بازگشت

ضرورت عقلي نيايش


اگر از دلايل نقل شده از معصومين قطع نظر كرده و صرفا متوجه دلايل عقلاني گرديم ، به طور قطع اين نكته را در مي يابيم كه هيچ چاره اي از خداي خويش نداريم و بايد به طور دائم به او توجه نماييم و دل را به سوي او روانه كنيم . علامه طباطبائي رحمه الله ذيل آيه شريفه الحمدلله رب العالمين مي فرمايد : و الذي يمكن التسابه اليه تعالي بحسب الحقيقه ، هو حقيقه الملك دون الملك الاعتباري الذي يبطل ببطلان الاعتبار و الوضع . و من المعلوم ان الملك الحقيقي لا ينفك عن التدبير فاءن الشي ء اذا افتقر في وجوده الي شي ء فلم يستقل عنه في وجوده لم يستقل في آثار وجوده فهم تعالي رب لما سواه ، لان الرب هو المالك المدبر و هو تعالي كذلك (20)

پس ، انسان فقط حيثيت عبوديت و بندگي دارد و اين حقيقتي است كه بستگي به آگاهي ما از آن ندارد. چه اين واقعيت را بدانيم و چه ندانيم ، اين ربط قهري و فطري است . اين واقعيت وجودي انسان است و ساير موجودات نيز همين گونه مي باشند.

براي تبيين بيشتر، به كلام علامه طباطبائي رحمه الله ذيل آيه شريفه ي ولله يسجد من في السموات و الارض (21) متوسل مي شويم .

ايشان مي فرمايند : ثم ان هذا التذلل و التواضع الذي هو من عامه الموجودات لساحه ربهم عز و علا خضوع ذاتي لا ينفك عنها و لا يتخلف فهو بالطوع البته و كيف لا و ليس لها من نفسها شي ء حتي يتوهم لها كراهه او امتناع و جموح الي ان يقول فالعنايه المذكوره اي ليس للموجودات من نفسها شي توجب الطوع لجميع الموجودات في سجودهم لله و تقطع دابر الكره عنهم البته . (22)

پس ، اگر انسان نسبت به حضرت حق - جل و علا - هيچ گونه شاءني جز رابطه عبوديت ندارد و تمامي هستي (ما سواي انسان ) هم داراي همين خصيصه ذاتي مي باشد، براي ما چه چاره اي باقي مي ماند جز آن كه در رابطه مستقيم با خداي خود قرار گيريم و حاجات خود را از آن درگاه طلب نماييم ؟

به راستي ، اگر عقل بشري اين واقعيت را درك مي كرد، جز با خداي خود با هيچ موجود ديگري در ارتباط قرار نمي گرفت . البته تاءثير و تاءثر در كائنات قابل انكار نيست ، ولي جمله اين تاءثيرات به اذن و اراده حضرت رب الارباب است و يكسره در خط اراده عظماي او است :

حق تعالي كاين سماوات آفريد

از براي رفع حاجات آفريد

هر كجا دردي ، دوا آن جا رود

هر كجا فقري ، نوا آن جا رود

آب كم جو، تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

اين استدلال عقلي كافي است تا معلوم سازد كه انسان ملزم به توجه تام به مبداء متعالي عالم است ، چنانچه آيه كريمه ما يعبؤ ا بكم ربي لولا دعائكم اشاره به همين ناچاري عقلي دارد.

تاءسيس مكتب دعا در آيين پرتوان اسلام و توصيه اكيد آيات و روايات بر نيايش به درگاه ايزدي ، مجموعا كاشف از رازي است كه در اين مكتب وجود دارد و دليل بر ضرورت حضور آن در نهاد زندگي بشر است ، و اين خود از ابتدايي ترين و مهم ترين مسائل در زمينه راز بين خالق و مخلوق است كه اگر بدان توجه شود، قهرا حركت و عمل را در پي خواهد داشت .

طبيعت انسان كه پيوسته در صدد جلب منافع بوده و هست ، به محض ‍ توجه به خود و واقعيات خارج از خود، به انبوهي از احتياج هاي پيوسته و دايمي مي رسد كه رسيدن به آن ها، تلاش فوق العاده اي را مي طلبد. ناچار انسان به هر وسيله اي براي رفع نيازهاي خود تمسك مي جويد و از هيچ اقدامي براي رسيدن به مقاصد خود خودداري نمي كند. با اين حال ، هر چه انسان بيشتر كوشش مي كند، خود را در ميان يك سلسله آمال و آرزوها - كه دامنه آن ها از گذشته تا آينده امتداد دارد - مي بيند. در اين حالت است كه حركت انسان به يكي از دو راه منتهي خواهد شد : يا ياءس ، سرخوردگي و نااميدي ؛ و يا تلاش ديوانه وار. به اين معنا كه انسان براي رسيدن به اهداف خود مرز انسانيت را رها كرده و در پي خواسته هايش چنان تلاش مي كند كه گويي به هيچ امر خوب و بدي توجه ندارد، زيرا فكر حاكم بر او، وي را از همه چيز تهي كرده است .

اين جاست كه به رمز و راز توصيه هاي اكيد آيين مقدس اسلام پي مي بريم و مي بينيم كه چگونه اين دين ، خلاء معنوي و روحي انسان ها را پر كرده است و دستاويزي بس قوي به آن ها داده است تا در بين امواج سهمگين گذشته ها و پيدايش نيازهاي متراكم و سنگين ، خويش را نبازند و به دور از هر گونه عجز و ضعف ، در مقابل مشكلات بايستند.

آري ، انسان با دعا نيروي بازوان ناتوان خود را به مبداء غير متناهي عالم مرتبط مي سازد. از اين رو در مقابل هر گونه مشكلي مي ايستد و با اين قدرت روحي تازه توانايي خود را برتر از همه نيازمندي ها مي بيند؛ زيرا او نيروي غير متناهي حق متعال را به مدد طلبيده و در رسيدن به اهداف خود - به دليل موقعيت تضمين شده اي كه دارد - مصمم است . اين را هم بگوييم كه فرزانگي انساني ، اجازه نمي دهد كه انسان با انبوه احتياجات و لحظات ناملايم زندگي به تنهايي به مبارزه برخيزد و از كنار قدرت عظيم دعا بي تفاوت بگذرد، زيرا دعا نزديك ترين وسيله ، مطمئن ترين راه ، مددكاري خالي از شائبه ، پشتوانه اي به دور از انزجارهاي فطرت و طبيعت ، و الهامي منطبق با تماميت الهيت وجودي انسان است .

پاورقي



20- الميزان ، ج 1، ذيل سوره حمد.

21- رعد، 15 - نحل ، 49.

22- الميزان ، ج 11، ص 321.