بازگشت

تصوير سازي


تصوير در دعا در مقايسه با ايقاع عنصر دوم است زيرا: همان گونه كه دعا همراه با تلاوت است ناگزير با ايقاع همراه است، ولي ضرورتي ندارد كه تصويرگري با تلاوت همراه باشد.

به عنوان مثال، ديده مي شود دعاهايي كه حاوي برآورده شدن نيازهاست مانند دعاي رزق (دعاي 29)، عافيت (دعاي 23)، استسقاء (دعاي 19) يا پيروزي بر دشمن (دعاي 49) آن قدر كه به تعبير مستقيم و عرضه ي آشكار موضوع نياز دارند به تصوير فني نياز ندارند ولي اين موضوع نسبت به مناجات ها برعكس است. زيرا مناجات تواصل، سوز، گداز، شوق و وجد به سوي خداي تعالي است به طوري كه دعا كننده ضمن انفعال در انديشه ي خودش غور مي كند و در گفتگوي با خدا غرق و فاني مي شود. اين امر اقتضا مي كند كه از تصويرهاي هنري كه مشتمل بر استعاره يا رمز و تشبيه است، استفاده شود چرا كه تعبيرهاي ساده و مستقيم خرسند كننده نيستند. چون هنگام مناجات نفس دعا كننده حالتي خاص دارد، اين كاربرد متناسب با آن نياز است و اين كار جز با تصويرهاي هنري ميسر نيست.

شايسته است در اين جا نمونه اي از مناجات العارفين حضرت (ع) را مورد بررسي قرار دهيم تا ميزان ارتباط بين عنصر تصوير سازي و سياق دعا روشن شود. و دريابيم كه چگونه معصومين (ع) به عنوان شخصيت هاي پيشرو به لايه هاي روح انسان توجه دارند.

[الهي، فاجعلني من الذين ترسخت أشجار الشوق اليك في حدائق صدورهم و أخذت لوعه محبتك بمجامع قلوبهم، فهم الي أوكار الأفكار يأوون، و في رياض القرب و المكاشفه يرتعون و من حياض المحبه بكأس الملاحظه يكرعون، و شرائع المصافاه يردون] (14، ص: 220).

در اين فراز كوتاه مجموعه اي از تصويرهاي هنري آمده است. در اين جا ژرف ترين صورت هاي رابطه بين خدا و بنده مورد بررسي قرار گرفته اند. طبيعت حال و مقام اقتضا مي كند كه به تعبيري گرايش داشته باشيم كه از تصويرهاي دقيق و دلالت هاي ثانويه و الهام هاي ظريف سرشار باشد و بازگو كردن آن حالت هاي نفساني به جز با اين تصويرهاي هنري ميسر نباشد. در متن از استعاره هايي استفاده شده اند كه رابطه بين درختان باغ با

اشتياق موجود در سينه ها در يك رديف قرار گيرد. درخت به اندازه اي كه ريشه هايش را در عمق زمين فرومي برد ثبات بيشتر به دست مي آورد و به همين نسبت شوقي كه در قلب ريشه دوانيده است براي حضرت (ع) ممكن بود كه به عنوان مثال بگويد: [اللهم اجعل أشواقنا اليك شديده] ولي اين تعبير افاده غرض نمي كرد، به همين دليل به تصويرهاي استعاري روي مي آورد تا تراكم شوق و شدت اشتياق خود را نشان دهد.

«حدائق» را به «صدرهم» اضافه كرده است تا به معرفت نسبت به خداوند عمق بيشتري بدهد.