بازگشت

صحيفه سجاديه مفتاح الانس يا بهترين مأنوس


با مراجعه و دقت در ادعيه بلند و عرفاني اين معراج السعادة و مفتاح الانس و الجنة درمي يابيم كه آن امام عارفان و پيشواي سالكان و زينت عابدان، دل انگيزترين گفتگوها و مناجات را با حضرت دوست دارد، كه همه ي آن آثار و بركات ياد شده را به بهترين وجه به همراه مي آورد.

آن مظهر رحمت رحيميه الهي، گاهي در طلب رحمت بر رسول خدا (ص) و حمله عرش و فرشتگان مقرب و نيز پيروان پيمبران و مصدقين ايشان دست به دعا برمي دارد و زماني درباره خود و پدر و مادر و فرزندانش (صلوات الله عليهم اجمعين) فرجام نيك را طلب مي كند، و در عين حال از همسايگان و دوستانش و مرزداران نيز غافل نمي شود و در دفع مكر دشمنان و رد قهر و غلبه بر ايشان از خداي متعال كمك مي طلبد.

آن امام الخاشعين در مقام التجاء، خوف، خشيت و تذلل به پيشگاه خداي عزوجل تضرع و زاري مي كند و با اظهار ترس از خدا، در مقام اعتراف به گناه، توبه و انابه و طلب عفو از عيوب خود، اشتياق خود را به آمرزش الهي نشان مي دهد و چون شيطان را بياد مي آورد، از او و دشمني و مكر او، به خدا پناه مي برد.

نيايش هاي آن بزرگوار در هنگام صبح و شام، پس از انجام نماز شب، هنگام ختم قرآن، هنگام نگاه كردن به ماه نو و در استقبال از ماه مبارك رمضان و در وداع ماه مبارك رمضان و اعياد فطر و اضحي و جمعه و روز عرفه، چه عاشقانه و عارفانه است.

نيايش هاي آن حضرت در هنگامي كه امر مهمي برايش رخ مي داد، يا حادثه اي بر او نازل مي شد، و نيز در هنگام اندوه و يا وقتي كه ستمي به او مي رسيد يا از ستمگران كاري كه خوش نمي داشت مي ديد و به طور كلي در ناملايمات و يا هنگامي كه خطري از او مي گذشت، چه زيبا و پند آموز است.

آن مقتداي سالكان به هنگام سختي و مشقت و فروبستگي كارها و هنگامي كه بيمار مي شد يا گرفتاري بر او وارد مي گشت با خدا راز و نياز مي كند و چون كاري او را اندوهگين مي ساخت و خطاها او را پريشان مي كرد و زماني كه كسي را به رسوائي گناه گرفتار مي ديد به معبود خود پناه مي آورد و حتي در عافيت نيز از خداي خود غافل نبود و شكر بر آن را، از خدا طلب مي كرد و به تقصير از اداء شكر اعتراف مي نمود.

حضرت سيدالساجدين در برخي از دعاهاي صحيفه سجاديه با نيايش به درگاه خدا، از اخلاق ناستوده و كردارهاي ناپسنديده به خدا پناه مي برد و در طلب اخلاق ستوده و افعال پسنديده از او ياري مي جويد و با اعتذار از تبعيت بندگان و از تقصير در حقوقشان، آزادي آنان را از آتش دوزخ مي طلبد و هنگامي كه خبر مرگ كسي را مي شنود يا از مرگ ياد مي كند، در طلب عفو و رحمت اصرار مي نمايد.

دعاهاي آن حضرت در مقام رضا و در آن هنگام كه به دنياداران مي نگريست و زماني كه ابر و برق را نظاره مي كرد و بانگ رعد را مي شنيد و هنگام قحطي و خشكسالي و در وقتي كه روزي بر او تنگ مي شد و همچنين نيايش هاي آن بزرگوار در طلب گشايش اندوه ها و در كمك بر پرداختن قرض و در ذكر و طلب خير و در طلب پرده پوشي و نگهداري، همه و همه، برخواسته از عشق سوزان بنده اي عاشق با معشوق خود بود و چه انسان ساز است اين مناجات و چه آثار و بركاتي كه اين نيايش ها به همراه دارد. [1] .

به همين جهت آن پير روشن ضمير و عارف طريقت و عامل شريعت در بيانات روشنگرانه خود در لزوم توجه به چنين كتاب هايي مي فرمايد:

«همين كتاب هاي ادعيه انسان را آرام مي سازد. وقتي يك انساني آدم شد، به همه مسائل اسلامي و انساني عمل مي كند و براي خدا يا زراعت مي كند يا تجارت و يا كار ديگر و براي خدا جنگ. همه جنگ هائي كه در مقابل كفار و ستمگرها شده از اصحاب توحيد و از اين دعاخوان ها بوده است. آنهايي كه در ركاب رسول خدا (ص) و در ركاب اميرالمؤمنين (ع) بودند اكثرا اهل دعا و عبادت زياد بودند.

كساني كه از كتب ادعيه انتقاد مي كنند، براي آن است كه جاهلند و نمي دانند كه اين كتب ادعيه چطور انسان را مي سازد. نمي دانند اين دعاهايي كه از ائمه ما وارد شده است مثل مناجات شعبانيه، دعاي كميل، دعاي عرفه حضرت سيدالشهداء، دعاي سمات و... چه جور انسان را درست مي كند. همان كسي كه دعاي شعبانيه را مي خواند شمشير هم مي كشد و با كفار جنگ مي كند.» [2] .

همچنين اين كارشناس بزرگ معارف الهي مي فرمايد:

«آن قدر معارف در ادعيه ي ائمه (ع) هست و مردم را از آن دارند جدا مي كنند، آن قدر معارف در ادعيه هست كه احصاء نمي توان كرد. ادعيه، شارح قرآن هستند. مردم را نبايد از دعا جدا كرد. نبايد گفت: حالا كه ما قرآن را مي خواهيم بخوانيم پس دعا را نبايد خواند. خير، مردم بايد با دعا به خدا انس پيدا كنند. آنهايي كه انس به خدا دارند و دنيا پيش آنها اين طور جلوه ندارد، كساني هستند كه براي خودشان ارزش قائل نيستند، براي خدا مشغول به كار مي شوند. آنهايي كه شمشير زدند براي خدا، همان ها هستند كه همين ادعيه را خواندند و همين حالات را داشتند. آنها بودند كه براي خدا شمشير مي زدند. نبايد مردم را از اين بركاتي كه هست جدا كرد. قرآن و دعا از هم جدا نيستند همان طور كه پيامبر هم از قرآن جدا نيست. ادعيه و قرآن همه با هم اند و نبايد از اين بركات مردم را دور كرد. بايد مردم را به اين سفره ي پهن الهي كه قرآن و سنت و ادعيه باشد، دعوت كرد تا هر كس به اندازه ي خودش استفاده بكند.» [3] .

عارف معاصر جامع معقول و منقول آيت الله حسن زاده ي آملي (حفظه الله تعالي) نيز مي فرمايند:

«دعا كليد عطا و وسيله ي قرب الي الله، كوبه ي (زنگ) در رحمت رحيميه و سبب فتوح بركات، توشه ي سالكان حرم كبريايي، سير شهودي و كشف وجودي اهل كمال و بهترين رابطه ي انسان با خداي متعال، معراج عروج نفس ناطقه، رفرف پرواز، ياد دوست در دل راندن و نام او به زبان آوردن و در خلوت با او جشن ساختن و در وحدت با او نجوي گفتن و شيرين زباني كردن است.» [4] .

استاد مرتضي مطهري (ره) نيز پيرامون اهميت دعا از ديدگاه اولياء الهي مي گويد:

«اولياء خدا هيچ چيزي را به اندازه دعا خوش نداشتند همه خواهش ها و آرزوهاي دل خود را با محبوب واقعي در ميان مي گذاشتند و بيش از آن اندازه كه به مطلوب هاي خود اهميت مي دادند به خود طلب و راز و نياز اهميت مي دادند و هيچ گونه احساس خستگي و ملامت نمي كردند.» [5] .

دكتر «آلكسيس كارل» نيز بيان زيبايي درباره ي دعا دارد. وي مي گويد:

«دعا و نيايش پرواز روح به سوي خداست و يا حالت پرستش عاشقانه اي نسبت به آن مبدئي است كه معجزه حيات از او سر زده است. نيايش نمودار كوشش انسان است براي ارتباط با آن وجود نامرئي آفريدگار، همه هستي، عقل كل، قدرت مطلق و خير مطلق.» [6] .

همچنين وي در بيان ديگري در باب اهميت و لزوم دعا مي گويد:

«انسان هم چنان كه به آب و اكسيژن نيازمند است به خدا نيز محتاج است. احساسي عرفاني در رديف قدرت مكاشفه، احساس اخلاقي احساس جمال و نور عقل به شخصيت بشري شكفتگي و انبساط پرمعنا و كاملي مي بخشند... نيمي از روح عقل است و نيم ديگرش احساس است. ما بايد هم زيبايي دانش را دوست بداريم و هم زيبايي خدا را.» [7] .

آدمي جدي ترين و پاك ترين حالات خود را فقط در مناجات و دعا با خداوند پيدا مي كند زيرا انسان به يقين مي داند كه نمي تواند چيزي را از او مخفي كند. پس او همه افكار كوچك و بزرگش و زشت و زيبايش را به خوبي مي داند. و اين بدين علت است كه آدمي خودش را در مقابل فهيم ترين و مهربان ترين موجودات احساس مي كند. و چه محروم اند كساني كه از اين باب رحمت دورند و اين دوري مايه تباهي و سياهي زندگي آنها و جامعه اي است كه در آن زندگي مي كنند.

آلكسيس كارل مي گويد:

«اجتماعاتي كه احتياج به نيايش را در خود كشته اند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود. اين از آن جهت است كه متمدنين بي ايمان نيز همچون مردم ديندار وظيفه دارند كه به مسئله رشد همه فعاليت هاي باطني و دروني خود كه لازمه يك وجود انساني است دلبستگي پيدا كنند.» [8] .

بنابر آنچه بيان شد لزوم انس با صحيفه ي سجاديه در كنار ساير كتب دعا روشن و واضح مي شود.


پاورقي

[1] ر. ك عناوين ادعيه صحيفه سجاديه.

[2] سيماي فرزانگان / ص 209.

[3] تفسير سوره ي مباركه حمد / ص 192.

[4] رساله نور علي نور / ص 9.

[5] بيست گفتار / ص 286.

[6] نيايش / ص 41.

[7] نيايش / ص 67.

[8] همان / ص 57.