بازگشت

تسامح در سند ادعيه


در بين ما اين جنبه عبادي دعاها محفوظ مانده و خواندن دعا در بين ما بعنوان يك عبادت رايج شده است. مثلا دعاي كميل، دعاي سحر، دعاي مكارم الاخلاق و... را به عنوان عبادت مي خوانيم. البته اين كار صحيح است و بايد خوانده شود ولي اينكه فقط دعا خواندن را عبادت بدانيم يك مشكلي را هم به وجود آورده است و آن مشكل «تسامح در سند» است. مثلا مي گويند كه اين دعا است و خيلي نيازي نيست كه بررسي كنيم كه آيا سند آن واقعا صحيح است يا خير!

البته اين موضوع از جنبه دعا چندان مشكلي ندارد ولي يك نكته مورد غفلت واقع شده است و آن اينكه دعا و خصوصا ادعيه اي كه از ائمه اطهار (ع) به ما رسيده اند، فقط اين عبارات نيستند بلكه اين دعاها يكي از منابع علوم و معارف ما به شمار مي آيند؛ چنانكه اينطور هم هست.

اكنون اگر دقت كنيد، بسياري از معارف ديني ما متخذ از همين دعاها است. با كمي بررسي و دقت مي توانيم اين مسأله را درك كنيم كه بسياري از معارف و عقايد ما از همين ادعيه گرفته شده است.

اگر ادعيه منبع معارف ديني و عقايد ما باشند، ديگر نمي توانيم آنها را مشمول «تسامح در سند» كنيم، زيرا اينها براي ما ايجاد عقيده مي كنند. لذا اگر روايت صحيح باشد، عقيده متخذ از آن نيز صحيح خواهد بود و اگر روايت مشمول «تسامح در سند» شد، عقيده اتخاذ شده از آن دليل معتبري نخواهد داشت. پس به اين اعتبار كه اين از منابع معارف ديني ما است بايد در سندش بحث شود و درست نيست كه به آن بي توجهي كنيم و بگوييم هرچه مي خواهد باشد. بايد در اين قسمت كار شود و ادعيه و زيارت نامه هاي معتبر شناخته شده و جمع آوري و بررسي گردد؛ اين يك ضرورت است.

در مواردي، هنگامي كه برخي از معارف را بيان مي كنيم، عده اي مي گويند كه اين مطلب با بيان فلان دعا تطابق ندارد. حال اگر اين دعا داراي سند صحيح باشد، هيچ مشكلي نيست و قبول مي كنيم، اما اگر سند درستي نداشته باشد، نبايد به آن استناد كنيم. همين مطلب موجب مي شود كه معارف ما با مشكل مواجه شود. بنده از عزيزاني كه به اين فكر افتاده اند تا دعاها را احياء كنند، تقاضا دارم كه اين جهت را مورد غفلت قرار ندهند.