بازگشت

87: وانهج لي الي محبتك سبيلا سهلة ، اكمل لي بها خير الدنيا والآخرة


حضرت زين العابدين (ع 9 دراين قطعه از دعاي شريف مكارم الاخلاق دو درخواست از پيشگاه مقدس بار يتعالي مي نمايد: اول ، بار الها! براي نيل به دوستي ومحبتت راهي آسان به روي من بگشا. دوم ، بار الها! با سرمايه گرانقدر محبتت خير دنيا و آخرت رابراي من تكميل وتتميم فرما.

به خواست خداوند تعالي ، شرح وتفسير اين دوجمله از دعا موضوع بحث وسخنراني امروز است .

ارزش محبت دزنظام خلقت

يكي ازآيات حكيمانه حضرت باري تعالي درنظام خلقت ،كشش حيرتزاي علاقهومحبّت است .محبّت دروجودانسان وحيوان همانندنيروي جاذبه دركهكشانها واجرام سماوي است ، محبت ودوستداري ، عامل موثر درابقاي فرد ونوع انسان وحيوان است ، همانطوري كه نيروي جاذبه مايه پايداري كارگاه عظيم آفرينش ومنشاء نظم وانضباط در مجموعه اجرام كوچك وبزرگ كيهان است . علم امروز تاكنون به حقيقت محبت در موجوات زنده وبه حقيقت جاذبه در جرم هاي نامحدود در فضاي بيكران پي نبرده واين هردو براي دانشمندان بشر همچنان ناشناخته ومجهول باقيماتنده است .

حب اولاد درحيوانات

حب ذات وعلاقه جنسي دومحبت اصلي واساسي بسيار قوي است كه آفريدگار حكيم به طور يكسان به انسان وتمام انواع حيوانات برّي وبحري اعطا فرموده وبا سرشتشان آميخته است . حب ذات يا خود دوستي عامل بقاي فرد است وعلاقه جنسي مايه ابقاي نوع ، حب اولاد كه از عوامل ابقاي نوع است ، براساس محاسبه حكيمانه ، اندازه گيري شده و فقط به حيواناتي اعطا گرديده است كه فرزندانشان در دوران كودكي براي غذا وحفظ حيات وساير نيازها به مادر با به پدر ومادر احتياج دارند ودرمواردي كه اين احتياج نيست ، محبت اعطا نشده است . حشرات وماهيها به بچه هاي خود علاقه ندارند، زيرا پس ازآنكه تخم ريزي نمودند وبچه ها از تخم درآمدند، خودشان به طور طبيعي وبدون نياز به والدين از پي غذا مي روند وبه حيات خويش ادامه مي دهند، اعطاي حب اولاد به اين حيوانات لغو ومنافي با نظام حكيمانه است . اما محبت وعلاقه حيواناتي كه فرزندانشان را در ايام كودكي به حمايت نياز دارند، متفاوت است وبه همين مناسبت ، محبت نيز به طور متفاوت اعطا گرديده است حيوانات پستاندار مانند گربه وسگ ، فقط مادرها هستند كه نسبت به بچه هاي خود ابراز محبت شديد مي كنند وپدرها كمتين علاقه اي ندارند، زيرا مادر به تنهايي بچه هاي خود را غذا مي دهد، از آنها دفاع مي كند وتمام نياز هايي را كه دارند برآورده مي سازد. درپرندگان ، گروههايي هستند كه پدرها ومادرها باهم از بچه هاي خود حمايت مي نمايند يكي براي حفظ جان فرزندان در آشيانه مي مانند وآن ديگر ازپي غذا مي رود، مواد لازم را درچينه دان خود جمع مي كند وپس از آماده شدن در منقار در حلق بچه هاي خود مي ريزد. جالب آنكه محبت شديد گربه هاي ماده به بچه هاي خود، در زمان شدت ضعف وناتواني آنهاست ، به هر نسبت كه نيرومند مي شوند، محبت گربه ماده نيز كاهش ‍ مي يابد وموقعي كه بچه ها به را افتادند وتوانستند خودشان از پي غذا بروند، محبت از ضمير گربه ماده بكلي زايل مي گردد. دراين موقع اگر يكي از بچه گربه ها مزاحم طعمع مادر شود به شدت او رامورد حمله قرار مي دهد.

تفاوت حب انسان وحيوانات به فرزند

گرچه انسان به اعتبار بعد حيواني ، در گروه پستانداران به حساب مي آيد ودر بسياري از غرايز وتمايلات همانند آنهاست اما در بعد انساني آفريده بزرگ الهي است واز جهت محبت با گروه پستانداران تفاوتهاي زيادي دارد كه به بعضي ازآنها ذكر مي شود. درپستانداران ، محبت فرزند مخصوص مادر است وپدر دوستدار وي نيست ، اما فرزندان بشر مورد علاقه ومحبت پدران ومادران هستند، درحيوان به نسبت رشد كودك محبت مادر كم مي شود تا به كلي زايل گردد ودر انسان رشد فرزند نه تنها محبت والدين را كاهش ‍ نمي دهد بلكه تشديد مي كند، حبشان به فرزندان افزايش مي يابد وتا پااين عمر والدين پ ، محبوبيت فرزندان در ضميرآنان پايدار است ، ايام طفوليت حيوانات كوتاه است ، موقعي كه بچه ها توانستند از پي غذا بروند كودكي آنها پايان مي يابد و از مادران جدا مي شوند وبراي شناخت سود وزيان خود نياز به آموزش ندارند، بلكه راه وريم زندگي كه صراط مستقيم آنهاست به قضاي حكيمانه الهي به طور غريضي در وجودشان شكوفا مي گرددود تمام مدت عمر همان راه را مي پيمايند اما دوران طفوليت بچه هاي انسان طولاني است ، آنها بايد در دامن پدر ومادرخوب وبدها را بشناسند، رواها را ازناروها تميز دهند، ادب واخلاق راياد بگيرند، لغات وحرف زدن را بياموزند با آداب وروسم اجتماعي آشنا شوند وخلاصه به گونه اي بار آيند كه بتوانند با وضعي شايسته در جامعه قدم بگذارند، زندگي مادي خود راباحسن معاشرت به خوبي تاءمين كنند وتمنيات حيواني خويش را در حدود مشروع اقناع نمايند نكته شايان ملاحظه اين است كه محبت وعلاقه حيوانات فقط نسبت به چيزهايي است كه مربوط به شاءن حيوان است واز آنها فراتر نمي رود، اما انسان علاوه برمحبتهاي حيواني مي تواند به چيزهايي دل ببندد وعلاقه مند شود كه شناخت آنها مخصوص انسان است و حيوان آن محبوبها رادرك نمي كند. راغب تعيين معناي محبت ، ضمن سه مثال ، محبت حيواني وانساني را دركنار هم ذكر نموده است .

ابعاد مختلف محبت انسان

المحبة ارادة ما تراه او تظنه خيرا وهي علي ثلثة اوجه : محبة للّذة كمحبة الرّجل المراءة ، ومحبة للنفع كمحبة شي ء ينتفع به ، ومحبة للفضل كمحبة اهل العلم بعضهم لبعض لاجل العلم . (544)

محبت اراده نمودن چيزي است كه آن راخوب ميداني يا درباره اش ‍ گمان خوب داشته باشي و آن سه گونه است : محبت به منظور لذت مانند محبت مرد به زن ، ومحبت به منظور سود بردن ، مثل محبت به چيزي كه به وسيله آن يا ازخود آن نفع عايد مي شود، ومحبت براي فضل وكمال مانند محبتي كه بعضي از اهل علم ودانش نسبت به بعض ديگر دارند، براي فضيلت علم .

محبت اول ودوم مشترك بين حيوان وانسان است ، اما محبت سوم به آدمي اختصاص دارد وحيوان از درك برتري وفضل علم عاجز است ونمي تواند كمال دانش را در كند تانسبت به آن ابراز علاقه ومحبت نمايد. كرايم اخلاق وسجاياي انساني ، مانند فضيلت علم ، از جمله اموري است كه مورد محبت انسانهاست وحيوانات از درك ارزش واهميتشان عاجزند ونسبت به آنها محبت وعلاقه ندارند و مانندعدل وانصاف ، تعاون وايثار، سخاوت واحسان ، وفاي به عهد واداي امانت ، وديگر صفات حميده اي از اين قبيل . مسلمانان طبق دستور اولياي دين مكلف وموظف اند كه فرزندان خرد سال خويش را با صفات حميده وخصال پسنديده بار آورند وبه موازات تعاليم لازم براي نظافت وبهداشت واداره زندگي دنيا، آنان را انسان بسازند، به اخلاق انسان متخلفشان نمايند، وبه راه خدا پرستي وعبادت تمريني واطاعت از اوامر او سوق دهند.

مسئوليت والدين در انسان سازي فرزند

عن النبي (ص ) قال : مروا صبيانكم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنين . (545)

رسول اكرم (ص )فرمود: وقتي فرزندانتان به هفت سال رسيدند، به آنان امر كنيد كه نماز بخوانند.

مسلمانان وظيفه دارند در دوران كودكي حرام وحلال خداوند را تدريجا به فرزندان خويش بياموزند، بذر محبت دين ومتدينين رادر ضمير شان بيفشانند، آنان رادوستدار اتقيا وپاكان بسازند، ودر راءس تمام محبتها بايد حب خداوند وروسل اكرم (ص ) وائمه معصومين (ع ) باشد. اگر سوال شود چطور مي توان ديگران رادوستدار خداوند ساخت وحب الهي را دراعماق وجودشان نفوذ داد، پاسخ اين پرسش در حديث آمده است كه دراينجا عينا نقل مي شود:

عن ابيجعفر (ع ) قال : اوحي اللّه تعالي الي موسي (ع ) احببني وحببني الي خلقي . قال موسي يا بّ انّك لتعلم انّه ليس احد احب اليژمنك . فكيف لي بقلوب العباد. فاوحي اللّه اليه فذكرهم نعمتي وآلائي فانهم لايذكرون منّي الّا خيرا.

امام باقر (ع 9 فرمود: خداوند به حضرت موسي (ع 9 وحي نمود: مرا دوست بدار ومردم رانيز دوستدار من بنما. عرض كرد: بار الها! تو ميداني احدي نزد من محبوبتر از تو نيست ، اما چگونه مي توانم در دلهاي مردم اثر بگذاترم وآنان راتعلاقه مند به تو نمايم . خداوند وحي فرمود: نعمتهاي مرا به مردم ياد آوري كن مه آنها با توججه به نعمتهاي من مه اعطانموده ام ، مرا جز به خير وخوبي ياد نمي كنند.

راه نيل به دوستي خداوند

بشر دوستدار كسي است كه به او احسان مي نمايد، اگر مردم متوجه شوند كه حيات وسلامتشان ، قواي بدن وارزاقشان ، ستر عيوب ومغفرت گناهانشان ، وخلاصه ، تمام نعمتهايي كه از آنها برخوردارند متعلق به ذات اقدس ادالهي است ، قهرا دوستدار او مي شوند وجز بخوبي از وي ياد نمي كنند. اگر طفلي كه چند مدن تحت مراقبتهاي دي ني قرار گرفته وبيش ‍ وكم به تعاليم اسلام عمل نموده ، از والدين خود سوال كند: من از كجابفهمم كه دوستدذار خدا شده ام يا نه ؟

والدين مي توانند به او بگويند كه قرآن رشريف به اين پرسش يك پاسخ به همه كودكان وجوانان ، ميانسالان وكهنسالان داده وفرموده است :

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتّبعوني يحببكم اللّه او يغفرلكم ذنوبكم واللّه غفور ريحم . (546)

پيمب رگرامي ! به مردم بگو: اگر دوستدار خدا هستيد، ازمن پيروي كنيد تا مورد محبت باري تعالي قرار گيريد وگناهانتان راببخشد كه او بخشنده مهربان است .

از اين آيه استفاده مي شود كه متابعت از رسول گرامي (ص ) نشانه حب خداوند است . اين متابعت ، انسان را محبوب حضرت حق مي سازد و گناهانش مشمول عفو پروردگار مهربان قرار مي گيرد. بعضي حبّ بندگان به خداوند را اطاعت از ذات اقدس او كه پيروي از رسول اكرم (ص ) است مي دانند وبعضي براي آن معناي ديگر ذكر كرده اند.

ومحبة العبدللّه تعالي قيل هي ارادته لطاعته وامتثال اوامره و نواهيه وقال المحقّقون هي كيفية روحانية مترتبة علي تصور الكمال المطلق الذي فغيه علي استمرار.

لازمه محبت خداوند اطاعت اوست

گفته شده است كه محبت بنده نسبت به خداوند، عبارت از تصميم وي به طاعت وامتثال از اوامر ونواهيي حضرت باري تعالي است واهل تحقيق گفتهاند: محبت بنده به خداوند، عبارت است از كيفيت روحاني كه بر اثر تصور كمال مطلق پديد مي آيد، كمالي كه در ذات اقدس او دائمي است وهرگز زايل نمي شود.

در هرصورت لازمه حب خداوند اطاعت از اوامر ونواهي اوست كه از راه وحي به رسول اكرم (ص ) ابلاغ گرديده است . به هر نسبت كه حب الهي در دل مومن قويتر باشد، به همان نسبت اطاعت وفرمانبريش بيشتر خواهدبود واگر بعضي ازدوستداران الهي در مواقعي دچار لغزش شدند ومرتكب گناه گرديدند، به عفو الهي اميدوار باشند وهمچنان به تبعيت پيمبر اسلام (ص ) ادامه دهند.

يكي از نشانه هاي حب حضرت باري تعالي ، علاقه به عبادت وبندگي اوست .

قال رسول اللّه (ص ): افضل الناس من عشق العبادة فعانقها واحبّها بقلبه وباشرهابجسده . (547)

رسول اكرم (ص ) فرمود: افضل وبرتر مردم كسي است كه به عبادت عشق ورزد وبا آن معانقه نكند، در دل دوستدارش باشد و با جسم درانجام آن بكوشد.

ساءل رجل رسول اللّه (ص )فقال : احب ان اكون من احبّاء اللّه ورسوله . قال : احبّ ما احبّ اللّه ورسوله وابغض ما ابغض اللّه ورسوله . (548)

مردي به رسول اكرم (ص ) عرض كرد: دوست دارم از دوستداران خدا ورسول باشم . فرمود: دوست بدار آن راكه خداوند وپيمبرش دوست دارند ودمشمن بدار آن راكه خدا وپيمبرش دشمن دارند.

نشانه ايمان كامل

بايد توجه داشت كه در شرع مقدس ، كسي واجد ايمان كامل وخالص است كه حب خداوند درضميرش از حب هرچيزي غير خدا قوي تر باشد واين مطلب با تعبيرهاي مختلف ضمن بعضي از آيات واخبار آمده است .

عن ابيعبداللّه (ع ) قال : لايمحض رجل الايمان باللّه حتي يكون اللّه احب اليه من نفسه وابيه وامه وولده واهله وماله ومن الناس كلهم . (549)

امام صادق (ع ) فرمود: ايمان كسي خالص است كه حب خداوند درضمير او از حب خودش ، از حب پدر ومادرش ، ازحب فرزند وخانواده اش واز حب مال وتمام مردم بيشتر وفزونتر باشد.

اگر پدر ومادر، زن وفرزند، وديگر بستگان ، مومن به خدا هستند، افرادي كه واجد ايمان خالص اند آنان را دوست دارند ولي به فرموده امام (ع ) دوستي خداوند در ضميرشان قوي تر از تمام محبوبهاي آنان است . امّااگرارحام ويستگان دشمنان خداباشند،مومنين راستين هرگزباآنان محّبت برقرارنمي نمايندواين مطلب صريحادرقرآن آمده است :

لاتجدقومايومنون باالله واليوم الاخر يوآدون من حادّالله ورسوله ولوكانو آباءهم او ابناءاخوانهم او عشيرتهم

اي رسول معظم !هرگزنمي يابي كساني راكه ايمان به خداوندوروزجزاآورده اند دوستاردشمنان خداورسول شوند،هرچندآن دشمنان پدران يامادران آنان باشنديابرادريافاميلشان .

خلاصه ،مسئله حبّ وبغض دراسلام موردكمال توّجه است ،حتّي درروايات متعددي خاطرنشان گرديده كه دين چيزي جزحبّ وبغض ‍ نيست .

ايمان چيزي جزحبّ وبغض نيست

عن فضيل بن يسار قال ساءلت اباعبدالله (ع )عن الحبّ والبغض امن الايمان هو؟فقال :وهل الايمان الاّ الحبّ والبغض ؟

فضيل بن يسارمي گويد:ازامام صادق (ع )سوءال كردم :آياحبّ وبغض ‍ ازايمان است ؟حضرت درپاسخ فرمود:مگرايمان چيزي جزحبّ وبغض ‍ است ؟

عن ابيجعفر(ع )قال :الايمان حبّ وبغض .

امام باقر (ع )فرمود:ايمان حبّ است وبغض . (550)

عن جابرالجعفي عن ابيجعفر(ع )قال :اذاارادت ان تعلم انّفيك خيرافانظرالي قلبك فان كان اهل طاعه الله ويبغض اهل معصيته ففيك خيروالله يحبّك وان كان يبغض اهل طاعه الله ويحّب اهل معصيته فليس ‍ فيك خيروالله يبغضك والمرءمع من احّب . (551)

جابر جعفي ازامام باقر(ع )حديث نموده كه فرمود:وقتي خواستي بداني درتوخيروجوددارد،به قلبت نظرافكن ،اگردلت دوستداراهل طاعت الهي ودشمن اهل معصيت اوست ،درتوخيروجودداردوخداونددوستدارتوست ،واگردلت دشمن اهل طاعت الهي است واهل معصيت رادوست دارد،درتوخيري نيست وخداوندتورادشمن داردوآدمي باكسي است كه دوستاراوست .

حديث مهمي دراين باره ازرسول اكرم (ص )رسيده كه مسئله حبّ وبغض ‍ رادرزمينه شرك به خداوندذكرنموده است :

رسول اكرم (ص )ومعرفي شرك

عن النبي (ص )قال :اشرك اخفي من دبيب الذّر علي الصفافي الليله الظلماءواداناه ان يحبّ علي شيي من الجورويبغض علي شيي من العدل وهل الديّن الاالحبّ والبغض في الله . (552)

رسول اكرم (ص )فرمود:شرك پنهانترازحركت يك مورجه كوچك روي سنگ خارادرشب تاريك است وكمترين مرتبه شرك ،دوست داشتن چيزي ازطلم ودشمن داشتن چيزي ازعدل است .آيادين غيرازحبّ وبغض براي خداودرراه خداست ؟

امام سجّاد(ع )درجمله اوّل دعاي موردبحث امروز،ازحبّ الهي كه زيربناي سعادت واقعي انسانهاست سخن گفته وعرض مي كند:

وانهج لي الي محبّتك سبيلاسهله .

بارالها!براي نيل به دوستي ومحبّتت ،راه آساني رابه روي من بگشا.

راه رسيدن به محبّت باري تعالي پيروي ازتعاليم قرآن واطاعت ازدستورهاي شرع مقدّس است .

عن النبي (ص )قال :مابعثت بالرهبانيه الشقه ولكن بالحنيفيه السّمحه .

رسول اكرم (ص )فرمود :من مبعوث نشده ام به رهبانيّت مشقّت بار ،بلكه به دين حنيف آسان مبعوث گرديده ام .

حضرت زين العابدين (ع ) در جمله دوم دعاي مورد بحث امروز، به پيشگاه خداوند عرض مي كند :

اكمل لي بها خير الدنيا و الآخره .

بار الها!باسرمايي گرانقدر محبت ، خير دنيا وآخرت را براي من تكميل وتتميم فرما.

اسلام حاوي خير دنيا وآخرت است

اسلام حاوي خير دنيا وآخرت است واين مطلب را رسول اكرم (ص )خود در مجلس فرزندان عبد المطلب به زبان آورد .از طرف باري تعالي آيه (553)نازل شد:

وانذر عشيرتك الا قربين .

اي رسول معظّم !ماءموريت داري كه عشيره انذار كني وآنان را بهدين اسلام دعوت نمايي .

علي (ع ) به دستور آن حضرت ، از فرزندان عبدالمطب براي روز معيّني دعوت نمود .آنان حضورز يافتند .پس از پذيرايي و صرف غذا ،حضرت اغاز سخن تمود وفرمود :

اني ما اعلم شابافي العرب جاءقومه با فضل مما جئتكم به .اني قد جئتكم به خيرالدنيا والآخره . (554)

من جواني را در عرب نمي شناسم كه براي قوم خود چيزي اورده باشد برتر ازانچه كه من براي شما آورده ام .آورده من براي شما خير دنيا وآخرت است .

راغب در معناي خير مي گويد :

الخير ما يرغب فيه الكل كالعقل مثلا والعدل والفضل والشيي النافع وضده الشر. (555)

پيرامون خير دنيا وآخرت

خير آن چيزي است كه مورد رغبت و ميل تمام مردم است ، مانند عقل وعدل و فضل و هر چيز نافع و ضد آن شر است .

در روايات اسلامي ، پاره اي از افكار واعمال پسنديده در شئون مختلف زندگي به عنوان خير دنيا وآخرت ذكر شده كه در اينجا بعضي از آن احاديث به عرض مي رسد ،ولي شنوندگان محترم لازم است پيش از ذكر روايات ، چند نكته را مورد توجه قرار دهند .اوّل آن كه خير دنيا در مظاهر مختلف زندگي بسيار است در مجموع تعاليم اسلام آمده آنچه در اخبار راجع به خير دنيا و آخرت ذكر شده و به ما رسيده ،قسمتي از آن خيرهاست .دوّم آن كه دنيا مزرعه آخرت است ، بذر خيري كه يك فرد با ايمان در دنيا مي افشاند، محصول آن ، خير و رحمتي است كه در آخرت نصيبش مي گردد.سوم آنكه امور خير دنيااز نظر ارزش معنوي يكسان نيستند ،بلكه اثر بعضي از آنها در دنيا وآخرت بيش از بعض ديگر است (556)

اينك پاره اي از روايات را كه تبيين كننده خير دنيا و آخرت است به عرض ‍ مي رساند :

في كتاب علي عليه السلام :ان رسول الله صلي الله عليه واله قال وهو علي منبره : والذي لااله الا هو مااعطي مومن قط خير الدنيا والآخره الا بحسن ظنه بالله ورجائه له وحسن خلقه و الكف عن اغتياب المومنين .

در كتاب علي (ع ) است كه رسول گرامي (ص ) بر ممنبر فرمود: قسم به خداوندي كه جز او معبودي نيست ، هرگز به هيچ مومني خير دنيا عطا نمي شمد مگر آنكه به خداوند گمان خوب داشته وبه ذات مقدسش ‍ اميدوار باشد ،داراي حسن خلق بوده واز غيبت مومنين خودداري نمايد. (557)

رسول اكرم (ص )ومعرفي خير دنيا وآخرت

عن النبي صلي الله عليه وآله قال :اربع من اعطيهن فقد اعطي خير الدنيا والآخره : بدنا صابرا ولساناذاكراوقلباشاكرا وزوجة وصالحة . (558)

رسول اكرم (ص ) فرمود: چهار چيز است كه به هر كس عطا شود به وي خير دنيا وآخرت عطا شده است : بدني كه در حوادث متحمل وصابر است ، وزباني كهذكر خدا گويد ، قلبي كه نعمت خداوند را شكر نمايد، وزني كه از هر جهت شايسته و واجد صفات خوب باشد .

عن علي (ع ) قال : ما اعطي الله سبحانه العبد شيئامن خير الدنياوالآخرة بحسن خلق وحسن نيّته . (559)

علي (ع ) فرمود: خداوند چيزي از خير دنيا و آخرت را به كسي اعطا نمي فرمايد ،مگر بر اثر اخلاق خوب و حسن نيّتش .

چهار صفت از عطاياي الهي

عن النبي (ص ) قال : من اعطي اربع خصال في الدنيا فقد اعطي خير الدنيا والآخره فاز بحدّ منهما :ورع يعصمه عن محارم الله وحسن خلق يعيش به في الناس وحلم يدفع به جهل الجاهل وزوجة صالحة تعينه علي امر الدنيا والآخرة . (560)

رسول اكرم (ص ) فرمود: كسي كه چهار خصلت در دنيا به او اعطا شود، خير دنيا وآخرت به وي اعطا گرديده وبه حظّ وبهره هر دو عالم دست يافته است : اوّل كفّ نفسي كه او را از گناهان الهي باز دارد ،دوّم حسن خلقي كه بتواند در جامعه زندگي كند ،سوم حلمي كه به وسيله آن ، ناداني جهّال را از خود بگرداند، چهارم همسر صالحي كه او را در امر دنيا وآخرت ياري دهد .

عن علي (ع ) قال : اربع من اعطيهن فقد اعطي خيرالدنيا والآخرة : صدق حديث واداء امانه وعفه بطن وحسن خلق . (561)

علي (ع )فرمود:چهارصفت است كه به هركس عطا شود ،خير دنياوآخرت به وي عطاشده است :راستگويي ،اداي امانت ،عفّت شكم ،وحسن خلق .

بعضي ازمسلمانان درگذشته وحال به يكي ازگناهان بزرگ مبتلا بوده وهمان گناه درجميع شئون زندگي آنان اثربدگذارده ومطرود شده اند.اينان اگر مي خواستندوضع خودراتغييردهندوموردقبول جامعه قرارگيرند،بايدحتماآن گناه راترك گويند.بعضي ازائمه معصومين عليهم السلام درعصرخودباكساني ازاين قبيل مواجه مي شدندكه ازامام (ع ) درخواست راهنمايي براي دست يافتن به خير دنياوآخرت مي نمودند.امام (ع )باآنكه مراجعه كننده رامي شناخت وازآلودگي وگناهانش ‍ باخبربودند،بدون اينكه روش ناپسندي راكه داردبه رخش ‍ بكشدوخودراآگاه نشان دهد ،درمانش مي گفت وراه خيروسعاتش رابه وي ارائه مي نمودودراينجابه طور نمونه دوروايت كه ممكن استن ازاين قبيل باشد،تقديم شنوندگان محترم مي شود :

اثر طلب رضاي خالق به سخطمخلوق وعكس آن

عن ابيعدالله (ع ) قال : حدّثني ابي من ابيه عليهماالسلام انّ رجلامن اهل الكوفه الا ابي الحسين بن علي (ع ) يا سيّدي !اخبرني به خير الدنيا والآخرة فكتب صلوات الله عليه بسم الله الرحمن الرحيم .اما بعد، فانّ من طلب رضا الله بسخط الناس كفاه الله امور الناس ومن طلب رضا الناس ‍ بسخط الله وكله الله الي الناس والسلام (562).

امام صادق (ع ) فرمود:پدرم از پدرش حديث نمودكه مردي از اهل كوفه به حسين (ع ) نامه نوشت ودر خواسصت نمود كه خير دنيا وآخرت را به من اخبار فرما. امام (ع ) در پاسخ ، پس از ذكر نام خداوند، نوشت : هر كس ‍ رضاي باري تعالي را به خشم مردم طلب كند خداوند او را به مردم وامي گذارد وحمايتش نمي نمايد .

ساءله رجل ان يعلمه ما ينال به خير الدنيا والآخرة ولايطول عليه . فقال (ع ): لاتكذب . (563)

مردي از امام صادق (ع ) درخواست نمودچيزي را كه مايه خير دنيا وآخرت است به وي بياموزد وكلام را طولاني نكند.حضرت به او فرمود: دروغ مگو .

تفاوت مال از نظر خير وشر

كلمه خير در قرآن شريف براي مال به كار برده شده است :

ان ترك خيرا الوصيّة ... (564)

كسي كه مرگش نزديك شده ، اگر مالي دارد وصيّت كند ولي مال ، خير مطلق نيست بلكه خيرنسبي است .اگر شخص مسلمان مال رااز مجاري مشروع به دست آورد ودر رفاه خود وخانواده خويش با اندازه گيري صرف كند، حقوق واجب الهي را بپردازد وبا مواسات وايثارو همچنين ارفاق به ارحام وهمسايگان و مستمندان وديگر امور خير وظايف اخلاقي وانساني خويش ‍ را انجام دهد، آن مال خير است .اما اگر اسير حرص باشد و هميشه در جمع آوري مال باشد، آن مال براي وي وبال وبدبختي است .

سئل امير الموءمنين (ع ) عن الخير ماهو .فقال : ليس الخيران يكثر مالك و ولدك ولكنّ الخير ان يكثر علمك وعملك ويعظم حلمك . (565)

از علي (ع ) سئوال شد: خير چيست ؟ فرمود: خير آن نيست كه مال واولادت زياد شود، بلكه خير آن است كه علم وعملت افزايش يابد و حلمت فزونتر گردد .

حضرت زين العابدين (ع ) در جمله دوّم دعاي مورد بحث امروز، به پيشگاه خداوند عرض مي كند :

اكمل لي بها خير الدنيا والآخرة .

بار الها! با سرمايه گرانقدر محبتت خير دنيا وآخرت را براي من تكميل وتتميم فرما .

به طوري كه قبلا اشاره شد، قرآن شريف فرموده :

قل ان كنتم تحبّون الله فا تبعوني يحببكم الله . (566)

اي رسول معظم ! به مردم بگو: اگر خداوند را دوست داريد ،از من پيروي كنيد تا خداوند نيز شمارا دوست بدارد.

نشانه حبّ الهي

پس بارزترين اثري كه برحبّ الهي مترتّب است ،تبعيّت ازرسول گرامي (ص ‍ )وپيروي ازشرع مقدّس است .اسلام ،دين جامع وكاملي است كه تمام خيرهاي دنياوآخرت رادربردارد.اگركسي به انگيزه حبّ باري تعالي ازرسول اكرم (ص )تبعيّت كندوتعاليم قرآن شريف راكه حاوي احكام اسلام است به كاربندد،به قدرارزش علمي وعقلي خودبه خيردنياوآخرت نايل مي گردد.امام سجاد(ع )كه واجدكمال عقل وعلم است وازمعرفت ومحبّت كامل الهي برخورداروبه همه تعاليم باري تعالي عمل مي كند ،سزاواراست ازپيشگاه خداوندبخواهد كه درپرتومحبّتش خيردنياوآخرت رابروي تكميل وتتميم نمايد.

88: اللهم صلّ علي محمدوآله كافضل ماصليّت علي احدمن خلقك قبله ،وانت مصلّ علياحدبعده .

حضرت علي بنالحسين (ع )دراين قطعه ازدعاي شريف مكارم الاخلاق به پيشگاه خداوندعرض مي كند:بارالها!درودفرست برمحمدوآلش ‍ همانندبهترين وبرترين درودي كه فرستاده اي به يكي ازبندگانت قبل ازآن حضرت ودرودخواهي فرستادبركسي بعدازآن حضرت .

به خواست خداوندتوانا،اين قسمت ازدعاموضوع بحث وسخنراني امروزاست .

معني صلوة

درآغازلازم است معناي صلوة ازنظرلغت روشن گرددتامعناي كلام امام (ع )براي شنوندگان محترم تبيين شود.ابن اثيرمي گويد:

قدتكرّرفيه ذكرالصلوة والصلوات وهي العبادة المخصوصة واصلهافي اللغة الدعاء فسميت اجزائهاوقيل انّ اصلها في اللغة التعظيم و سميّت العبادة المخصوصة صلوة لما فيها من تغظيم الرب تعالي . (567)

مكرر كلمه صلوة وصلوات در قرآن كريم آمده و آن در شرع مقدس ‍ نام عبادتي است مخصوص .اصل صلوة در لغت به معناي دعاست وچون نماز، حاوي دعاست ،مجموع اين عبادت به نام جزئي از آن خوانده شده است .بعضي گفته اند اصل صلوة در لغت بهمعناي تعظيم است واين عبادت ازآن جهت صلوة ناميده شد كه تعظيم حضر ت باري تعالي را در بر دارد.

در بعضي از آيات وروايات ، كلمه صلوة به كار رفته و دعاءكه معناي لغوي آن است ،اراده شده :

صلوة پيامبر (ص ) وآرامش زكوة دهنده

خذ من اموالهم صدقه تطهرهم وتزكّيهم بهاو صلّ عليهم انّ صلوتك سكن لهم والله سميع عليم . (568)

اي رسول معظم !ازمال مسلمانان زكوة دريافت كن تا بدينوسيله نفوسشان را از دلبستگي واسارت مال پاك وپاكيزه نمايي و در باره آنان به خير و بركت دعا كن كه دعاي تو موجب آرامش ضمير وتسكين خاطر آنان است وخداوند شنوا وداناست .

عن النبي (ص ) قال : اذا دعي احدكم الي طعام فليجب و ان كان صائما فليصل . (569)

رسول اكرم (ص ) فرمود: وقتي يكي از شما دعوت شد به طعامي ،اجابت نمايدواگر روزه دار بود براي اهل منزل دعا كند .

قرآن شريف راجع به رسول اكرم (ص )در يك آيه از صلوة خداوند و صلوة ملائكه وصلود مومنين در كنار هم نام برده وفرموده است :

ان الله وملائكته يصلّون علي النبي ،يا ايهاالذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليما. (570)

خداوند وفرشتگان او بر نبي اكرم (ص ) درود مي فرستند ،اي كساني كه ايمان آورده ايد!شماها نيز بر آن حضرت درود بفرستيد و سلام نماييد.

در بعضي از روايات ، معناي صلوة خداوند ،صلوة ملائكه صلوة مومنين توضيح داده شده است .

معني صلوة خداوند،وملائكه ومومنين برپيامبر(ص )

عن ابن ابيحمزة عن ابيه قال : سالت اباعبدالله عليه السلام عن قل الله عزّوجلّ:ان الله وملائكته يصلون علي النبي ، يا ايها الذين آمنوا صلوّا عليه و سلّمواتسليما.فقال :الصلوة من الله عزّوجلّ رحمة ومن الملائكة تزكيّه ومن الناس دعاء.و امّا قوله عزّ و جلّ: وسلّموا تسليمافانه يعني التسليم له فيما ورد عنه . (571)

ابن ابي حمزه از پدرش نقل نموده كه از امام صادق (ع ) معناي آيه مذكور را پرسيدم . فرمود: صلوة خداوند بر پيامبر رحمت است وصلود فرشتگان تزكيّه نبي اكرم است و صلوة مومنين دعا بر آن حضرت است ، واما جمله وسلّموا تسليما به معناي تسليم بودن در مقابل پيشواي اسلام نسبت به آنچه از آن حضرت رسيده ،است .

عن ابي المغيره قال : قلت لا بي الحسن (ع ) مامعني صلوة الله وصلوة ملائكته وصلوة المومنين ؟قال : صلوة الله رحمت من الله ،و صلوة الملائكته تزكيّه منهم له و صلوة مومنين دعاء منهم له . (572)

ابن مغيره مي گويد: به حضرت موسي الكاظم (ع ) عرض كردم : معناي صلوة خداوند وصلوة مومنين چيست ؟ فرمود: صلوة خداوند رحمت است ،وصلوة فرشتگان تنزيهي است از آنان نسبت به آن حضرت ،و صلوة مومنين دعاي آنها ست درباره پيامبر گرامي (ص ).

بيان حضرت رضا(ع ) در مجلس ماءمون

حضرت علي بن موسي الرضا(ع ) در مجلس ماءمون حاضر بود وجماعتي از علماي عراق وخراسان نيز حضور داشتند .

ماءمون متوجه علماي مجلس شد واز آنان سوال كرد درباره اين آيه :

ثمّ اورتنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا . (573)

مراد خدامند از گزيدگاني كه در اين آيه فرموده ،كيان اند؟علماي محضر گفتند: مراد باري تعالي تمام امت اسلام است . ماءمون از امام رضا (ع ) سوال كرد. حضرت فرمود:من گفته اينان را نمي گويم ، اراده خداوند در اين آيه عترت طاهره است ،وسپستضح داد. آنگاه در مجلس ،بحث عترت وآل طرح شد وامام (ع )با ذكر آياتي متعدد، مبسوطا در اين باره توضيح داد كه بيانات امام (ع ) در صفحات متعدد كتاب ذكر شده است .حضرت در خلال بيانات خود آيه :

ان الله وملائكته يصلّون علي النبي

را قرائت نمود واز پي آن ، حديثي را نقل فرمود :

قالوا يارسول الله ! قد عرفنا التسليم عليك ،فكيف الصلوة عليك ؟ فقال تقولون :اللهم صلّي علي محمد وآله كما صلّيت علي ابراهيم وعلي آل ابراهيم ،انّك حميد مجيد ،فهل بينكم ،معاشرالناس !،في هذا خلاف ؟فقالوا :لا.فقال الماءمون :هذا مما لاخلاف فيه اصلا و عليه اجماع الامّة .

جمعي شرفياب محضر حضرت شده عرض كردند:سلام بر شما را دانستيم ،صلوات بر شما چگونه است ؟ فرمود: مي گوئيد :بارالها! درود فرست بر محمد وآل محمد همانطور كه درود فرستادي بر ابراهيم وبر آل ابراهيم ،چه تو ستايش شده با عظمتي .

پاسخ حضرت رضا(ع )درباره آل

آنگاه حضرت فرمود: آيا بين شما ومردم در چگونگي اين صلوات اختلافي وجود دارد؟ عرض كردند :نه .سپس ماءمون گفت :اين صلوات از جمله اموري است كه اصلا در آن اختلافي نيست .ومجمع عليه امّت .

قال الماءؤ مون : فهل عندك في الآل شي ء اوضح من هذا في القرآن ؟ فقال ابوالحسن (ع ):نعم .اخبروني عن قول الله عزّوجلّ:يس ،والقرآن الحكيم ،انّك لمن المرسلين ،علي صراط مستقيم .فما عني بقوله يس ؟قالت العلما: يس ،محمد (ص ).لم يشك فيه احد. قال ابوالحسن (ع ) :فانّ الله عزّوجلّ اعطي محمداوآل محمدمن ذلك فضلا لايبلغ احد كنه و صفه الّامن عقله وذلك انّالله عزّو جلّ لم يسلم علي احد الّا علي الانبيا صلوات الله عليم .فقال تبارك وتعالي :سلام علي نوح في العالمين ،وقال :سلام علي ابراهيم ،وقال : سلام علي موسي وهارون ،ولم يقل : سلام علي آل نوح ،ولم يقل :سلام علي آل ابراهيم ،ولاقال :سلام علي آل موسي وهارون ،وقال عزّ و جلّ :سلام علي آل يس ،يعني : آل محمد صلوات الله عليهم .فقال الماءمون :لقد علمت انّ في معدن النبوة شرح هذا وبيانو. (574)

ماءمون به امام (ع )عرض كرد :آيا نزد شما در قرآن راجع به آل چيزي واضحتر ازآنچه فرموديد وجود دارد؟حضرت فرمود: بلي .به من بگوييد خداوند از كلمه يس كه در قرآن شريف آورده ، چه شخصي را قصد نموده است ؟علما گفتند: حضرت محمد (ص ) مقصود است واحدي در آن شريك ندارد.

امام علي (ع ) فرمود: خداوند ازاين كلمه به محمد وآلش فضلي را اعطا فرموده كه احدي به عمق آن اعطا واقف نمي شود، مگر كسي كه تعقل نمايد. سپس توضيح داد كه حضرت باري تعالي بركسي سلام نموده ، مگر برپيمبران ، فرموده : سلام برنوح ، سلام آل ابراهيم ، سلام برآل موسي وهارون ، ولي فرموده است سلام علي آل يس يعني آل محمد صلوات اللّه عليهم . ماءمون گفت : دانستم كه شرح اين نكته وبيان آن در معدن نبوت است .



رفق ومدارا از صفات عالي انسان است

مدارا نمودن وارفاق كردن از صفات حميده وخصال پسنديده است تمام مسلمانان بالاخص كارمندان دولت اسلام وهمچنين كساني كه در پاره اي از امور مرجع مردم اند كوشش كنند تا خود را به اين خلق شريف متخلق سازند وضمنا بدانند كه رسول گرامي اسلام (ص ) ازپيشگاه الهي درخواست نموده به مداراكنندگان ارفاق كند وبه كسانيئكه سخت مي گيرند سخت گيرباشند.

عن رسول اللّه (ص ) قال : الرفق راءس الحكمة . اللّهم من ولي شيئا من امور امتي فرفق بهم فارفق به ومن شقّ عليهم فاشقق علي . (536)

پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: مدار ورفق سرآمد اعمال حكيمانه است سپس در مقام دعا به پيشگاه عرض كرد: بار الها! كسي كه كاري از كارهاي امت مرا عهده دار مي شود وبه آنان ارفاق مي نمايد، تونيز به وي ارفاق نما، وآنكس ‍ كه سخت مي گيرد ومردم رابه مشقت مي اندازد تونيز براو سخت بگير.

عن ابيعبداللّه (ع ) قال : انّ اللّه تعالي رفيق يحب الرفق ويعطي علي الرفق ما لا يعطي علي العنف . (537)

امام صادق (ع ) فرمود: خداوند به بندگان مدارا مي كند ومدارا كنندگان را دوست دارد، به عمل آميخته به رفق ومدارا پاداش مي دهد كه به كار فاقد مدارا آن اجر را اعطا نمي نمايد.

مدار بامديون معسر

روايتي كه درباره رفق ومدارا مذكور افتاد، ناظر به شاءن اخلاقي اسلام وحسن معاشرت احتماعي مسلمين با يكديگر است . ولي مقررات قانوني اسلام در پاره اي موارد مدارا نمودن ومهلت دادن را به عنوان حكم ديني در برنامه قضاي اسلام آورده وقضات شرع مكلف اند آن ارفاق را رعايت نمايندو مديوني كه تمكن مالي دارد ومي تواند دين عاجل خود را بپردازد، اگر از پرداخت خود داري نمايد دائن مي تواند از قاضي شرع زنداني شدنش ‍ را درخواست كند. اما درموريدي كه مديون معسر وتهيدست است .قادر نيست دين خود راپرداخت كند، دائم مكلف است با او مدارا كند وبه وي مهلت بدهد تا متمكن شود وبدهي خويش راپرداخت نمايد واين حكم در صريح قرآن شريف آمده است .

وان كان ذوعسرة فنظرة الي ميسرة وان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون . (538)

درصورتي كه مديون شما درعسر است ونمي تواند دين خويش رابپردازد، به او مهلت دهيد تامالي بدست آورد واگر دراوقات تهي دستي طلب خود را به نام صدقه به او ببخشيد، براي شما بهتر است اگر به عمق عمل شريف مقدس خود آگاه باشيد.

دراسلام به موازات وضع قوانين عادلانه براي اداره امور اجتماع ، ازمعنويات وايمان مردم نيز در حل مشكلات مستضعفين استفاده شده است . اولياي گرامي اسلام ، مسلمانان رابه رحمت واسعه الهي اميدوار مي ساختند وبه گذشته هاي مالي نسبت به تهيدستان تشويق مي نمودند با مهلت گرفتن يا چشم پوشي از اصل طلب ، خاطر پريشان مديون بينوا را آرام مي ساختند.

عن الصادق (ع ) قال : رسول اللّه (ص ) المنبر ذات يوم . فحمداللّه واثني عليه وصلّي عليه انبيائه ثم قال : ايها الناس ! ليبلغ الشاهد منكم الغائب ، الا ومن انظر منكم معسرا كان له علي اللّه في كل يوم صدقه بمثل ماله حتي يستو فيه . (539)

پاداش مدارابا مديون تهي دست

امام صادق (ع ) فرمود: روزي رسول اكرم (ص ) منبر رفت . خداي را حمد وثنا گفت وبرپيمبران او درود فرستاد وسپس فرمود: حاضرين به غائبين ابلاغ كنند: آگاه باشيد هركسي معسري را كه قدرت پرداخت بدهي خود را ندارد مهلت دهد، خداوند هر روز به مقدارطلبي كه دارد به او اجر صدقه مي دهد تا وقتي طلب خويش را دريافت نمايد.

در حديث ديگر آمده كه رسول اكرم (ص ) دونفر راديد كه يكي ديگري را گرفته ورها نمي كند. حضرت نزديك آمد واز وضعشان سوال فرمود. يكي ازآن دو گفت : ازاين مرد طلب دارم ، مطالبه مي كنم . حضرت به آن ديگري توجه فرمود چه مي گويد.

فقال الآخر يا نبي اللّه ! له علي حق وانا معسر ولا واللّه ما عندي . فقال رسول اللّه (ص ): من اراد ان يظله اللّه من فوح جهنم يوم لاظلّ الّا ظلّه فلينظرمعسرا او ليدع له . فقال الرجل عند ذلك .: قد وهبت لك ثلثا واخرتك بثلث الي سنة وتعطيني ثلثا فقال النبي (ص ): ما احسن هذا. (540)

آن ديگري گفت :اي نبي خدا! او برمن حق دارد، اما من معسرم ، به خدا قسم چيزي ندارم . حضرت فرمود: اگر كسي بخواهد خداوند درقيامت او را از حرارت شديد دوزخ در سايه خود قرار دهد روزي كه جز سايه او سايه اي نيست ، معسري را مهلت دهد يا ازطلب خود بگذرد. دراين موقع طلبكار گفت : من يك سوم طلبم رابه تو بخشيدم ويك سوم را تا يك سال مهلت مي دهم ويك سوم را به من بپرداز. رسول اكرم (ص ) فرمود: چه عمل خوبي انجام داد!

گناهان بخشنده مشمول عفو الهي است

طلبكاري كه به مقروض تهيدست خود فشار مي آورد واز او مطالبه طلب مي كند، نفعي عايدش نمي شود، فقط مي تواند باعمل نارواي خود اورا درجامعه تحقير كند وآبرويش راببرد. ولي اگر طبق دستور شرع مقدس طلب خود را به او ببخشد ويالااقل به اوفشار نياورد، به موحب روايات گناهان بخشنده يا مهلت دهنده در قيامت مشمول عفو الهي مي شود واز عذاب خداوند رهايي مي يابد.

عن النبي (ص ) انّه قال : حوسب رجل ممن كان قبلكم فلم يجد له من الخير شي ء الّا انه كان رجلا موسرا وكان يخالط الناس وكان يامر غلمانه ان يتجاوزوا عن المعسر. فقال اللّه تبارك وتعالي : نحن احق بذلك منه ، تجاوزوا عنه . (541)

رسول اكرم (ص ) فرمود: مردي قبل از شما مورد محاسبه باري تعالي قرار گرفت . حسابرسان دركارهايش عملي خيري نيافتند، جز آن كه او شخص ‍ متمكني بود وبا مردم آميزش معاملاتي داشت به تحصيل دارن خود كه طلب هاي او را وصول مي نمودند دستور داده بود كه اگر بين مديون هاي من كسي رايافتيد كه معسر است وقدرت پرداخت ندارد، از او بگذريد ومطالبه طلب ننماييد خداوند درمورد رسيدگي به حساب وي فرمود: من از اوبه گذشت شايسته ترم ، از وي بگذريد.

نمونه مدارا وعف الهي

حذيفه يملاني درباره ارفاق با مديون معسر مطلبي را به اين مضمون از رسول اكرم (ص ) شنيده وبه زبان خود نقل كرده است .

اذا كان يوم القيامة يوتي بعبد فيقول : اللّهم انّي لا اعلم في حياتي عملا غير انّك وهبتني في الدنيا مالا فكنت اعين بالفقراء. فاذا لم يكن عندهم مايقضون به لم اعسر عليهم . فيقول اللّه تبارك وتعالي : انا اولي باعانتك ، فانك ملحوف فتجاوزوا عن عبدي . قال ابو مسعود الانصاري : اشهد ان حذيفه سمع هذا من رسول الله (ص ). (542)

چون روز قيامت فرا رسد، بنده اي رابه محكمه عدل الهي مي آورند. عرض ‍ مي كند بارالها! من از زندگي دنيا عمل خوبي براي خود نمي دانم جز آنكه توب ه من مال اعطا فرمودي ومن به افراد بي بضاعت قرض مي دادم وچون موقع پردالخت فرا مي رسيد، اگر متوجه مي شدم قدرت مالي ندارند ونمي توانند دين خويش را ادا كنند، به آنان فشار نتمي آوردم . خداوند مي فرمايد من به كمك وياريت اولي هستم ، تو مال از دست داده وشايسته حمايتي ، ازبنده من بگذريد.ابو مسعود انصاري مي گويد: شهادت مي دهم كه خذيفه اين سخنان را از رسول اكرم (ص ) شنيده است .

نتيجه آنكه خداوند در دنيا به بندگان خود ارفاق نموده ومهلت داده است تادر پرتو سعي وعمل ، موجباتي را فراهم كنند تابه سعادت ابدي وكمال واقعي نايل آيند.

تاءكيد اكيد اولياي دين در ارفاق به معسر

در تعاليم اخلاقي اسلام مداراي با مردم از صفات حميده شناخته شده است وبه شرحي كه توضيح داده شد، اولياي گرامي دين ضمن روايات متعددي ، اكيدا آن رابه پيروان خود توصيه نموده اند. ولي درباره مهلت دادن به مومني كه مديون است ومعسر وهمچنين راجع به بخشيدن دين او، در احاديث اهل بيت (ع ) تاءكيد بسيار شده است واين عمل از نظر اولياي الهي آنقدر مهم است كه مي تواند عامل خود را در عرصه قيامت مشمول رحمت باري تعالي نمايد، به طوري كه گناهانش بخشيده شود واز عذاب الهي رهايي يابد. شنودگان محترم اين مهم را به خاطر بسپارند كه اگر مرد با ايمان معسري مديون آنهاست ، به وي مهلت بدهند، يا از طلب خود چشم بپوشند وبپرهيزند از اينكه در حضور مردم مورد اهانتش قرار دهند وموجبات ايذاء وتحقيرش را فراهم آورند واين روايت را همواره به خاطر داشته باشند:

عن هشام بن سالم قال : سمعت ابا عبداللّه (ع ) يقول : قال اللّه عزّ وجلّ: لياذن بحرب منّي من اذي عبدي المومن وليامن غضبي من اكرم عبدي المومن . (543)

هشام بن سالم مي گويد: شنيدم كه حضرت صادق (ع ) مي گفت : كه خداوند فرموده : البته به من اعلان جنگ نموده آن كس كه بنده مؤ من مرا اذيت كند والبته ازغضب من درايمني است كسي كه بنده مومن مرا اركام نمايد.

87: وانهج لي الي محبتك سبيلا سهلة ، اكمل لي بها خير الدنيا والآخرة .

حضرت زين العابدين (ع 9 دراين قطعه از دعاي شريف مكارم الاخلاق دو درخواست از پيشگاه مقدس بار يتعالي مي نمايد: اول ، بار الها! براي نيل به دوستي ومحبتت راهي آسان به روي من بگشا. دوم ، بار الها! با سرمايه گرانقدر محبتت خير دنيا و آخرت رابراي من تكميل وتتميم فرما.

به خواست خداوند تعالي ، شرح وتفسير اين دوجمله از دعا موضوع بحث وسخنراني امروز است .

ارزش محبت دزنظام خلقت

يكي ازآيات حكيمانه حضرت باري تعالي درنظام خلقت ،كشش حيرتزاي علاقهومحبّت است .محبّت دروجودانسان وحيوان همانندنيروي جاذبه دركهكشانها واجرام سماوي است ، محبت ودوستداري ، عامل موثر درابقاي فرد ونوع انسان وحيوان است ، همانطوري كه نيروي جاذبه مايه پايداري كارگاه عظيم آفرينش ومنشاء نظم وانضباط در مجموعه اجرام كوچك وبزرگ كيهان است . علم امروز تاكنون به حقيقت محبت در موجوات زنده وبه حقيقت جاذبه در جرم هاي نامحدود در فضاي بيكران پي نبرده واين هردو براي دانشمندان بشر همچنان ناشناخته ومجهول باقيماتنده است .

حب اولاد درحيوانات

حب ذات وعلاقه جنسي دومحبت اصلي واساسي بسيار قوي است كه آفريدگار حكيم به طور يكسان به انسان وتمام انواع حيوانات برّي وبحري اعطا فرموده وبا سرشتشان آميخته است . حب ذات يا خود دوستي عامل بقاي فرد است وعلاقه جنسي مايه ابقاي نوع ، حب اولاد كه از عوامل ابقاي نوع است ، براساس محاسبه حكيمانه ، اندازه گيري شده و فقط به حيواناتي اعطا گرديده است كه فرزندانشان در دوران كودكي براي غذا وحفظ حيات وساير نيازها به مادر با به پدر ومادر احتياج دارند ودرمواردي كه اين احتياج نيست ، محبت اعطا نشده است . حشرات وماهيها به بچه هاي خود علاقه ندارند، زيرا پس ازآنكه تخم ريزي نمودند وبچه ها از تخم درآمدند، خودشان به طور طبيعي وبدون نياز به والدين از پي غذا مي روند وبه حيات خويش ادامه مي دهند، اعطاي حب اولاد به اين حيوانات لغو ومنافي با نظام حكيمانه است . اما محبت وعلاقه حيواناتي كه فرزندانشان را در ايام كودكي به حمايت نياز دارند، متفاوت است وبه همين مناسبت ، محبت نيز به طور متفاوت اعطا گرديده است حيوانات پستاندار مانند گربه وسگ ، فقط مادرها هستند كه نسبت به بچه هاي خود ابراز محبت شديد مي كنند وپدرها كمتين علاقه اي ندارند، زيرا مادر به تنهايي بچه هاي خود را غذا مي دهد، از آنها دفاع مي كند وتمام نياز هايي را كه دارند برآورده مي سازد. درپرندگان ، گروههايي هستند كه پدرها ومادرها باهم از بچه هاي خود حمايت مي نمايند يكي براي حفظ جان فرزندان در آشيانه مي مانند وآن ديگر ازپي غذا مي رود، مواد لازم را درچينه دان خود جمع مي كند وپس از آماده شدن در منقار در حلق بچه هاي خود مي ريزد. جالب آنكه محبت شديد گربه هاي ماده به بچه هاي خود، در زمان شدت ضعف وناتواني آنهاست ، به هر نسبت كه نيرومند مي شوند، محبت گربه ماده نيز كاهش ‍ مي يابد وموقعي كه بچه ها به را افتادند وتوانستند خودشان از پي غذا بروند، محبت از ضمير گربه ماده بكلي زايل مي گردد. دراين موقع اگر يكي از بچه گربه ها مزاحم طعمع مادر شود به شدت او رامورد حمله قرار مي دهد.

تفاوت حب انسان وحيوانات به فرزند

گرچه انسان به اعتبار بعد حيواني ، در گروه پستانداران به حساب مي آيد ودر بسياري از غرايز وتمايلات همانند آنهاست اما در بعد انساني آفريده بزرگ الهي است واز جهت محبت با گروه پستانداران تفاوتهاي زيادي دارد كه به بعضي ازآنها ذكر مي شود. درپستانداران ، محبت فرزند مخصوص مادر است وپدر دوستدار وي نيست ، اما فرزندان بشر مورد علاقه ومحبت پدران ومادران هستند، درحيوان به نسبت رشد كودك محبت مادر كم مي شود تا به كلي زايل گردد ودر انسان رشد فرزند نه تنها محبت والدين را كاهش ‍ نمي دهد بلكه تشديد مي كند، حبشان به فرزندان افزايش مي يابد وتا پااين عمر والدين پ ، محبوبيت فرزندان در ضميرآنان پايدار است ، ايام طفوليت حيوانات كوتاه است ، موقعي كه بچه ها توانستند از پي غذا بروند كودكي آنها پايان مي يابد و از مادران جدا مي شوند وبراي شناخت سود وزيان خود نياز به آموزش ندارند، بلكه راه وريم زندگي كه صراط مستقيم آنهاست به قضاي حكيمانه الهي به طور غريضي در وجودشان شكوفا مي گرددود تمام مدت عمر همان راه را مي پيمايند اما دوران طفوليت بچه هاي انسان طولاني است ، آنها بايد در دامن پدر ومادرخوب وبدها را بشناسند، رواها را ازناروها تميز دهند، ادب واخلاق راياد بگيرند، لغات وحرف زدن را بياموزند با آداب وروسم اجتماعي آشنا شوند وخلاصه به گونه اي بار آيند كه بتوانند با وضعي شايسته در جامعه قدم بگذارند، زندگي مادي خود راباحسن معاشرت به خوبي تاءمين كنند وتمنيات حيواني خويش را در حدود مشروع اقناع نمايند نكته شايان ملاحظه اين است كه محبت وعلاقه حيوانات فقط نسبت به چيزهايي است كه مربوط به شاءن حيوان است واز آنها فراتر نمي رود، اما انسان علاوه برمحبتهاي حيواني مي تواند به چيزهايي دل ببندد وعلاقه مند شود كه شناخت آنها مخصوص انسان است و حيوان آن محبوبها رادرك نمي كند. راغب تعيين معناي محبت ، ضمن سه مثال ، محبت حيواني وانساني را دركنار هم ذكر نموده است .

ابعاد مختلف محبت انسان

المحبة ارادة ما تراه او تظنه خيرا وهي علي ثلثة اوجه : محبة للّذة كمحبة الرّجل المراءة ، ومحبة للنفع كمحبة شي ء ينتفع به ، ومحبة للفضل كمحبة اهل العلم بعضهم لبعض لاجل العلم . (544)

محبت اراده نمودن چيزي است كه آن راخوب ميداني يا درباره اش ‍ گمان خوب داشته باشي و آن سه گونه است : محبت به منظور لذت مانند محبت مرد به زن ، ومحبت به منظور سود بردن ، مثل محبت به چيزي كه به وسيله آن يا ازخود آن نفع عايد مي شود، ومحبت براي فضل وكمال مانند محبتي كه بعضي از اهل علم ودانش نسبت به بعض ديگر دارند، براي فضيلت علم .

محبت اول ودوم مشترك بين حيوان وانسان است ، اما محبت سوم به آدمي اختصاص دارد وحيوان از درك برتري وفضل علم عاجز است ونمي تواند كمال دانش را در كند تانسبت به آن ابراز علاقه ومحبت نمايد. كرايم اخلاق وسجاياي انساني ، مانند فضيلت علم ، از جمله اموري است كه مورد محبت انسانهاست وحيوانات از درك ارزش واهميتشان عاجزند ونسبت به آنها محبت وعلاقه ندارند و مانندعدل وانصاف ، تعاون وايثار، سخاوت واحسان ، وفاي به عهد واداي امانت ، وديگر صفات حميده اي از اين قبيل . مسلمانان طبق دستور اولياي دين مكلف وموظف اند كه فرزندان خرد سال خويش را با صفات حميده وخصال پسنديده بار آورند وبه موازات تعاليم لازم براي نظافت وبهداشت واداره زندگي دنيا، آنان را انسان بسازند، به اخلاق انسان متخلفشان نمايند، وبه راه خدا پرستي وعبادت تمريني واطاعت از اوامر او سوق دهند.

مسئوليت والدين در انسان سازي فرزند

عن النبي (ص ) قال : مروا صبيانكم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنين . (545)

رسول اكرم (ص )فرمود: وقتي فرزندانتان به هفت سال رسيدند، به آنان امر كنيد كه نماز بخوانند.

مسلمانان وظيفه دارند در دوران كودكي حرام وحلال خداوند را تدريجا به فرزندان خويش بياموزند، بذر محبت دين ومتدينين رادر ضمير شان بيفشانند، آنان رادوستدار اتقيا وپاكان بسازند، ودر راءس تمام محبتها بايد حب خداوند وروسل اكرم (ص ) وائمه معصومين (ع ) باشد. اگر سوال شود چطور مي توان ديگران رادوستدار خداوند ساخت وحب الهي را دراعماق وجودشان نفوذ داد، پاسخ اين پرسش در حديث آمده است كه دراينجا عينا نقل مي شود:

عن ابيجعفر (ع ) قال : اوحي اللّه تعالي الي موسي (ع ) احببني وحببني الي خلقي . قال موسي يا بّ انّك لتعلم انّه ليس احد احب اليژمنك . فكيف لي بقلوب العباد. فاوحي اللّه اليه فذكرهم نعمتي وآلائي فانهم لايذكرون منّي الّا خيرا.

امام باقر (ع 9 فرمود: خداوند به حضرت موسي (ع 9 وحي نمود: مرا دوست بدار ومردم رانيز دوستدار من بنما. عرض كرد: بار الها! تو ميداني احدي نزد من محبوبتر از تو نيست ، اما چگونه مي توانم در دلهاي مردم اثر بگذاترم وآنان راتعلاقه مند به تو نمايم . خداوند وحي فرمود: نعمتهاي مرا به مردم ياد آوري كن مه آنها با توججه به نعمتهاي من مه اعطانموده ام ، مرا جز به خير وخوبي ياد نمي كنند.

راه نيل به دوستي خداوند

بشر دوستدار كسي است كه به او احسان مي نمايد، اگر مردم متوجه شوند كه حيات وسلامتشان ، قواي بدن وارزاقشان ، ستر عيوب ومغفرت گناهانشان ، وخلاصه ، تمام نعمتهايي كه از آنها برخوردارند متعلق به ذات اقدس ادالهي است ، قهرا دوستدار او مي شوند وجز بخوبي از وي ياد نمي كنند. اگر طفلي كه چند مدن تحت مراقبتهاي دي ني قرار گرفته وبيش ‍ وكم به تعاليم اسلام عمل نموده ، از والدين خود سوال كند: من از كجابفهمم كه دوستدذار خدا شده ام يا نه ؟

والدين مي توانند به او بگويند كه قرآن رشريف به اين پرسش يك پاسخ به همه كودكان وجوانان ، ميانسالان وكهنسالان داده وفرموده است :

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتّبعوني يحببكم اللّه او يغفرلكم ذنوبكم واللّه غفور ريحم . (546)

پيمب رگرامي ! به مردم بگو: اگر دوستدار خدا هستيد، ازمن پيروي كنيد تا مورد محبت باري تعالي قرار گيريد وگناهانتان راببخشد كه او بخشنده مهربان است .

از اين آيه استفاده مي شود كه متابعت از رسول گرامي (ص ) نشانه حب خداوند است . اين متابعت ، انسان را محبوب حضرت حق مي سازد و گناهانش مشمول عفو پروردگار مهربان قرار مي گيرد. بعضي حبّ بندگان به خداوند را اطاعت از ذات اقدس او كه پيروي از رسول اكرم (ص ) است مي دانند وبعضي براي آن معناي ديگر ذكر كرده اند.

ومحبة العبدللّه تعالي قيل هي ارادته لطاعته وامتثال اوامره و نواهيه وقال المحقّقون هي كيفية روحانية مترتبة علي تصور الكمال المطلق الذي فغيه علي استمرار.

لازمه محبت خداوند اطاعت اوست

گفته شده است كه محبت بنده نسبت به خداوند، عبارت از تصميم وي به طاعت وامتثال از اوامر ونواهيي حضرت باري تعالي است واهل تحقيق گفتهاند: محبت بنده به خداوند، عبارت است از كيفيت روحاني كه بر اثر تصور كمال مطلق پديد مي آيد، كمالي كه در ذات اقدس او دائمي است وهرگز زايل نمي شود.

در هرصورت لازمه حب خداوند اطاعت از اوامر ونواهي اوست كه از راه وحي به رسول اكرم (ص ) ابلاغ گرديده است . به هر نسبت كه حب الهي در دل مومن قويتر باشد، به همان نسبت اطاعت وفرمانبريش بيشتر خواهدبود واگر بعضي ازدوستداران الهي در مواقعي دچار لغزش شدند ومرتكب گناه گرديدند، به عفو الهي اميدوار باشند وهمچنان به تبعيت پيمبر اسلام (ص ) ادامه دهند.

يكي از نشانه هاي حب حضرت باري تعالي ، علاقه به عبادت وبندگي اوست .

قال رسول اللّه (ص ): افضل الناس من عشق العبادة فعانقها واحبّها بقلبه وباشرهابجسده . (547)

رسول اكرم (ص ) فرمود: افضل وبرتر مردم كسي است كه به عبادت عشق ورزد وبا آن معانقه نكند، در دل دوستدارش باشد و با جسم درانجام آن بكوشد.

ساءل رجل رسول اللّه (ص )فقال : احب ان اكون من احبّاء اللّه ورسوله . قال : احبّ ما احبّ اللّه ورسوله وابغض ما ابغض اللّه ورسوله . (548)

مردي به رسول اكرم (ص ) عرض كرد: دوست دارم از دوستداران خدا ورسول باشم . فرمود: دوست بدار آن راكه خداوند وپيمبرش دوست دارند ودمشمن بدار آن راكه خدا وپيمبرش دشمن دارند.

نشانه ايمان كامل

بايد توجه داشت كه در شرع مقدس ، كسي واجد ايمان كامل وخالص است كه حب خداوند درضميرش از حب هرچيزي غير خدا قوي تر باشد واين مطلب با تعبيرهاي مختلف ضمن بعضي از آيات واخبار آمده است .

عن ابيعبداللّه (ع ) قال : لايمحض رجل الايمان باللّه حتي يكون اللّه احب اليه من نفسه وابيه وامه وولده واهله وماله ومن الناس كلهم . (549)

امام صادق (ع ) فرمود: ايمان كسي خالص است كه حب خداوند درضمير او از حب خودش ، از حب پدر ومادرش ، ازحب فرزند وخانواده اش واز حب مال وتمام مردم بيشتر وفزونتر باشد.

اگر پدر ومادر، زن وفرزند، وديگر بستگان ، مومن به خدا هستند، افرادي كه واجد ايمان خالص اند آنان را دوست دارند ولي به فرموده امام (ع ) دوستي خداوند در ضميرشان قوي تر از تمام محبوبهاي آنان است . امّااگرارحام ويستگان دشمنان خداباشند،مومنين راستين هرگزباآنان محّبت برقرارنمي نمايندواين مطلب صريحادرقرآن آمده است :

لاتجدقومايومنون باالله واليوم الاخر يوآدون من حادّالله ورسوله ولوكانو آباءهم او ابناءاخوانهم او عشيرتهم

اي رسول معظم !هرگزنمي يابي كساني راكه ايمان به خداوندوروزجزاآورده اند دوستاردشمنان خداورسول شوند،هرچندآن دشمنان پدران يامادران آنان باشنديابرادريافاميلشان .

خلاصه ،مسئله حبّ وبغض دراسلام موردكمال توّجه است ،حتّي درروايات متعددي خاطرنشان گرديده كه دين چيزي جزحبّ وبغض ‍ نيست .

ايمان چيزي جزحبّ وبغض نيست

عن فضيل بن يسار قال ساءلت اباعبدالله (ع )عن الحبّ والبغض امن الايمان هو؟فقال :وهل الايمان الاّ الحبّ والبغض ؟

فضيل بن يسارمي گويد:ازامام صادق (ع )سوءال كردم :آياحبّ وبغض ‍ ازايمان است ؟حضرت درپاسخ فرمود:مگرايمان چيزي جزحبّ وبغض ‍ است ؟

عن ابيجعفر(ع )قال :الايمان حبّ وبغض .

امام باقر (ع )فرمود:ايمان حبّ است وبغض . (550)

عن جابرالجعفي عن ابيجعفر(ع )قال :اذاارادت ان تعلم انّفيك خيرافانظرالي قلبك فان كان اهل طاعه الله ويبغض اهل معصيته ففيك خيروالله يحبّك وان كان يبغض اهل طاعه الله ويحّب اهل معصيته فليس ‍ فيك خيروالله يبغضك والمرءمع من احّب . (551)

جابر جعفي ازامام باقر(ع )حديث نموده كه فرمود:وقتي خواستي بداني درتوخيروجوددارد،به قلبت نظرافكن ،اگردلت دوستداراهل طاعت الهي ودشمن اهل معصيت اوست ،درتوخيروجودداردوخداونددوستدارتوست ،واگردلت دشمن اهل طاعت الهي است واهل معصيت رادوست دارد،درتوخيري نيست وخداوندتورادشمن داردوآدمي باكسي است كه دوستاراوست .

حديث مهمي دراين باره ازرسول اكرم (ص )رسيده كه مسئله حبّ وبغض ‍ رادرزمينه شرك به خداوندذكرنموده است :

رسول اكرم (ص )ومعرفي شرك

عن النبي (ص )قال :اشرك اخفي من دبيب الذّر علي الصفافي الليله الظلماءواداناه ان يحبّ علي شيي من الجورويبغض علي شيي من العدل وهل الديّن الاالحبّ والبغض في الله . (552)

رسول اكرم (ص )فرمود:شرك پنهانترازحركت يك مورجه كوچك روي سنگ خارادرشب تاريك است وكمترين مرتبه شرك ،دوست داشتن چيزي ازطلم ودشمن داشتن چيزي ازعدل است .آيادين غيرازحبّ وبغض براي خداودرراه خداست ؟

امام سجّاد(ع )درجمله اوّل دعاي موردبحث امروز،ازحبّ الهي كه زيربناي سعادت واقعي انسانهاست سخن گفته وعرض مي كند:

وانهج لي الي محبّتك سبيلاسهله .

بارالها!براي نيل به دوستي ومحبّتت ،راه آساني رابه روي من بگشا.

راه رسيدن به محبّت باري تعالي پيروي ازتعاليم قرآن واطاعت ازدستورهاي شرع مقدّس است .

عن النبي (ص )قال :مابعثت بالرهبانيه الشقه ولكن بالحنيفيه السّمحه .

رسول اكرم (ص )فرمود :من مبعوث نشده ام به رهبانيّت مشقّت بار ،بلكه به دين حنيف آسان مبعوث گرديده ام .

حضرت زين العابدين (ع ) در جمله دوم دعاي مورد بحث امروز، به پيشگاه خداوند عرض مي كند :

اكمل لي بها خير الدنيا و الآخره .

بار الها!باسرمايي گرانقدر محبت ، خير دنيا وآخرت را براي من تكميل وتتميم فرما.

اسلام حاوي خير دنيا وآخرت است

اسلام حاوي خير دنيا وآخرت است واين مطلب را رسول اكرم (ص )خود در مجلس فرزندان عبد المطلب به زبان آورد .از طرف باري تعالي آيه (553)نازل شد:

وانذر عشيرتك الا قربين .

اي رسول معظّم !ماءموريت داري كه عشيره انذار كني وآنان را بهدين اسلام دعوت نمايي .

علي (ع ) به دستور آن حضرت ، از فرزندان عبدالمطب براي روز معيّني دعوت نمود .آنان حضورز يافتند .پس از پذيرايي و صرف غذا ،حضرت اغاز سخن تمود وفرمود :

اني ما اعلم شابافي العرب جاءقومه با فضل مما جئتكم به .اني قد جئتكم به خيرالدنيا والآخره . (554)

من جواني را در عرب نمي شناسم كه براي قوم خود چيزي اورده باشد برتر ازانچه كه من براي شما آورده ام .آورده من براي شما خير دنيا وآخرت است .

راغب در معناي خير مي گويد :

الخير ما يرغب فيه الكل كالعقل مثلا والعدل والفضل والشيي النافع وضده الشر. (555)

پيرامون خير دنيا وآخرت

خير آن چيزي است كه مورد رغبت و ميل تمام مردم است ، مانند عقل وعدل و فضل و هر چيز نافع و ضد آن شر است .

در روايات اسلامي ، پاره اي از افكار واعمال پسنديده در شئون مختلف زندگي به عنوان خير دنيا وآخرت ذكر شده كه در اينجا بعضي از آن احاديث به عرض مي رسد ،ولي شنوندگان محترم لازم است پيش از ذكر روايات ، چند نكته را مورد توجه قرار دهند .اوّل آن كه خير دنيا در مظاهر مختلف زندگي بسيار است در مجموع تعاليم اسلام آمده آنچه در اخبار راجع به خير دنيا و آخرت ذكر شده و به ما رسيده ،قسمتي از آن خيرهاست .دوّم آن كه دنيا مزرعه آخرت است ، بذر خيري كه يك فرد با ايمان در دنيا مي افشاند، محصول آن ، خير و رحمتي است كه در آخرت نصيبش مي گردد.سوم آنكه امور خير دنيااز نظر ارزش معنوي يكسان نيستند ،بلكه اثر بعضي از آنها در دنيا وآخرت بيش از بعض ديگر است (556)

اينك پاره اي از روايات را كه تبيين كننده خير دنيا و آخرت است به عرض ‍ مي رساند :

في كتاب علي عليه السلام :ان رسول الله صلي الله عليه واله قال وهو علي منبره : والذي لااله الا هو مااعطي مومن قط خير الدنيا والآخره الا بحسن ظنه بالله ورجائه له وحسن خلقه و الكف عن اغتياب المومنين .

در كتاب علي (ع ) است كه رسول گرامي (ص ) بر ممنبر فرمود: قسم به خداوندي كه جز او معبودي نيست ، هرگز به هيچ مومني خير دنيا عطا نمي شمد مگر آنكه به خداوند گمان خوب داشته وبه ذات مقدسش ‍ اميدوار باشد ،داراي حسن خلق بوده واز غيبت مومنين خودداري نمايد. (557)

رسول اكرم (ص )ومعرفي خير دنيا وآخرت

عن النبي صلي الله عليه وآله قال :اربع من اعطيهن فقد اعطي خير الدنيا والآخره : بدنا صابرا ولساناذاكراوقلباشاكرا وزوجة وصالحة . (558)

رسول اكرم (ص ) فرمود: چهار چيز است كه به هر كس عطا شود به وي خير دنيا وآخرت عطا شده است : بدني كه در حوادث متحمل وصابر است ، وزباني كهذكر خدا گويد ، قلبي كه نعمت خداوند را شكر نمايد، وزني كه از هر جهت شايسته و واجد صفات خوب باشد .

عن علي (ع ) قال : ما اعطي الله سبحانه العبد شيئامن خير الدنياوالآخرة بحسن خلق وحسن نيّته . (559)

علي (ع ) فرمود: خداوند چيزي از خير دنيا و آخرت را به كسي اعطا نمي فرمايد ،مگر بر اثر اخلاق خوب و حسن نيّتش .

چهار صفت از عطاياي الهي

عن النبي (ص ) قال : من اعطي اربع خصال في الدنيا فقد اعطي خير الدنيا والآخره فاز بحدّ منهما :ورع يعصمه عن محارم الله وحسن خلق يعيش به في الناس وحلم يدفع به جهل الجاهل وزوجة صالحة تعينه علي امر الدنيا والآخرة . (560)

رسول اكرم (ص ) فرمود: كسي كه چهار خصلت در دنيا به او اعطا شود، خير دنيا وآخرت به وي اعطا گرديده وبه حظّ وبهره هر دو عالم دست يافته است : اوّل كفّ نفسي كه او را از گناهان الهي باز دارد ،دوّم حسن خلقي كه بتواند در جامعه زندگي كند ،سوم حلمي كه به وسيله آن ، ناداني جهّال را از خود بگرداند، چهارم همسر صالحي كه او را در امر دنيا وآخرت ياري دهد .

عن علي (ع ) قال : اربع من اعطيهن فقد اعطي خيرالدنيا والآخرة : صدق حديث واداء امانه وعفه بطن وحسن خلق . (561)

علي (ع )فرمود:چهارصفت است كه به هركس عطا شود ،خير دنياوآخرت به وي عطاشده است :راستگويي ،اداي امانت ،عفّت شكم ،وحسن خلق .

بعضي ازمسلمانان درگذشته وحال به يكي ازگناهان بزرگ مبتلا بوده وهمان گناه درجميع شئون زندگي آنان اثربدگذارده ومطرود شده اند.اينان اگر مي خواستندوضع خودراتغييردهندوموردقبول جامعه قرارگيرند،بايدحتماآن گناه راترك گويند.بعضي ازائمه معصومين عليهم السلام درعصرخودباكساني ازاين قبيل مواجه مي شدندكه ازامام (ع ) درخواست راهنمايي براي دست يافتن به خير دنياوآخرت مي نمودند.امام (ع )باآنكه مراجعه كننده رامي شناخت وازآلودگي وگناهانش ‍ باخبربودند،بدون اينكه روش ناپسندي راكه داردبه رخش ‍ بكشدوخودراآگاه نشان دهد ،درمانش مي گفت وراه خيروسعاتش رابه وي ارائه مي نمودودراينجابه طور نمونه دوروايت كه ممكن استن ازاين قبيل باشد،تقديم شنوندگان محترم مي شود :

اثر طلب رضاي خالق به سخطمخلوق وعكس آن

عن ابيعدالله (ع ) قال : حدّثني ابي من ابيه عليهماالسلام انّ رجلامن اهل الكوفه الا ابي الحسين بن علي (ع ) يا سيّدي !اخبرني به خير الدنيا والآخرة فكتب صلوات الله عليه بسم الله الرحمن الرحيم .اما بعد، فانّ من طلب رضا الله بسخط الناس كفاه الله امور الناس ومن طلب رضا الناس ‍ بسخط الله وكله الله الي الناس والسلام (562).

امام صادق (ع ) فرمود:پدرم از پدرش حديث نمودكه مردي از اهل كوفه به حسين (ع ) نامه نوشت ودر خواسصت نمود كه خير دنيا وآخرت را به من اخبار فرما. امام (ع ) در پاسخ ، پس از ذكر نام خداوند، نوشت : هر كس ‍ رضاي باري تعالي را به خشم مردم طلب كند خداوند او را به مردم وامي گذارد وحمايتش نمي نمايد .

ساءله رجل ان يعلمه ما ينال به خير الدنيا والآخرة ولايطول عليه . فقال (ع ): لاتكذب . (563)

مردي از امام صادق (ع ) درخواست نمودچيزي را كه مايه خير دنيا وآخرت است به وي بياموزد وكلام را طولاني نكند.حضرت به او فرمود: دروغ مگو .

تفاوت مال از نظر خير وشر

كلمه خير در قرآن شريف براي مال به كار برده شده است :

ان ترك خيرا الوصيّة ... (564)

كسي كه مرگش نزديك شده ، اگر مالي دارد وصيّت كند ولي مال ، خير مطلق نيست بلكه خيرنسبي است .اگر شخص مسلمان مال رااز مجاري مشروع به دست آورد ودر رفاه خود وخانواده خويش با اندازه گيري صرف كند، حقوق واجب الهي را بپردازد وبا مواسات وايثارو همچنين ارفاق به ارحام وهمسايگان و مستمندان وديگر امور خير وظايف اخلاقي وانساني خويش ‍ را انجام دهد، آن مال خير است .اما اگر اسير حرص باشد و هميشه در جمع آوري مال باشد، آن مال براي وي وبال وبدبختي است .

سئل امير الموءمنين (ع ) عن الخير ماهو .فقال : ليس الخيران يكثر مالك و ولدك ولكنّ الخير ان يكثر علمك وعملك ويعظم حلمك . (565)

از علي (ع ) سئوال شد: خير چيست ؟ فرمود: خير آن نيست كه مال واولادت زياد شود، بلكه خير آن است كه علم وعملت افزايش يابد و حلمت فزونتر گردد .

حضرت زين العابدين (ع ) در جمله دوّم دعاي مورد بحث امروز، به پيشگاه خداوند عرض مي كند :

اكمل لي بها خير الدنيا والآخرة .

بار الها! با سرمايه گرانقدر محبتت خير دنيا وآخرت را براي من تكميل وتتميم فرما .

به طوري كه قبلا اشاره شد، قرآن شريف فرموده :

قل ان كنتم تحبّون الله فا تبعوني يحببكم الله . (566)

اي رسول معظم ! به مردم بگو: اگر خداوند را دوست داريد ،از من پيروي كنيد تا خداوند نيز شمارا دوست بدارد.

نشانه حبّ الهي

پس بارزترين اثري كه برحبّ الهي مترتّب است ،تبعيّت ازرسول گرامي (ص ‍ )وپيروي ازشرع مقدّس است .اسلام ،دين جامع وكاملي است كه تمام خيرهاي دنياوآخرت رادربردارد.اگركسي به انگيزه حبّ باري تعالي ازرسول اكرم (ص )تبعيّت كندوتعاليم قرآن شريف راكه حاوي احكام اسلام است به كاربندد،به قدرارزش علمي وعقلي خودبه خيردنياوآخرت نايل مي گردد.امام سجاد(ع )كه واجدكمال عقل وعلم است وازمعرفت ومحبّت كامل الهي برخورداروبه همه تعاليم باري تعالي عمل مي كند ،سزاواراست ازپيشگاه خداوندبخواهد كه درپرتومحبّتش خيردنياوآخرت رابروي تكميل وتتميم نمايد.