بازگشت

حديث


شي ء نو، كه در اين جا،مراد سخن نو است. [1] در دعاي 42 آمده است: قرآن را بر هر حديثي كه خود گفتي، [2] برتري دادي. در اين جا تمام كتاب هاي آسماني «حديث» ناميده شده و قرآن نيز - كه يكي از آن ها و مهيمن بر آن هاست - خود «حديث» است: (.. ان لم يؤمنوا بهذا الحديث...) [3] و نيز فرموده: (فذرني و من يكذب بهذا الحديث...) [4] .

سخنان انبياء در ميان اقوام خود، همگي جديد و نو بوده، چرا كه هدف آنان - به فرمان خدا - نوسازي و اصلاح فرهنگ رايج محيط خودشان بوده است. قرآن در اين راستا، سرآمد همه ي كتاب هاي آسماني و برتر از همه ي آن هاست.: «آن را بر همه ي حديث ها - يعني كتاب هاي آسماني - برتري دادي». و قرآن نيز خود را «احسن الحديث»؛ نيكوترين سخن هاي نو ناميده است: «الله نزل احسن الحديث...» [5] از رسول مكرم صلي الله عليه و آله و سلم است كه: «نيكوترين حديث ها» كتاب خدا و «بهترين رهنمودها» رهنمود محمد صلي الله عليه و آله و سلم است...» [6] و از اميرالمؤمنين عليه السلام: «قرآن را نيكو تلاوت كنيد؛ چرا كه آن بهترين حكايت ها (احسن القصص) است.» [7] از اين رو، قرآن را پايان بخش كتاب هاي آسماني و پيامبر اسلام را پايان بخش انبياء قرار داده است. [8] .


پاورقي

[1] مفردات راغب، ذيل ماده حدث. نيز: «الحديث مضد القديم، يستعمل في قليل الكلام و كثيره...»: رياض السالكين، ج 5، ص 408.

[2] «و فضلته علي كل حديث قصصته». ر. ك. پي نوشت شماره 3 (كمالات قرآن، الهي است). و شماره 9 (شرافت و فضيلت قرآن) كه در بخش پي نوشت ها مي آيد.

[3] كهف / 6.

[4] قلم / 44.

[5] زمر / 23.

[6] بحارالانوار 122 / 77.

[7] تحف العقول، ص 150.

[8] بدين ترتيب، عبارت «فضلته علي كل حديث قصصته» خود دلالت بر خاتميت شريعت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم دارد. چرا كه قرآن را بر تمامي كتاب هاي آسماني ديگر برتري داده و لذا به برهان عقل، نمي شود توسط يكي از آن ها نسخ گردد (چرا كه در آن صورت، ترجيح مرجوح بر راجح پيش مي آيد كه عقلا قبيح است.).