بازگشت

دعا در مرتبه لفظ نيست


با توجه به مطالب گذشته روشن شد كه دعا حقيقتي است كه از سطح لفظ بي جان ، خارج بوده و داراي روح خاصي است كه همان ارتباط دقيق بين داعي (دعا كننده ) و مدعو (دعا شونده ) است .

به ديگر بيان ، در دعا پس از به كارگيري الفاظ - البته در جايي كه لفظ در كار است - بايد اراده استعمالي همراه با اراده اي جدي باشد كه معلول همان جذب و انجذاب و حالت معنوي انسان است ؛ يعني انسان آنچه را مي خواند، به راستي همان را هم بخواهد. بنابراين ، حقيقت دعا اگر مورد تحليل قرار گيرد، خود بندگي و عبادت حضرت حق است ، به طوري كه مي توان گفت هر نوع عبادتي كه از سوي بندگان صورت مي پذيرد، نوعي نيايش ، دعا و درخواست لطف و كرامت الهي است . در همين رابطه ، استاد بزرگوار علامه طباطبايي رحمه الله در الميزان به خطاي نويسنده المنار كه توهم كرده است هر عبادتي دعا نيست (مانند روزه كه نمي توان آن را دعا دانست ، هر چند عبادت است ) اشاره فرموده و جواب داده اند كه دعا، تحليلا عبارت از طلب رحمت از مقام ربوبي است . پس ‍ روزه نيز كه خود نوعي طلب كمال ، رشد و رحمت است ، تمنا و درخواستي بسيار بااهميت مي باشد. (35)

در نتيجه ، مباحث گذشته حاكي از آن است كه اگر زبان درخواست كند، ولي قلب در سراپرده غفلت باشد، از گوينده اين الفاظ درخواست و نيايشي حقيقي نيست ، بلكه بين زبان سر و زبان قلب نيز دوگانگي در كار است ؛ يعني زبان سر چيزي را مي خواهد كه زبان قلب از درخواست آن سرباز مي زند! به طور مثال گاهي ديده مي شود كه پدري براي هدايت فرزند خود دست به دعا برمي دارد و از خداي متعال درخواست مي كند كه فرزندش در راه خدا قدم بردارد، ولي همين پدر در مرتبه عمل كاري مي كند كه به ضلالت فرزند مي انجامد؛ مانند معاشرت هاي نامطلوب يا ايجاد جو غير مناسب در محيط خانواده . مسلم است كه خواسته قلبي اين پدر رشد فرزند نيست ، زيرا تا وقتي توجه قلبي مقدم بر خواسته زباني نباشد، دعاي لفظي منشاء اثري نخواهد بود؛ همانند مريضي كه سلامت خود را درخواست مي كند، ولي از انجام هرگونه عملي كه در شفاي او مؤ ثر است خودداري مي نمايد. بي گمان در چنين مواردي دعا نافذ نيست .

اميرالمؤ منين عليه السلام در همين رابطه به امام حسن عليه السلام مي فرمايد : فان العطيه علي قدر النيه . (36) علامه طباطبايي رحمه الله در شرح اين سخن نوشته اند : ان الاستجابه تطابق الدعوه فما ساءله السائل منه تعالي علي حسب ما عقد عليه حقيقه ضميره و حمله ظهر قلبه هو الذي يؤ تاه لا ما كشف عنه قوله و اظهره لفظه فاءن اللفظ ربما لا يطابق المعني المطلوب كل المطابقه كما مر بيانه فهي احسن جمله و اجمع كلمه لبيان الارتباط بين المساءله و الاجابه . (37)

ناگفته نگذاريم كه به اين حالات ، در روايات قلب ساهي گفته مي شود. در عده الداعي از امام صادق عليه السلام نقل شده است : ان الله لا يستجيب دعائا بظهر قلب ساه فاذا دعوت فاقبل ثم استيقن بالاجابه . (38)

و نيز از حضرت امير عليه السلام نقل شده است كه فرمود : لا يقبل الله دعاء قلب لاه : (39) خداوند دعاي فردي را كه از روي (غفلت ) و بازيگري دعا كند اجابت نمي فرمايد. در تفسير الميزان در ذيل اين دو روايت آمده است : و السر فيه عدم تحقق حقيقه الدعاء و المساءله في السهو و اللهو : (40) راز اين عدم استجابت آن است كه دعا از روي حقيقت نبوده است .




پاورقي



35- تفسير الميزان ، ج 10، ص 39.

36- نهج البلاغه ، نامه 31.

37- الميزان ، ج 2، ص 37.

38- عده الداعي ، ص 138.

39- همان ، ص 97.

40- تفسير الميزان ، ج 2، ص 39.