بازگشت

استعاره


«استعاره»، عاريه خواستنِ لغتي به جاي لغت ديگر است كه بين آن دو لغت، علاقه و شباهت وجود داشته باشد. پس استعاره از وادي مجاز و تشبيه مي باشد، زيرا در آن، هم علاقه است و هم تشبيهي كه مشبَّه، وجه شَبَه و ادات تشبيهِ آن حذف شده است.

مثال: «وَ رَدَدْتَهُ فِي مَهْوَي حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فِي رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِي فِيهَا». [1] .

در اين جمله ها، عبارتِ «مَهْوَي حُفْرَتِهِ» (پرتگاه گودال) عاريه از عبارتِ «عواقب اعمال ظالم» آمده و عبارتِ «رِبَقِ حِبَالَتِهِ» (افسار دام) عاريه از كلمه «سختي و مشقّت» است و نوعي تشبيه به كار رفته كه در آن مشبَّه و وجه شَبَه و ادات تشبيه حذف گرديده است.


پاورقي

[1] «و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندي، تا پس از آن همه گردن كشي، با خواري در بند دامي كه در نظر داشت مرا در آن ببيند، درآمد». (دعاي 48، بند 8).