بازگشت

چند پيشنهاد


محور سوم: چند پيشنهاد

صحيفه سجاديه و قرآن كريم و نهج البلاغه كار يك نفر و يك مركز نيست. همه مراكز علمي اعم از حوزوي و دانشگاهي بايد جمع شوند. ابعاد مختلف نهج البلاغه و صحيفه را بنگرند يعني واژه هايي كه مربوط به علوم زيستي است كساني كه علوم را مي دانند تحقيق كنند. بحث هاي روانشناسي را افرادي كه روان شناسي مي دانند كار كنند. بحث هاي فقهي را فقها و... اصلا خود صحيفه سجاديه و نهج البلاغه مي شود بهترين وسيله ارتباط حوزه و دانشگاه. يك تعامل علمي سالم، و صحيح و با محوريت قرآن، نهج البلاغه و صحيفه.

يادم هست كه يكي از اساتيد بزرگوار فيزيك از دانشگاه اصفهان آمده بود به بندرعباس. من راجع به كلمه «صمد» چند حديث خواندم [1] كه صمد يعني چيزي كه تهي نيست. از اين كلمه مبارك به دست مي آيد كه جهان ماده تهي و تو خالي است و حضرت حق در اين سوره با كلمه «صمد» مهم ترين ويژگي ماده را از خود نفي مي كند. خدا تهي نيست يعني ماده نيست. با نفي مهم ترين ويژگي ماده ما را به آنچه درباره حق بايد بينديشيم راهنمايي مي كند. بزرگ ترين اصل با شگفتي از آنچه در قرآن است گفت در فيزيك معاصر اين است كه جهان تهي است. اين مطلب را فقط يك فيزيكدان مي فهمد من نمي فهمم. من مي فهمم صمد يعني چيزي كه تهي نيست، اما من نمي دانم كه اين به عنوان يكي از اساسي ترين اصول در فيزيك مطرح است و بزرگترين ويژگي ماده تهي بودن آن است. اين فهم، نياز به دانش فيزيك دارد.

مطلب آخر

عرض كردم آن مقطعي را كه صحيفه در ميان جامعه مطرح بود جستجو كنيم و كارهاي صورت گرفته را بررسي كنيم. روي صحيفه سجاديه زيدي ها كار كرده اند، ببينيم آنها چه كرده اند؟ در يك تعامل با شيعيان زيدي، شناخت خودمان را از اين ذخاير بزرگ غني و غني تر كنيم.

اين را نسبت به قرآن هم قبلا عرض كردم؛ اينكه صحيفه را كه پنجاه و دو بخش است را به پنجاه و دو نفر از ائمه محترم جمعه بدهيم و دو سال هم فرصت تحقيق بدهيم، بعد يك كار بسيار عظيم گردآوري مي شود كه قابل ارائه در سطوح علمي مختلف خواهد بود.


پاورقي

[1] قال سمعت اباالحسن و سئل عن الصمد فقال الصمد الذي لا جوف له در روايت ديگر از صمد سوال مي كند: فقال الذي ليس بمجوف. چند حديث ديگر به همين مضمون و يا با همين عبارات نقل شد به تفسير نورالثقلين / ج 5 / ص 713 رجوع فرمائيد.