بازگشت

معناي دعا


راغب در مفردات، براي واژه ي دعا، پنج معنا بيان كرده است: ندا: مانند آيه ي «كمثل الذي ينعق بما لا يسمع الا دعاء و نداء» (بقره / 171). تسميه: «لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا» (نور / 63). سؤال (درخواست) مادي يا معنوي: «قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هي (بقره / 68). فرياد خواهي (استغاثه) و كمك طلبيدن: و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه» (يونس /12). تشويق كردن به كاري براي رسيدن به هدف مورد نظر از آن كار: «يا قوم مالي ادعوكم الي النجاة و تدعونني الي النار» (غافر / 41). در ساير كتب لغت، علاوه بر موارد فوق، معاني ديگري نيز ذكر شده اند كه بعضا با تلطيف و عنايتي در همين معاني پنج گانه جاي مي گيرند. به عنوان مثال: عبادت: «ان الذين تدعون من دون الله عباد امثالكم» (اعراف / 194). قرار دادن (نسبت دادن): ان دعوا للرحمان ولدا» (مريم / 91). عذاب كردن: «تدعو من ادبر و تولي (معارج / 17). سوق دادن يا مجبور كردن، خواندن مردم به خوان گسترده و مهيا شده، روي آوردن به شوق به سوي خداوند و... (3، ص: 10  257، ج: 1، ص: 13  138، ص: 169).

گذشته از لغت، دعا در قاموس اهل دل معناي ويژه اي دارد. «نيايش آن حالت روحي است كه ميان انسان و معبودش رابطه ي انس ايجاد نموده و او را در جاذبه ي ربوبي قرار مي دهد» (6، ص: 2).

«دعا و دعوت به معني جلب توجه مدعو است به داعي كه غالبا با لفظ يا اشاره صورت مي گيرد و استجابت يا اجابت به معناي پذيرفتن دعوت داعي و روي آوردن به سوي اوست.

درخواست حاجت در دعا و برآوردن حاجت در استجابت، جزء معنا نيست، بلكه غايت و متمم معناي آن دو است» (16، ج: 11، ص: 434).