بازگشت

صحيفه سجاديه يا زبور آل محمد


صحيفه سجاديه، دعاهاي سيدالساجدين زين العابدين علي بن الحسين (سلام الله عليهما) است كه به صورت گنجينه اي ارزشمند در اختيار مسلمانان به ويژه شيعيان قرار گرفته است. آثار سازنده صحيفه فزونتر از آن است كه در اينجا گفته شود، ولي به دو نكته اشاره مي كنيم:

1- سخن گفتن به مقامات برتر براي خود آداب و آييني دارد، چنان كه امروز، شيوه سخن گفتن با سران كشورها، غير از گفتگو با افراد عادي است. اين اصل در موارد خدا نيز كه برتر از حس و درك انساني است، قطعا حاكم است؛ چه بسا انسان به خاطر شناخت غير صحيح، خدا را به گونه اي ستايش كند كه هرگز در شأن او نباشد، و داستان شبان و موسي تكرار شود كه در موقع نيايش چنين گفت:



تو كجايي تا شوم من چاكرت

چارقت دوزم، زنم شانه سرت؟!



ولي صحيفه سجاديه؛ مثلا، به ما مي آموزد كه چگونه استغفار كنيم، چگونه از خدا باران رحمت طلبيم، چگونه دشمنان را نفرين كنيم تا شر آنان را از ما دور كند.

از اين جهت، ادعيه ائمه اهل بيت (ع)، بالأخص ادعيه سيدالساجدين (ع)، راهگشاري اين مطلب است، و كيفيت سخن گفتن با خدا را كه طبعا مايه استجابت خواهد بود، آموزش مي دهد.

امام سجاد (ع) سراسر زندگاني خود را، در دوران خفقان و ظلم بني اميه گذرانده است، كافي است كه بدانيم آن حضرت با چند تن از خلفاي بني اميه چون يزيد بن معاويه، مروان بن حكم، و عبدالملك بن مروان و هشام بن عبدالملك معاصر بود، كه هر نوع حركت بر خلاف نظام حاكم را تحت نظر داشتند، آن حضرت كوشيد در خلال دعا به تبيين فرهنگ شيعه بپردازد و از اين طريق توانست لطيف ترين معارف الهي را آموزش دهد.

چون سخن آن حضرت گفتگو با خدا بود، براي نظام اموي، چندان حساسيتي ايجاد نمي كرد. استاد بزرگوار مرحوم امام خميني (ره) مي فرمود:

«در ادعيه ائمه اهل بيت (ع) لطايف فلسفي و عرفاني دقيقي وارد شده است كه حكماي ما پس از قرن ها به گوشه هايي از آن راه يافته اند.»

و لذا خود آن بزرگوار، به مناجات شعبانيه و غير آن بيشتر اهميت مي داد.