بازگشت

ميزان


«و جعلته... و ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه»؛ قرآن ميزان و ترازويي است حق نما و عدالت نما، حق را نشان مي دهد و بر پايه ي عدل مي سنجد. «ميزان» (ما يوزن به الشي ء) ابزار سنجش وزن است. قرآن، خود به حق و (همراه) با ميزان نازل شده است:

(الله الذي أنزل الكتاب بالحق و الميزان..) (خداوند كسي است كه كتاب را به حق و ترازو را فروفرستاد..) شوري، 17)

بايد توجه شود كه براساس اين آيه شريفه، خداوند دو حقيقت والا را (از عوالم بالا) فروفرستاده است: «كتاب» را و «ميزان» را، [1] لذا ترجمه ي آيه به اين شكل: (خداوند كتاب را به حق و ميزان (عدل) فروفرستاد) [2] نادرست است.

در تفسير قمي آمده است كه مراد از «ميزان» در اين آيه «اميرالمؤمنين عليه السلام» است. [3] اين بيان، مضمون حديث ثقلين مي باشد و منطبق بر روايات نبوي «علي مع القرآن و القرآن مع علي» [4] كه شيعه و سني آن را نقل كرده اند.

بدين ترتيب براساس عبارت دعاي شريف چهل و دوم، ميزان» اسم و وصف قرآن است. و براساس اين آيه شريفه، مراد از «ميزان» چيزي غير از «قرآن» و البته همراه و مؤيد آن است.

آيه بيست و پنجم سوره حديد نيز اين معنا را تأييد مي كند: (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط..): (ما پيامبرانمان را با برهان هاي روشن فرستاديم و (همراه) با آنان «كتاب» و «ميزان» را فروفرستاديم، تا مردم به دادگري برخيزند...» در اين آيه نيز «ميزان» غير از كتاب و همراه با آن است. لازم با يادآوري است كه «ميزان» و «ترازو» در هر فضايي متناسب با آن فضا و شرايط است براي توزين اشياء جسماني مانند ميوه ها و حبوبات، ترازوي جسمي و (مثلا) فلزي است، در حالي كه ميزان براي بيان دين و كتاب آسماني، عالم و دانشمند بي خطايي است كه علم، عمل و شخصيت او بازگو كننده ي حقيقت است و كتاب و دين را از تحريف و تفسير به باطل نگاه مي دارد، چنان كه در برخي تفاسير روايي كلمه ي «ميزان» در آيه اخير (حديد، 25) نيز به «امام عليه السلام» و راهبر الهي تفسير شده است. [5] .

اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه آيا اين دو بيان با هم تعارض دارند؟

چگونه دعاي چهل و دوم قرآن را «ميزان» معرفي مي كند و آيات قرآن، حقيقتي ديگر غير قرآن را «ميزان» معرفي مي كنند؛ كه بنابر روايات تفسيري «پيامبر» و «امام» (عالمان حقيقي به كتاب) است؟ آيا اين دو معني معارضند؟ پاسخ منفي است. چرا كه اين دو، مصداق واقعي از معناي «ميزان» هستند كه هر يك ديگري را تأييد مي كند و تمسك به هر دو مانع گمراهي است، چنان كه در حديث ثقلين آمده است: (و كل واحد منهما منبي ء عن صاحبه و موافق له، لن يفترقا حتي يردوا علي الحوض»! [6] : «يعني هر يك از اين دو گوهر گرانمايه - و دو ميزان هدايت - خبر مي دهد و موافق آن است (نه معارض و مخالف) و آن دو از يكديگر جدا نمي شوند تا در حوض كوثر (در بهشت) به من - پيامبر - وارد شوند.»


پاورقي

[1] «كتاب» و «ميزان» هر دو مفعول به (و معمول) فعل «أنزل» (فروفرستاد) هستند. لذا «الميزان» نيز معطوف به «الكتاب» و منصوب است به مفعوليت. و يا تقدير اين است كه: «انزل الكتاب بالحق» و «انزل الميزان بالحق» كه ادله عقلي و نقلي و ادبي مؤيد آن است.

[2] در ترجمه مرحوم مهدي الهي قمشه اي (از اين آيه) آمده است: خداست، آن كه كتاب (آسماني) را به حق براي اجراي عدالت فرستاد.

[3] به نقل از تفسير الصافي، ج 4، ص 370.

[4] بحارالانوار، ج 222 ، 22، و 476 و ج 38، ص 35 و 38 و 118، امالي طوسي (ره)، 460 و 478 و... و در مدارك اهل سنت، از جمله: مستدرك الصحيحين، حاكم نيشابور، ج 3، ص 134. متقي هندي، كنز العمال، 153 ومدارك ديگر.

[5] تفسير الصافي، ج 5، ص 139 به نقل از تفسير قمي، ج 2.

[6] خطابه غدير، محمد باقر انصاري، به نقل از احتجاج طبرسي، بخش 3.