بازگشت

ضرورت شكوه تعبير در دعاها


شكوه تعبير براي «زبان ادبي» كه عرصه ي معاني ثانويه، صور خيال و آرايه ها است، ضرورتي گريزناپذير مي باشد، زيرا همه ي ابعاد و لايه هاي دروني يك كلام از رهگذر شكل عيني و خارجي كلام كه همان صورت، تركيب و «محتواي نگاه داشته در روبرو است» (6، ج: 1، ص: 369) استنباط مي شود. به عبارت ديگر «ساختار، پيش نياز تأويل و تركيب و اسلوب



[ صفحه 8]



پيش نياز تفسير است»، بنابراين معاني شكوهمند، الفاظ و عبارات شكوهمند را مي طلبد؛ زيرا صورت و محتوي از يكديگر جدايي ناپذيرند.

دعاها و ذكرها معصومين (ع) نيز با داشتن اسلوب جمالي و زبان ادبي عالي ترين جلوه از شكوه تعبير پس از قرآن كريمند. در سراسر آثار ياد شده انديشه، احساس و هنر در سطحي فرازين كنار هم مي نشيند، به گونه اي كه تمامي ويژگي هاي يك شاهكار ادبي اعم از ويژگي هاي محتوايي و زيبايي شناختي در آن ها به وفور تجلي دارد.

شكوه تعبير در دعاها و ذكرها به عنوان پشتوانه ي ارزشمند معنويت معرفتي و ادبي شيعه، كه از آن به قرآن صاعد تعبير مي شود ضرورتي گريز ناپذير است، زيرا اين آثار به عنوان پيام هاي ديني حاوي عميق ترين معاني و مفاهيم است و همين شكوه معنايي اقتضا مي كند كه در اسلوبي شكوهمند تعبير گردد. به بيان ديگر با توجه به اين كه حكمت شالوده ي كلام معصومان (ع) را تشكيل مي دهد و با توجه به فرموده ي علي (ع): «الحكمه شجره تنبت في القلب و تثمر علي اللسان»، (1، ج: 1، ص: 187)، حكمت چونان درختي است كه در قلب مي رويد و بر زبان به بار مي نشيند؛ براي ايجاد تناسب ميان لفظ و معني شكوه تعبير در دعاها و ذكرها كه بارزترين مصاديق حكمت ذوقي است، امري لازم و اجتناب ناپذير است. حسن زاده ي آملي با تعبير كلام معصومان (ع) به معجزه ي قولي درباره شكوه تعبير در كلام آنان مي فرمايد: «تنها سخن از عبارت پردازي و سجع و قافيه سازي نيست، بلكه سخن در فصاحت و بلاغت تعبير است. كلام در بيان حقايق دار هستي با بهترين تعبيرات عربي مبين و درج در معني در زيباترين و رساترين درج صدف عبارت كه نوابع دهر و افراد يك فن در فنون علوم؛ در فهم آن ها دست تضرع و ابتهال به سوي ملكوت عالم دراز مي كنند؛ مي باشد (7، ص: 16).