بازگشت

اصل عزت


بر مبناي «خود دوستي» به منزله ي ويژگي عمومي انسان، مي توان سومين اصل تربيتي را «عزت» دانست. طبق اين اصل مربي بايد عزت نفس متربي را فراهم آورد. اگر متربي با توجه به غريزه ي خود دوستي، در خود عزتي قرين به عزت نفس واقعي بيابد؛ خود شيفتگي، خود محوري، خود خواهي، خود پسندي و آزمندي مذموم را در او پديد نخواهد آمد. برعكس به توانايي هاي خود آگاه شده، راه كمال و نيك بختي را پيش خواهد گرفت. متربي چون ذاتا شيفته ي خويش است، «اصل عزت» مي تواند او را هدايت بخشد و به سعادت رهنمون سازد. عزت بخشي به متربي، با به وجود آوردن احساس عزت در او متفاوت است. احساس عزت مي تواند وهمي و پنداري باشد و با ذلت قابل جمع است؛ اما عزت واقعي دروني با ذلت ناهماهنگ است. هرگاه كسي بتواند بر اساس غريزه ي خود دوستي، با قدرت، علم، جمال، و... ديگران را به اعجاب درآورد، احساس عزت در او پديدار مي شود؛ اين چنين فردي ممكن است فريفته ي ويژگي هاي خويش گردد كه در اين صورت فاقد عزت واقعي است.

اين جاست كه مربي بايد احساس عزت واقعي را در متربي ايجاد كند؛ زيرا احساس عزت در برخي موارد جز حقارت نفس و خود دوستي هاي انحرافي و وهمي چيزي نيست. به همين دليل، حضرت (ع) در دعا، عزت و بزرگي نزد خلق را توأم با خواري و كم ارزش كردن مقام دنيايي و ارجمندي ظاهري نزد خود مي خواهد و بدين سان احساس عزت و بزرگي را كنترل و خود را به خدا مي سپارد: «و لا ترفعني في الناس درجة الا حططتني عند نفسي مثلها و لا تحدث لي عزا ظاهرا الا احدثت لي ذلة باطنه عند نفسي بقدرها» (دعاي 4/20)، مرا در ميان مردم به درجه و مقامي سرافراز مفرما، جز آن كه پيش نفسم مانند آن پست نمايي و ارجمندي آشكارا و ظاهري برايم پديد مياور، جز آن كه به همان اندازه پيش نفسم براي من خواري پنهاني پديد آوري.

اين نكته از نظر دور نماند كه براي از بين رفتن احساس ذلت در متربي، ايجاد احساس عزت براي رسيدن به عزت پايدار و واقعي مطلوب است و از اين جهت احساس عزت تنها نقش زمينه سازي را ايفا مي كند.

عزت واقعي نيز تنها در پرتو عبوديت و تذلل به درگاه الهي امكان پذير خواهد بود چنان كه حضرت (ع) مي فرمايد: «و ذللني بين يديك و اعزني عند خلقك وضعني اذا خلوت بك و ارفعني بين عبادك» (دعاي 118/47)؛ مرا در درگاهت خوار و در نزد آفريدگانت عزيز و ارجمند گردان؛ و چون با تو خلوت كرده تنها به سر برم فروتن و در ميان بندگانت بلند مرتبه و سرافرازم نما.

بدين ترتيب در سايه ي عبوديت، با دست يا زيدن به عزت پروردگار و تكيه بر ذات عزيز و قدرتمند او دست از مردم كوتاه مي كند و در پرتو عزت الهي به بي نيازي از خلق مي رسد. «و امنعنا بعزك من عبادك و اغننا من غيرك بارفادك» (دعاي 13/5)؛ ما را به عزت و قدرت خود، از [شر] بندگانت دور ساز و به بخشش خود، از غير خودت بي نياز گردان.

به نظر مي رسد «اصل عزت» يكي از مهم ترين و زيربنايي ترين اصول تعليم و تربيت اسلامي است، زيرا اگر متربي در درون خود، خويشتن را عزتمند بيابد، هرگز خود را به عصيان و گناه آلوده نمي سازد و يا لااقل گرايش بسيار كمتري به پستي ها و حقارت هاي نفساني و اخلاقي از خود نشان مي دهد.

روش هاي تربيتي بايد به گونه اي باشد كه احساس عزت واقعي نفس را در متربي به بار آورد و او را از غلتيدن به حقارت و ذلت باز دارد، و از آن جا كه توانايي ها و ضعف هاي متربي هر دو در احساس عزت او دخالت دارند، بر اساس اصل عزت روش ابراز توانايي ها و روش هاي «عذر پذيري؛ عيب پوشي و حسن ظن» و از اصول تذكر و بازگشت روش هاي بازيابي شخصيت دگرگون شده و دريافت عزت دروني از متن صحيفه قابل استخراج است.