بازگشت

المهون


[اللهم صل علي محمد و آله [1] و هون بالقرآن عند الموت علي انفسنا...]

«مهون» [2] يعني آسان كننده؛ قرآن - طبق عبارت فوق و فقرات بعدي دعا - به اذن خداوند، آسان كننده ي منازل و موافقت آخرت است؛ كه مواقف و منازلي طولاني و هول انگيز است. اولين منزل آن ورود از دروازه ي مرگ است. و سپس مراحل عالم برزخ و سپس دوران بعث و نشر و حساب و صراط....

در اين بخش از دعا، امام عليه السلام - در قالب نيايش - ابواب معاد شناسي را مي گشايد و آميزه اي شگفت از تضرع و ابتهال و تواضع و التجاء به درگاه خدا و تذكر و بيدارگري بر پايه ي آموزه هاي ژرف از آخرت شناسي مي آفريند، و اين همه را در فضايي - از دانش و توان - قرآني همراه با ارائه ساز و كارهاي علمي و اجرايي به تصوير مي كشد. از آن جا كه چاره اي جز اختصار و اجمال نيست، اين وصف گران سنگ «آسان كنندگي قرآن» - مسير حيات جاودان - را با اشاره به برخي نقاط عطف اين بخش از نيايش قرآني امام عليه السلام و به صورت فهرست وار اشاره مي كنيم:

الف - مرگ: «قرآن» به هنگام مرگ، مشقت جان كندن، سختي آه و ناله و به شماره افتادن نفس ها - همراه با صداي خرخر گلو و...! را براي انسان آسان مي كند. (ش 121 تا 124): «كرب السياق و جهد الانين و ترادف الحشارج اذا بلغت النفوس التراقي و قيل من راق و تجلي ملك الموت و....» [3] .

ب - قبر و برزخ «قرآن»: «بركت دهنده (مبارك) ما در ورود به خانه ي فرسودگي (قبر)، و طول زيستن در ميان خاك و....» [4] مي باشد. (ش 7 و 6 و 125) اللهم صل علي محمد و آله، و بارك لنا في حلول دار البلي و طول المقامة بين اطباق الثري و اجعل القبور... خير منازلنا...»

ج - هنگامه ي زنده شدن و خروج از قبرها (نشور): قرآن پوشاننده ي جامه هاي امان، از سختي عذاب در روز ترس بزرگ (يوم الفزع الأكبر؛ از اسامي قيامت) و در زمان نشور و خروج از قبرها است.

يكي از بشارت هاي قرآن براي مؤمنان، همين است كه از اندوه و گرفتاري و «فزع اكبر» در امان هستند: «لا يحزنهم الفزع الأكبر....» (انبياء، 103)

د - ايستگاه ارايه ي اعمال (موقوف العرض): قرآن - به لطف خداوند - فرونشاننده ي عطش، در شدت و گرماي قيامت؛ در «موقف عرض» است، (ش 104) و عامل رحمت [5] ترحم و مهر (راحم) به بنده؛ در چنان موقفي است؛ ايستگاهي كه - بنا بر ادله و به گفته ي بزرگان - سخت ترين مواقف قيامت است؛ آن گاه كه ما و اعمالمان را - در برابر عرش خداوند - به پيشگاه او عرضه مي دارند! [6] كه انسان، با حال ذلت و خواري و از شدت خجلت و شرمساري - در آن عرصه - دوست دارد كه آب شود و بر زمينش فرورود (ش 132 و 131): «و ارحم بالقرآن في موقف العرض عليك ذل مقامنا....» [7] .

ه - گذر از صراط

قرآن، عامل ثبات قدم و جلوگيري از لغزش - در هنگام گذر - بر روي جسم جهنم (صراط) و در هنگامه ي اضطراب و تزلزل آن است. (ش 134 و 133): «و ثبت به عند اضطراب جسر جهنم يوم المجاز عليها زلل اقدامنا.»

و - رهايي از ساير شدائد هول انگيز قيامت؛ به سوي يك زندگي سپيد و محبت آميز:

1- «قرآن» - به لطف خدا - عامل رهايي از همه ناراحتي ها و شدائد هول انگيز (139 و 140) و نجنا به من كل كرب يوم القيامه و شدائد اهوال يوم الطامة» [8] .

2- «قرآن» سپيد كننده ي روي هاست، در روزي كه (از سر حسرت و ندامت) چهره هاي ستمگران سياه مي شود (ش 141): «و بيض وجوهنا يوم تسود وجوه الظلمة في يوم الحسرة و الندامة».

3- «قرآن» - به لطف خداوند - فضاي غبارآلود حسرت و پشيماني و زندگاني سياه و سخت را، به زندگاني سپيد و پاكيزه و فضاي مهر و دوستي (در دنيا و عقبي) تغيير مي دهد (ش 141 تا 143): «و بيض وجوهنا يوم تسود.... في يوم الحسرة و الندامه و اجعل لنا في صدور المؤمنين ودا و لا تجعل الحيوة علينا نكدا.»


پاورقي

[1] نكته ي جالب توجه آن است كه در طول اين دعاي شريف، 14 بار درخواست صلوات (درودها و عنايات حق) بر محمد و آل او در مطلع و آغاز درخواست هاي ما - مبني بر توفيق بهره وري از اسماء، اوصاف و كمالات قرآني - قرار مي گيرد. و اين خود واجد آموزه هاي بسيار مهمي است كه از مهم ترين آن ها تأكيد بر همراهي گسست ناپذير قرآن با محمد و آل عليهم السلام مي باشد. و اين كه در بهره وري - درست و ثمربخش - از كمالات و آثار بي پايان و جاودانه اين كلام عظيم الهي، ناگزير بايد از ابواب مدائن و خزانه داران دانش ها و كمالات قرآني محمد و آل وارد شد. و اين نياز بشر در گذر از منازل سهمگين مرگ، برزخ و قيامت - در قلمرو تعليم، تربيت و شفاعت - نمود آشكارتري مي يابد. لذا در اين مرحله از دعا، چهار صلوات و يك سلام پشتوانه درخواست ها قرار مي گيرد.

[2] هان الامر يهون هونا (مثل قال): سهل لان: (كار را) ساده و ملايم كردن. و هون عليه تهوينا: سهله. ر. ك. رياض السالكين ج 5 ص 470.

[3] به اصل دعا مراجعه شود؛ كه به راستي تصويري شگفت، آموزنده و تكان دهنده از واقعيت زمان مرگ را ارائه مي دهد.

[4] به واسطه ي قرآن، تنگي لحدها فراخ، تاريكي قبر روشن (ش 135) و در صحنه ي قيامت از رسوايي گناهان پيشگيري مي شود. (ش 9 و 128).

[5] اللهم صل علي محمد و آله.... وارو به في موقف العرض عليك ظما هواجرنا.

[6] اطيب البيان، ج 14 ص 325.

[7] در دعاي ديگر همين امام همام - معروف به ابوحمزه ي ثمالي - نيز آمده است: «ارحم في هذه الدنيا وحدتي و عند الموت كربتي.... و اذا نشرت للحساب بين يديك ذل موقفي....»:... (خدايا) در اين دنيا به تنهايي من رحم آور، و در هنگام مرگ با گرفتاري ام... و آن زمان كه براي حساب در برابرت برانگيخته شوم بر خواري ام (رحم آور)...».

[8] الطامة: القيامة، من طم الامر... اي علا و غلب... طم الامر: يعني برتري جست و غالب شد؛ قيامت را از آن جهت «يوم الطامة» گفته اند كه از همه ي حوادث بزرگ عظيم تر است. «فاذا جاءت الطامة الكبري» (نازعات، 34) ر. ك. رياض السالكين، ج 5 ص 2 و 481.