بازگشت

مقصد ششم


مقصد ششم

دستورات عملي و اخلاقي كه در داعيه آمده است قابل انكار نيست ، به ويژه در صحيفه سجاديه بيش از موارد ديگر اين مهم مورد دستور قرار گرفته است . شايد يكي از موجبات اين گونه دستورات در زبان دعا آن بوده كه در آن زمان راوي مورد اطمينان و با قابل فهمي در كنار حضرت نبوده يا اگر در خدمت آنان بوده ، جراءت نقل و مراوده زياد با حضرت را نداشته اند؛ زيرا تقيه كامل و محاصره تمام موجب مي آمد كه همه دوستان حضرت شناسايي شده و يكايك به بدترين شكل ممكن ، مورد آزار و شكنجه و چه بسا قتل قرار گيرند، لذا شاگردان امام عليه السلام يا مراوده با آن حضرت را به حداقل مي رساندند و ترك مي كردند و يا آن كه در صورت فراگيري ، امكان تدوين و تعليم آن را به ديگران نداشتند؛ لذا آن مضامين بلند كه مي بايست بماند و در زمان خاص خود به دست افرادي كه در قرون آينده خواهند آمد برسد در قالب دعا قرار گرفت و حفظ و نگهداري و قرائت آن مستجب گرديد و بدين وسيله ، دعا محفوظ ماند و به نسل هاي بعد رسيد.

O

حال وقت آن است كه پيش از پرداختن به شرح ادعيه صحيفه سجاديه به گوشه اي از دستورات آن حضرات كه در باب مكارم اخلاقي و كرايم صفات آمده اشاره كنيم ؛ اميد آن كه موجب بهره وري نگارنده و خوانندگان محترم قرار گيرد!

الف - دعا در حق والدين و توجه به آنان

دعاي بيست و چهارم صحيفه سجاديه ، توجه خاص به دعاي بر پدر و مادر نموده و با سفارش اكيد به آن ها دعاي خير بسيار نثارشان نموده است : اللهم اجعلني اءهابهما هيبه السلطان العسوف و اءبرهما برالام الرئوف و اجعل طاعتي لوالدي و بري بهما اقرلعيني من رقده الوسنان و اثلج لصدري من شربه الظلمان حتي اوثر علي هواي هواهما و اقدم علي رضاي رضاهما... اللهم و ما تعديا علي فيه من قول او اسرفا علي فيه من فعل اوضيعا لي من حق او قصرابي عنه من واجب فقد وهبته لهما... و لا اكره ما توليا من امري يا رب بار خدايا، مرا چنان قرار ده كه از پدر و مادر بترسم ، همانند ترسيدن از پادشاه ستمكار. و با ايشان خوشرفتاري نمايم ، هم چون خوشرفتاري مادر مهربان . و اطاعت كردنم از ايشان و خدمت كردن به ايشان را براي من خوش تر از خواب در نظر خواب آلوده و گواراتر از آب خنك براي انسان تشنه قرار ده تا آن جا كه خواست آن ها را برخواست خود ترجيح دهم و رضايت ايشان را بر رضايت خود مقدم دارم . (تا آن جا كه مي فرمايد) خدايا اگر آن دو (پدر و مادر) با سخن خود بر من ظلم كردند، با با كار خود، حقي از حقوق مرا ضايع نمودند يا در انجام واجبي در حق من كوتاهي كردند، همه را بخشيدم ! (تا فرمايد) من از آنچه درباره ام نموده اند، دلگير نيستم !

از اين فراز كاملا روشن است كه امام عليه السلام بناي توجه كامل فرزندان به پدر و مادر را دارد، زيرا خود آن حضرت و نيز پدر بزرگوارشان معصوم بوده و هرگز ظلم نمي كنند و مسلما آن حضرت نسبت به پدر و مادر خود كوتاهي نفرموده است ؛ پس هدف اين دعا تنها اتيان يك عمل مستحب نيست ، بلكه خواندن براي عمل كردن است .

ب - نحوه تربيت و حقوق فرزند

دعاي بيست و ششم ، درباره تربيت اولاد است . حضرت در اين فراز از دعا دستور داده كه پدران فرزندان خود را دعا كنند و به آنان توجه خاص مبذول دارند و توهم نكنند كه وظيفه والدين فقط تهيه غذا و لباس و مسكن و دارو و تداوي و فرستادن به دبستان و دبيرستان است ؛ بلكه عنايت اولي بايد به روش تربيتي آنان معطوف شود.

در عين حال در دعا بيان شده كه اولاد ايده آل چگونه فرزندي است ؟ آيا اگر فقط سواد باشد، كافي است يا سالم باشد و يا ثروتمند باشد بس است ؟ و يا آن كه امور ديگري نيز ضروري است ؟ حضرت دستوراتي جامع در اين باره صادر فرموده و چنين مي فرمايد : واصح لي ابدانهم و اخلاقهم ... و ادررلي و علي يدي ارزاقهم ، و اجعلهم ابرارا اتقياء بصراء سامعين مطيعن لك و لاوليائك محبين مناصحين و لجميع اعدائك معاندين و مبغضين و اعني تربيتهم و تاءديبهم و برهم ... و اعذني و ذريتي من الشيطان الرجيم ، فانك خلقتنا و امرتنا و نهيتنا و رغبتنا في ثواب ما اءمرتنا و رهبتنا عقابه : خدايا، بدن آنان را برايم سالم نگه دار و هم چنين اخلاق و دين ايشان را! روزي را براي من و به دست من بر آنان جاري گردان و ايشان را (افرادي ) نيكوكار، با تقوي ، با بصيرت ، شنوا و مطيع امر خود و دوست دار اولياء خود و دلسوز آن ها و دشمن و نيكويي به ايشان كمك فرما! و مرا و فرزندانم را از شيطان حفظ فرما چرا كه تو ما را خلق نمودي و به ما امر و نهي نمودي . (به بهشت ) در ثواب اعمالمان راغب نمودي و از عذاب خودت ترساندي .

هم چنان كه ملاحظه مي شود، به خوبي دو منظور فوق (معرفي اولاد ايده آل و دستور العمل تربيت و نگهداري فرزندان ) در اين دعا آمده است .

ج - در شناسايي شيطان و نحوه دوري از او

و از جمله دستورات ، تحرز از شيطان و معرفي اوست و بيان مجاري ورود مرموز او در جان ما و نيز، طور جلوگيري از ورود او و دفاع از خود و دوري كردن از او و... كه هر يك از دقيق ترين مسايل حياتي انسان است ؛ چه غفلت از هر كدام از دستورات اين بزرگواران در برخورد با اين دشمن عظيم ، انسان را به قدري تنزل مي دهد كه ديگر نمي توان نام انسان بر او نهاد.

دي شيخ با چراغ همگي گشت گرد شهر

كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتيم يافت مي نشود گشته ايم ما

گفت آنكه يافت مي نشود آنم آرزوست

امام عليه السلام فرموده : اءعذني و ذريتي من الشيطان ارجيم ... سلطته منا علي مالم تسلطنا عليه منه اسكنته صدورنا و اجريته مجاري دمائنا لا يغفل ان غفلنا و لا ينسي ان نسينا يؤ مننا عقابك و يخوفنا بغيرك . ان هممنا بفاحشه شجعنا عليها و ان هممنا بعمل صالح تبطنا عنه ، يتعرض لنا بالشهوات و ينصب لنا بالشبهات ، ان وعدنا كذبنا و ان مناما اخلقنا .

اگر دقت كنيم ، مي بينيم كه چگونه اين امام معصوم ، تمام خصايص شيطان را - كه براي معرفي او كافي است - گوشزد فرموده و ميزان خطر او را بيان داشته است ؛ دشمني كه سينه انسان سنگر او، و خون مجراي حركت او، شبهات و شهوات سلاح او، و ندانستن غفلت و لهو و نسيان نقطه امتياز اوست .

در اين جملات ، شيطان به بهترين وجه معرفي شده تا انسان را آماده دفاع از حمله خونين او كند و تهاجم او را خنثي نمايد. البته اين دعا از امامي است كه در حصن حصين قرب الهي قرار گرفته و هرگز در رصد شيطان قرار ندارد، پس معلوم مي شود كه امام اين دستورات را تنها جهت توجه امت به اين مساءله صادر فرموده است .

د - در نحوه معاشرت و حقوق همسايگان

امام در دعاي بيست و ششم صحيفه سجاديه فرموده : و تولني في جيراني و موالي العارفين بحقنا (تا گويد) و وفقهم لاقامه سنتك و الاءخذ بمحاسن ادبك في ارفاق ضعيفهم و سد خلتهم و عياده مريضهم و هدايه مسترشديهم و مناصحه مستشيرهم و تعهد قادمهم و كتمان اسرارهم و ستر عوراتهم و نصره مظلومهم و حسن مواساتهم بالماعون و العود عليهم بالجده و الافضال و اعطاء ما يجب لهم قبل السؤ ال و اجعلني اللهم اءجزي بالاحسان مسيئهم و اعرض بالتجاوز عن ظالمهم ، و استعمل حسن الظن في كافتهم و اءتولي بالبر عامهم و اغض بصري عنهم عفه و الين جانبي لهم تواضعا و اءرق علي اهل البلاء منهم رحمه و اسرلهم بالغيب موده و احب بقاء النعمه عندهم نصحا و اوجب لهم ما لحامتي وارعي لهم ما ارعي لخاصتي ... و ارزقني مثل ذلك منهم : و مرا همراهي فرما در رابطه با همسايگان و دوستانم كه به حق ما (امامت ما) آشنا هستند. (تا آن جا كه مي فرمايد) : و آنان را بر برپاداشتن طريقه و روش خودت (برپايي فرايض و اجتناب از محرمات )، و فراگرفتن اخلاق نيكوي تو در همراهي با ضعيفان و جلوگيري از فقر و نداري ايشان و عيادت بيماران و راهنمايي رهجويان و دلسوزي براي مشورت كنندگان و ديدار تازه از سفر برگشتگان و پنهان داشتن اسرار و پوشاندن عيب و كمك به ستمديدگان و ياري به ايشان در (امانت دادن ) ابزار مورد نياز خانه و سود رساندن ايشان با هدايا و دادن آنچه كه نياز دارند (قبل از درخواستشان ) توفيق ده !

خدايا مرا از آن گروهي قرار ده كه به بدكار به نيكي پاسخ دهم و از ستم ستمكارشان در گذرم ، و به ايشان خوش گمان باشم و به همه آنان نيكي كنم و چشم از لغزش هاي ايشان بپوشم و (در مقابل ايشان ) فروتن و متواضع باشم و از گرفتاران ايشان با راءفت و مهرباني دلجويي نمايم و پشت سر آن ها، دوستي خود را براي آن ها آشكار سازم و بقاي نعمتي كه در دست دارند را بخواهم و آنچه را كه براي نزديكان خود مي خواهم ، براي آنان نيز بخواهم و آنچه را كه براي خويشان خود رعايت مي كنم براي ايشان نيز رعايت كنم .

ملاحظه مي شود كه در سراسر اين پندهاي انسان ساز، چگونه حضرت عواطف انساني را تعديل فرموده و احساسات مثبت را نسبت به همسايگان برانگيخته است ؛ با ملاحظه آن كه در شريعت مقدس اسلام تا چهل منزل از چهار طرف خانه ، همسايه محسوب مي شود. پس اگر اين دستورات به مرحله عمل درآيد، چه مدينه فاضله اي كه هزاران سال آرزوي افلاطون ها و ارسطوها بوده پيدا مي شود و حاكميت اصول انساني و اخلاقي بدون هيچ گونه فشار حاكم ، نظام جامعه را تاءمين مي كند! و البته پيداست كه اين دستور العمل اخلاقي به جهت تاءمين عدل اجتماعي صورت مي گيرد و بايد حتما مردم به آن ملتزم شوند؛ يعني در واقع منشوري است براي سلامت زيستن و چگونگي رفتارها و تعديل كردارها و گفتارها و حتي انضباط خيال و وهم انسان ها نسبت به يكديگر :

نازم آن شرع مقدس كه قوانين بنگاشت

چون مراعات نشد خون بشر در هدر است

آن جا كه مي فرمايد : و استعمل حسن الظن في كافتهم و اءغض بصري عنهم عفه چگونه امام عليه السلام حتي در توهم و تخيل امت خود تصرف كرده و دستور نظام تربيتي را صادر فرموده است ؟!

ه - بيان فضايل و رذايل اخلاقي

از جمله دستورات مهم در ادعيه ، تذكر مسايل اخلاقي و مزين كردن جان و روح به آن هاست كه در رابطه با خود و داخل زندگي و اجتماع و رعايت حقوق الهي است . در اين زمينه بد نيست به رساله الحقوق امام سجاد مراجعه شود كه حضرت در آن به دقت تمامي مواردي را كه انسان به نحوي با آن در رابطه است را در نظر گرفته و براي هر يك دستورات لازم را رقم زده كه به راستي سازنده انسان كامل است .

در دعاي بيست و دوم صحيفه سجاديه مي خوانيم : اللهم صل علي محمد و آل محمد و خلضني من الحسد و احصوني عن الذنوب و ورعني عن المحارم و لا تجرئني علي المعاضي (تا گويد) و اجعلني في كل حالاتي محفوظا مكلوئا مستورا ممنوعا معاذا مجارا : خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از حسد پاك گردان و از گناهان و از (افعال ) حرام باز دار و مرا بر گناهان جرئت مده . (تا آنجا كه ) و مرا در همه حالاتم در پناه خود نگهدار و (عيب هايم را) پوشيده (و از ستم ديگران ) بازداشته ، و در پناه تو قرار گرفته و زينهار شده قرار ده .

نيز توجه به دعاي مكارم الاءخلاق كه دعاي بيستم صحيفه سجاديه است ، در اين زمينه بسيار كارساز و براي تربيت ما بسيار نافع است كه اينك به گوشه اي از آن اشاره مي نماييم كه نمونه اي از نظام اخلاقي انسان است . عجيب تر آن كه اين دعا به دقت فوق العاده اي مجهز است ، به طوري كه گاهي حتي از ديد دقيق كساني كه مراقب احوال نفس هستند مهجور مانده است و به آن توجه كافي ندارند.

با ملاحظه دقيق مضمون و متن اين دعا، گويي به كتابخانه اي از نظام اخلاقي و عقل عملي مراجعه كرده ايم و جملگي را خلاصه گيري كرده و عصاره اي از مجموعه اي عظيم به دست آورده ايم مي فرمايد : و اجر للناس علي يدي الخير و لا تمحقه بالمن وهب لي معالي الاخلاق و اعصمني من الفخر و (نيز فرموده ) و اغنني و اوسع علي في رزقك و ولا تفتني بالنظر و اءعزني و لا تبتليني بالكبر و عبدني لك و لا تفسد عبادتي بالعجب : (خدايا)، به دست من به مردم خير برسان و (ثواب آن را) با منت گذاري نابود مساز و به من اخلاق نيكو عنايت فرما و مرا از فخر فروختن (بر مردم ) حفظ فرما.

و نيز فرموده : و مرا بي نياز گردان و روزي مرا فراوان كن و مرا به نگاه كردن (به آنچه در دستان آدميان است ) گرفتار مفرما و به من عزت نفس كرامت فرما و از تكبر دور گردان و مرا بنده خود قرار ده و عبادت مرا با عجب فاسد مگردان !

نكته دقيق آن جاست كه گاهي رعايت نظام اخلاقي ، خود تبعات فاسده اي دارد كه به آن كمتر توجه مي شود؛ مثلا كمك كردن به مردم ممكن است همراه منت فاسد كننده عمل باشد و يا كثرت عبادت موجب عجب شود و يا اخلاق كريمه انساني موجب مفاخره شود يا عزت نفس گاهي مبدل به تكبر گردد.

اين ها حبايل و دسيسه هاي شيطان است كه بر سر راه آدمي نهاده ، به طوري كه اگر از هر يك اين گرفتاري ها فرار كند، مبتلا به كمند ديگري مي شود. علي اي حال تا انسان بتواند خود را از جملگي اين كمندها خلاص كند مسيري بسيار سخت در پيش رو دارد و محتاج به ياري حضرت خداوندي و تاءييدات پي گير آن رب محبوب است كه رزقنا الله و اياكم انشاء الله .

در اين دعا، پس از آن كه بسياري از ذلات و لغزش ها را ذكر فرموده و از جميع آن ها به خدا پناه برده ، به اين نكته توجه مي دهد كه آن چنان زشتي ها خلقي از نظر آن حضرت نكوهيده است ، كه در صورت نداشتن علاج از خداوند طلب مرگ مي كند : و عمرني ماكان عمري بذله في طاعتك فاذا كان عمري مرتعا للشيطان فاقبضني اليك قبل ان يسبق مقتك الي او يستحكم غضبك علي : خدايا، مادامي كه عمر من در راه طاعت تو صرف مي شود، به من عمر بده (در غير اين صورت )، اگر عمر من چراگاه شيطان گشته ، جان مرا بگير، قبل از آن كه انتقام تو بر من سبقت گيرد يا غضبت بر من مستحكم شود.

و - در ارتباط با نظام حكومتي

و از جمله خصيصه دعا، اشاره به نظام حكومتي اسلام و درخواست انسجام ، و واداشتن امت براي دفاع از حريم مقدس كشورهاي اسلامي است . امام عليه السلام در اين رابطه دعايي مخصوص مرزداران و حافظان نظام دارد كه دعاي بيست و هفتم صحيفه سجاديه است و نسبتا هم مفصل و طولاني است . ايشان در اين كريمه به مردم هشدار داده و آنان را به آمادگي براي حفظ كيان خود وامي دارند؛ فرموده : و حصن ثغور المسلمين و ايدحماتها بقوتك ... و كثر عدتهم و اشحذ اسلحتهم و احرس حوارتهم و امنع حرمتهم و الف جمعهم و دبر امرهم و واتر بين ميرهم (تا گويد) و علمهم ما لا يعلمون و عر فهم ما يجهلون و بصرهم ما لا يبصرون ... اللهم و ايما غاز غزاهم من اهل ملتك او مجاهد جاهدهم من اتباع سنتك ... فلقه اليسر و هيئي له الامر... و اءعفه عن الجبن و اءلهمه الجراءه و ارزقه الشده و ائده بالنصره و علمه السير و السنن و سدده في الحكم : و مرزهاي مسلمين را (از تجاوز بدخواهان ) حفظ فرما و با نيروي خودت مرزداران را تاءييد كن ! (تا آن جا كه گويد) تعداد ايشان را زياد و اسلحه ايشان را تيز و فرما و منطقه ايشان را حفظ فرما و اطراف ايشان را نگهداري كن و جمع ايشان را گردهم آر و امر ايشان را تدبير فرما و آذوقه شان را پي درپي بفرست . (سپس ‍ مي گويد) و به آنان آنچه را نمي دانند ياد ده و چيزي را كه به آن جهل دارند بشناسان و (مكر و فريب دشمنان ) را به ايشان نشان ده . (و نيز گويد) خدايا هر رزمنده اي كه با ايشان (دشمنان اسلام ) جنگيده است ، و هر مجاهدي كه با ايشان به جنگ پرداخته است ، پس به او آساني (در زندگي ) عطا كن و امر او را براي او مهيا قرار ده و از ترس حفظ فرما و به او شجاعت الهام كن و (به او) سخت گيري (بر كافران ) روزي كن و با ياري خودت او را تاءييد نما و به او راه و روش (رسول اكرم ) را بياموز و در حكم كردن ، او را به راه راست هدايت فرما.

آنچه از جملات و فرازهاي مختلف اين صحيفه كريمه استفاده مي شود، تشكل سازمان يافته مسلمين است ؛ به طوري كه از دشمن تصور تهاجم را نيز سلب كند و نظم و قرار تثبيت شود، آمادگي مسلحانه موفق به طور مدرن و پيشرفته كه در آن هيچ گونه كمبودي نبوده و با داشتن ذخيره كافي و بودجه تمام و مجهز بودن به نظام فوق مدرن زمان كه جملگي بتواند در طي دفاع از حق و حفظ حدود و ثغور مسلمين با كمترين جنبش خود برق از چشم دشمن هتاك و خيره سر گرفته و تصور خام و فكر شوم او را در نطفه خفه كند.

جمله اشحذ اسلحتهم به معني كارا بودن و غالب آمدن است ؛ يعني در هر زمان بر حسب همان وقت بايد اسلحه را تشحيذ كرد و سازمان دهي مناسب نمود. و جمله علمه السير و السنن به معني فراگيري تاكتيك ها و هنرهاي زمان و فنون رزمي و رموز فني رزم آوري است و جمله عرفهم ما يجهلون و علمهم ما لا يعلمون و بصرهم بما لا يبصرون بهترين دليل است كه ارتش اسلام در هر زمان مي بايست بهترين فنون نظامي را مطابق با روش روز آموخته و دور از هرگونه جهل و مجهز به همه ي فرمول هاي دقيق زمان باشد و به طور هم آهنگ و در نهايت بينايي و بصيرت ، نسبت به موقعيت ها و شناخت دقيق اوضاع دشمن عمل كند، يعني نه تنها بايد مجهز باشد، بلكه جاهلانه عمل نكند و در متن كار با كمال آشنايي و روشني پس آمدها و در نظر گرفتن جملگي تبعات به طور معقول و آگاهانه قدم بردارد.

قابل توجه آن كه امام اين نظام قوي و هماهنگ را، نه براي كشور گشايي و سلطه بر مظلومان و تاختن بر بيچارگان مي خواهد، بلكه براي دفاع از حق و حفظ شؤ ون اسلام و مسلمين و پيشبرد اهداف هدايت گر اسلام مي بيند.

و لذا مي فرمايد : اللهم و قو بذلك محال اهل الاسلام و حصن به ديارهم و فرغهم عن محاربتهم لعبادتك و عن منابذتهم للخلوه بك حتي لا يعبد في بقاع الارض غيرك و لا تعفر لاحد منهم جبهه دونك : خدايا، بدين وسيله شهرهاي اسلامي را قوت ببخش و ديار ايشان را حفظ فرما و ايشان را از جنگ با كفار، براي عبادت خودت فارغ گردان و براي خلوت كردن (و انس گرفتن ) با خودت (آسوده ساز) تا آن كه در قطعه هاي مختلف زمين غير از تو عبادت نشود و پيشاني هيچ كس جز براي تو بر خاك ماليده نشود.

حضرت در دعاي افتتاح از خداي متعال ، دولت صالحي را درخواست مي فرمايد : اللهم انا نرغب اليك في دوله كريمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و تجعلنا فيها من الدعاه الي طاعتك و القاده الي سبيلك : خدايا، ما رغبت به سوي تو پيدا مي كنيم در دولت كريم و بزرگواري كه اسلام به آن عزيز شود و نفاق ذليل گردد و ما را از آن كساني قرار ده كه به عبادت تو دعوت مي كنند و از رهبران (هدايت ) به راه تو هستند.

هم چنين در فراز ديگري با تحرز از جائر و ستمگر به خداي تعالي چنين عرض مي كند : الحمدلله قاصم الجبارين مبير الظالمين مدرك الهاربين نكال الظالمين صريخ المستصرخين موضع حاجات الطالبين : تمامي ستايش ها از آن خدايي است كه درهم كوبنده ستمگران و نابود كننده ظالمان و دريابنده فراريان و به كيفر رساننده ظالمان و فرياد رس فرياد خواهان است ، و جايگاهي است كه حاجتمندان به آن روي كنند، كه در اين فراز به مستضعفان جهان اميد داده و آنان را از ياءس و نوميدي دور مي دارد كه بدانند خدا به ياد آنان است ، زيرا كشنده ظالمان و شكننده جباران و دشمن نابكاران و پناه دهنده بيچارگان مي باشد. و آنگاه كه به فرار از دشمن ظالم ناگريز شوند، خدا بهترين كسي است كه او را ياري كند، تا هرگز خود را تنها نديده و به ظالم اجازه تبهكاري بيشتري ندهد و بر عليه او با جراءت تمام دل به خدا بسته اقدام معقول و مناسب را بنمايد.

البته اين نكته بارز و روشن است كه شريعت مقدس اسلام ، نظر بسيار جدي و محكمي نسبت به تشكل هاي اجتماعي مسلمين دارد، لذا كساني را كه بخواهند رخنه در اين امر مهم كنند، به اشد مجازات سزاوار دانسته و در بعض از آيات قرآن كريم جزاي بعض از اصناف آنان را تا سرحد قتل تجويز كرده است : (250) لئن له ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و امرجفون في المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا ملعونين اينما ثقفوا اءخذوا و قتلوا تقتيلا : و اگر منافقين و كساني كه در دل مرض ‍ دارند و شايعه پراكنان ، دست از كار خود برندارند به (سختي ) با ايشان دشمني خواهيم ورزيد و اينان در شهر در كنار تو نخواهند بود، مگر زمان اندكي . در حالي كه از رحمت بدورند و هر كجا كه يافت شوند به سختي كشته خواهند شد.

و از اين قبيل مفاهيم محكم در سياست الهي ، در قرآن كريم بسيار است و اين سياست براي حفظ كيان الهي اسلامي ملت بزرگ اسلام بوده و به شدت مورد عنايت الهي است و هر مانع سر راه را برمي دارد؛ به طوري كه خداي منان در قرآن كريم حمد را براي ذات اقدس خود به جهت قطع ريشه ي ظالمان سزاوار ديده و مي فرمايد : فقطع دابر الذين ظلموا و الحمدلله رب العالمين : پس پشت كساني كه ظلم كردند قطع شد و ستايش ها از آن خداوند متعال است .

و از نظر حضرات معصومين نيز آن چنان اين تشكل و نظام حكومتي اسلام پر اهميت بوده كه امير مؤ منان عليه السلام در نهج البلاغه فرموده : من ديدم اگر بخواهم حق خود را گرفته و در مقابل دستگاه حكومتي وقت بايستم ، براي تشكل مردم مضر است ، لذا از حق خود گذشته و آن را حفظ كردم و خود را در كنار دستگاه هر يك به طور ناصح مشفق و مشاور امين قرار داد.

و به همين خاطر امام حسن مجتبي عليه السلام با معاويه - عليه الهاويه - قطع نامه معروف را امضا فرمود. و در ادعيه بسياري حضرات دستور به دعا بر امام عادل مسلمين داده اند.

O

آنچه در بالا آمد، گوشه اي از مفاهيم مورد نظر ائمه معصوم عليهم السلام در ادعيه ماءثوره و دقيقه اي از هزار توي مفاهيم و معاني بسيار آن بود كه تقديم گرديد.

اميد كه مورد توجه خوانندگان عزيز قرار گيرد و اسباب توجه و تنبه بيشتر دعا كنندگان باشد. اكنون به شرح كوتاهي از صحيفه سجاديه امام چهارم شيعيان ، اين زبور آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم آغاز مي كنيم .

ولله الحمد

پاورقي

250- مانند آيات 59 و 60 سوره احزاب .