اين عاقبت ذلت بار راضي نشود و در كشاكش عمر، قدم هاي زندگي را همراه با احتياط برمي دارد. او خداي متعال را حاكم بر رفتار و كردار خود دانسته و پيوسته از او اطاعت مي كند و مي داند كه با واقعيت هاي جهان نتوان جنگيد و حقيقت ها را نشايد به بازي گرفت .