بازگشت

انطباق دعاها با احاديث


معارفي را كه امام سجّاد عليه السلام در دعاهاي خود ذكر نموده اند، از سرچشمه اي استخراج كرده اند كه ديگر معصومين عليهم السلام نيز از آب زلال آن استفاده نموده اند، اصحاب و پيروان خود را از قطره هاي آن نوشانده و به مقتضاي فهمشان سيراب نموده اند. لذا بسياري از جمله هاي امام سجّاد عليه السلام همان جملات پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و ائمه عظام عليهم السلام است. يعني بر اساس هر يك از جمله ها و نيايش ها و دعاهاي امام سجّاد عليه السلام مي توان احاديث، نيايش ها و دعاهايي را از ديگر ائمّه عليهم السلام ذكر كرد، با دقّت و تأمّل در تمامي احاديث صادره از ائمّه معصومين عليهم السلام مي توان ادعا كرد كه تمام صحيفه سجّاديّه، همان سخنان معصومين عليهم السلام ديگر نيز هست كه در قالبي ديگر و بر اساس مقتضاي زماني و مكاني و فهمِ اصحاب و پيروان بيان شده است.

روايات مأثوره از ائمه معصومين عليهم السلام برخي مبيّن كلمات صحيفه مي باشد و برخي نسبت به كلمات و جمله هاي صحيفه مجمل است كه صحيفه مبيّن آن گشته. با توجّه به انبوه مطالب به دو مثال بسنده كرده و بحث كامل آن را به نوشتاري ارجاع مي دهم كه در حال تدوين آن هستم و ان شاءالله به زودي پيرامون تطابق روايات با جمله هاي صحيفه سجّاديّه، در قالب كتابي تقديم شيفتگان علوم صحيفه خواهم كرد (بعون الله تعالي).

مثال اول: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ». [1] .

الْحَمْدُ لِلَّهِ:

قال رسول الله صلي الله عليه وآله: «اِذا اَنْعَمَ اللّهُ عَلي عَبدِهِ نِعْمَةً، فَيَقُولُ العَبْدُ: اَلْحَمْدُ للّهِ. فَيَقُولُ اللّهُ تعالي: اُنْظُرُوا اَلي عَبْدي اَعْطَيْتُهُ ما لا قَدْرَ لَه، فَاَعْطاني ما لا قِيْمَةَ لَه». [2] .

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمودند: هنگامي كه خداوند نعمتي را به بنده اش عنايت مي نمايد و او مي گويد: «سپاس خداوند را»، خداوند مي فرمايد: بنده ام را بنگريد، من به او شيئي كم ارزش دادم، ولي او در برابر آن، آنچه را براي آن بهاي معيّني نيست به من هديه كرد.

«الْأَوَّلُ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ:

قال عليٌّ عليه السلام في دعاء الكميل: يا اَوَّلَ الاَوَلينَ وَ يا آخِرَ الاخِرينَ.

قال الصادق: «الاوَّلُ لا عَنْ اَولٍ قَبْلَهُ وَ لا عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ وَ الآخْرُ لا عَنْ نِهايَةٍ كَما يُعْقَلُ مِنْ صِفاتِ المَخْلُوقينَ وَ لكِنْ قَديمٌ اَوَّلٌ وَ آخَرٌ لَم يَزَل وَ لا يَزال بِلابَدْءٍ وَ لا نِهايَةٍ لا يَقَعُ عَلَيْه الحُدُوثُ وَ لا يَحُولُ مِنْ حالٍ الي حالٍ، خالِقُ كُلِّ شَي ءٍ». [3] .

امام صادق فرمودند: خداوند، اول است نه از اولي قبل از خود و نه از مبتدائي پيش از وجودش و آخر است نه از منتهائي، چنانكه درباره ي مخلوقات فرض مي شود، بدون مبدا و منتها، از ازل و تا ابد اول و آخر است، جايي براي وقوع حوادث و تحول از حالي به حالي ديگر در وجود او راه ندارد، اوست كه آفريننده ي تمام چيزها است.

مثال دوم: «الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ». [4] .

«الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ»:

قال الرضا عليه السلام: «فالحمدلله... الذي لا تُدْرِكُه اَبْصارُ الناظِرِينَ وَ لا تُحيطُ بِه صِفَةُ الواصِفينَ، لَهُ الخَلْقُ و الَامْرُ و المَثَلُ الاَعْلي في السَماواتِ و الارضِ». [5]

امام رضا عليه السلام فرمودند: سپاس خداوند را همان كسي كه ديدگانِ بينندگان او را درك نمي كند و هيچ وصف كننده اي به تمام ذات او احاطه نمي يابد تمام خلق و امر از آن اوست و او نمونه اعلي در آسمان ها و زمين است.

«وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ»:

قال الرضا عليه السلام: «الحمدُ للّهِ خَلَقَ ما شاءَ كَيْفَ شاءَ مُتُوَحِّداً بِذلِكَ لِاظْهارِ حِكْمَتِهِ و حَقيقَةِ رُبُوبيَّتِهِ لا تَضْبِطُهُ العقول و لا تَبْلُغُهُ الاَوْهامُ و لا تُدْرِكُهُ الاَبْصار». [6]

امام رضا عليه السلام فرمودند: سپاس خداوند را كه هر چه را خواست، همانگونه كه خواست آفريد و در آفرينش تنها بود تا در اظهار حكمت و حقيقتِ ربوبيّت هيچ عقلي او را در جنگ خود نياورد و اوهام به او نرسد و ديده ها او را درك نكند.

قال الرضا عليه السلام: «ان الخالِقَ لا يُوصَفُ الاَّ بما وصف به نفسه و اَنَّي يوصَفُ الّذي تعجزُ الحواسُّ أن تُدرِكَهُ و الاوهامُ أن تنالَهُ و الخطراتُ أن تَحُدَّهُ و الابصار عن الاحاطَةِ به جَلَّ عمّا وصفه الواصفون و تعالي عمّا ينعتُهُ الناعتون». [7]

همانا خالق وصف نمي شود مگر به آنچه خود وصف كرده، از كجا مي توان وصف او گفت، آنكه حواسّ از دركش عاجز است و وهم ها به آستان او نمي رسد، خاطره هاي پر جولان نمي توانند او را محدود كنند و ديده ها از احاطه به حضرت او وامانند. او برتر از آن است كه وصف كنندگان او را وصف نمايند و والاتر از ان است كه مدح كنندگان، مدح او گويند.


پاورقي

[1] «سپاس خداي را، اوّلي كه پيش از او اوّلي نبوده و آخِري كه پس از او آخري نباشد». (دعاي اول، بند 1).

[2] تفسير رازي، ج 1 ص 223.

[3] الكافي، ج 1، ص 116.

[4] «همان كه چشم هاي بينندگان از ديدنش قاصر، و پندارهاي وصف كنندگان از وصفش عاجز است». (دعاي اول، بند 2).

[5] عيون اخبار الرضا، ج 1 ص 165.

[6] الكافي، ج 1، ص 105، روايت 3.

[7] الكافي، ج 1، ص 138.