بازگشت

التفات از غيب به خطاب


مثال: «يَا مَنْ لَا يُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَي السَّوَاءِ. مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُكَ تَفَضُّلٌ، وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ، وَ قَضَاؤُكَ خِيَرَةٌ». [1] .

ضمير مرفوعي در «يُكَافِئُ» و مجروري متّصل در «عَبْدَهُ» غائب است و ضماير «مِنَّتُكَ»، «عَفْوُكَ»، «عُقُوبَتُكَ» و «قَضَاؤُكَ» حاضر و همه بازگشت به ساحت خداوند دارد.


پاورقي

[1] «اي كسي كه بنده خود را همسانِ (عملش) جزا نمي دهد. بخشش تو ابتدا(يي و بدون مقدّمه) و بخشايشت از روي تفضّل است، و كيفرت از روي عدل، و فرمانت خير است». (دعاي 45، بندهاي 3 و 4).