بازگشت

صحيفه ي معرفت (نگاهي به درون مايه ي دعاها)


صحيفه ي سجاديه، صحيفه ي معرفت نسبت به خدا و راه رسيدن به اوست كه حاصل آن داشتن زندگي اي آرماني يا حياتي طيبه در اين جهان و رستگاري آن جهاني است.

صحيفه سجاديه از منبع معرفت صادر شده، بنابراين به انسان ياد مي دهد كه چگونه كسب معرفت كند و چگونه با مولا و صاحب خود سخن بگويد.

اين كتاب در حقيقت، طريق توجه به حق را به امت آموزش مي دهد و اسرار و حقايق حكمت و عرفان و لطايف و دقايق اخلاق و آداب و رموز رابطه با خداوند را به خلق مي آموزد.

در دعاها ستايش و درود و سلام به پيشگاه پيامبر اكرم (ص) و خاندان مكرمش فراوان است. به عنوان نمونه در دعاي پنجم پانزده مرتبه از خداوند خواسته است كه بر محمد و خاندانش درود بفرستد. اين امر نشانه ي اين نكته ي است كه حضرت پيش از بحث درباره ي معرفت مي خواهد به انسان كامل اشاره اي داشته باشد و الگوي تمام عياري را به مخاطب خويش نشان دهد. و غير مستقيم به اين نكته اشاره فرمايند كه سخنان ايشان جملاتي انتزاعي نيستند.

پيامبر اكرم (ص) خودش را وقف خدا كرده است و در اين راه همه سختي ها را به جان خريده است و در يك كلام بالاترين جهاد را انجام داده است. در پايان دعاي دوم مي فرمايد: «... هيچ ملك مقرب و نبي مرسلي با او هم سنگ نخواهد شد.»

از نظر درون مايه هاي صحيفه بايد گفت كه هر چه خوبي است در آن است و به طور كلي مي توان به اين موضوعات اشاره كرد:

مسايل علم النفس و تهذيب روح، درس اخلاق كريمه و فضايل متعالي و حسن معاشرت، علم الاجتماع و توجه به مدينه ي فاضله، عرفان و حكمت، سياست، وظيفه ي پدران و مادران و فرزندان، درس حق شناسي، درس محبت و عاطفه، احتراز از خشم و قهر و خشونت، درس عدالت و راستي و درستي، احتراز از ظلم و جور و نادرستي، درس كرامت و عبادت و تقوي، دوستي، وفا و صفا، يك رنگي، خدمت به خلق، بشر دوستي، خير خواهي، دوري از وسوسه هاي شيطاني، اصلاح امور نفساني و جسماني.

در دعاي هشتم، حضرت سجاد (ع) آسيب ها را برشمرده است. انسان در زندگي به حكم غريزه بنايش بر اين است كه به سوي خوبي ها و عوامل مثبت پيش رود و از عيب ها و كاستي ها و آسيب ها دور باشد. براي اين كه در اين كار موفق باشد، لازم است آسيب ها را خوب بشناسد. آسيب هايي كه امام (ع) بيان فرموده است بدين قرار است:

سوء مديريت، فساد اقتصادي، رياست طلبي، ريا، عجب، حسد، غضب، حرص، بي تابي، بداخلاقي، بي بند و باري، تعصب، غفلت، ترجيح باطل بر حق و اصرار بر گناه.

در دعاي نهم، امام (ع) لحن بسيار نرم و ملايمي دارد. از سخن ايشان درمي يابيم كه از خداوند مي خواهد كه بين او و خودش چيزي را حائل قرار ندهد. امام (ع) در اين دعا به اين نكته اشاره دارد كه خوبي ها همه جا هست و كسي بدانها نمي پردازد ولي انسان هايي هستند كه با رنج فراوان به دنبال بدي ها مي گردند و آن را با قيمت گزاف مي خرند. در اين دعا خواستار يكتايي و يكي شدن با دوست است زيرا براي انسان رشد يافته بزرگ ترين عقاب آن است كه نتواند به محبوبش برسد.

در دعاي يازدهم، با چيزهايي كه امام (ع) از خداوند مي خواهد درمي يابيم كه پيامش اين است كه: «هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت.»

دعاي سيزدهم دعاي رفع حوايج است. در اين دعا امام (ع) به ما مي آموزد كه از خداوند چيزهاي بزرگ بخواهيم، او بزرگ است، چيز اندك خواستن نشانه كم همتي است.

دعاي بيست و دوم دعاي امام (ع) هنگام بروز سختي ها و ناگواري هاست. حضرت از خداوند مي خواهد كه با قدرتي كه دارد مشكلات و دشواري ها را مرتفع سازد. ممكن است كسي بگويد خداوند اگر بخواهد هم براي دعا كننده و هم براي ديگران، كاري را انجام مي دهد، نيازي به خواستن نيست. در پاسخ بايد گفت: فرق است بين كسي كه مي خواهد و درد طلب دارد با كسي كه نمي خواهد. او به معرفت خواستن رسيده است. مگر ممكن است، كسي كه درد طلب دارد با كسي كه خام و خواب و خاموش است، يكي باشد؟!