بازگشت

مقدمه


از جمله دغدغه ها و پرسش هاي اساسي آدمي اين است كه كيست؟ در اين عالم چه جايگاهي دارد؟ كمال او در چيست؟ انسان آرماني چگونه بايد باشد؟ هدف آفرينش و

زندگاني وي چيست؟ اين ها نمونه هايي از پرسش هاي كلي بشري است. اما پرسش هاي جزيي ديگري مانند اين كه چرا انسان افسرده مي شود؟ چگونه بايد با ديگران ارتباط برقرار كند و مانند آن نيز مطرحند. بررسي پرسش هاي ياد شده كه به طور كلي به يكديگر وابسته اند، در حوزه هاي مختلف دين، فلسفه، عرفان، روان شناسي و جامعه شناسي قرار مي گيرند.

البته اگر آدمي به دنبال «هدف يابي»، «دست يابي به حيات پر معنا»، خروج از حالت پوچي و بي معنايي و كسب اميد است، به ناچار بايستي به پرسش هاي مزبور پاسخ دهد يا دست كم به دنبال يافتن پاسخ براي آن ها باشد.

پاسخ به پرسش هاي مزبور نه تنها نتايج نظري گوناگوني در پي دارد، بلكه داراي نتايج و فوايد عملي فراواني نيز هست. به گونه اي كه در عمل مي تواند تربيت، رفتار و شيوه زندگاني انسان را تحت تأثير جدي قرار دهد.

در بررسي اجمالي پرسش هاي فوق بايد گفت كه انسان از ديدگاه اسلام حلقه اي از حلقه هاي وجودي عالم است كه بايستي وي را در يك منظومه جهان شناختي و به ويژه ماوراء الطبيعي مورد بررسي قرار داد. در انسان شناسي اسلامي، آدمي متعلق به عالم ماورا است. يعني وابستگي به وجودي برتر دارد. اين وابستگي هم در خلق و هم در حيات و هم بعد از آن است (بقره / 156). به علاوه از ديدگاه قرآن «امانات الهي» به انسان سپرده شده (احزاب / 72) و ضمن آن كه تمامي «اسماء الهي» به وي تعليم شده (بقره / 31)، صاحب كرامت و عزت متعالي و ويژه است (بني اسرائيل / 70).

اگر بخواهيم به وسيله تعليم و تربيت به كمال انساني خود دست يابيم، بايستي چهره معنوي و سيماي انسان كامل مورد نظر دين اسلام را بشناسيم (15، صص: 5).