بازگشت

دسته بندي جمله هاي صحيفه


تمامي جملات صحيفه شريفه سجّاديّه و يا اكثر آن، يا صحبت امام با خالق بي همتا است، و يا سخن با نفس و اقرار بر گناه و خطا. علاوه بر آن حضرت علي بن الحسين عليه السلام در گوشه گوشه دعاها به بيان تصوّرات و آرزوهاي خود پرداخته، براي دست يابي به اين آرزوها و اميدها اصرار ورزيده و از گناهان خود توبه كرده، طلب عفو مي نمايد و در برخي موارد امام عليه السلام با اخلاص و صدق گفتار، نفس خويش را معرفي كرده، آن را در معرض خطاب قرار داده، از آن حساب رسي مي نمايد و خود را در معرض عتاب هاي شديد قرار مي دهد، گاهي به نفس خويش وعده و وعيد مي دهد و گاه خود را موعظه مي نمايد و...

مثال اول (صحبت با خالق): «اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِي بِالْجَهْدِ، وَ لَا صَبْرَ لِي عَلَي الْبَلَاءِ، وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَي الْفَقْرِ، فَلَا تَحْظُرْ عَلَيَّ رِزْقِي، وَ لَا تَكِلْنِي إِلَي خَلْقِكَ، بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِي، وَ تَوَلَّ كِفَايَتِي». [1] .

مثال دوم (اقرار بر گناه): «اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِكَ إِيَّاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَيْتَهُ لِدِينِكَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِكَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِي حِزْبِكَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاةِ أَوْلِيَائِكَ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ. ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ يَأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ، وَ نَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، فَخَالَفَ أَمْرَكَ إِلَي نَهْيِكَ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ، وَ لَا اسْتِكْبَارًا عَلَيْكَ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَي مَا زَيَّلْتَهُ وَ إِلَي مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَي ذَلِكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عَارِفًا بِوَعِيدِكَ، رَاجِيًا لِعَفْوِكَ، وَاثِقًا بِتَجَاوُزِكَ، وَ كَانَ أَحَقَّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلَّا يَفْعَلَ». [2] .

مثال سوم (بيان آرزوها): «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَلِّصْنِي مِنَ الْحَسَدِ، وَ احْصُرْنِي عَنِ الذُّنُوبِ، وَ وَرِّعْنِي عَنِ الْمَحَارِمِ، وَ لَا تُجَرِّئْنِي عَلَي الْمَعَاصِي، وَ اجْعَلْ هَوَايَ عِنْدَكَ، وَ رِضَايَ فِيما يَرِدُ عَلَيَّ مِنْكَ، وَ بَارِكْ لِي فِيما رَزَقْتَنِي وَ فِيما خَوَّلْتَنِي وَ فِيما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ، وَ اجْعَلْنِي فِي كُلِّ حَالَاتِي مَحْفُوظًا، مَكْلُوءًا، مَسْتُورًا، مَمْنُوعًا، مُعَاذًا، مُجَارًا». [3] .

مثال چهارم (بيان تصورها): «وَ هَبْ لِي نُورًا أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ، وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ، وَ أَسْتَضِي ءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَاتِ». [4] .

مثال پنجم (اصرار براي دست يابي به آرزوها و اميدها): «عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي الْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ». [5] .

در اين بند امام عليه السلام اين گونه به دست يابي بر عافيت اصرار ورزيده، حتّي پنج بار كلمه «عافيت» را تكرار مي نمايد و با كلماتي همچون «كافيه»، «شافيه»، «غاليه» و «ناميه» خصوصيات و صفات عافيت را بيان مي نمايد و در پايان تأكيد مي كند كه هم عافيت دنيا را خواهان است و هم عافيت آخرت را.

مثال ششم (حساب كشي از نفس): «اللَّهُمَّ إِنَّكَ ابْتَلَيْتَنَا فِي أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ، وَ فِي آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتَّي الَْتمَسْنَا أَرْزَاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِينَ، وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِي أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِينَ». [6] .

مثال هفتم (معرفي نفس و در معرض خطاب و عتاب): «وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذَّلِيلِ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ، وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرُّعًا وَ تَعَوُّذًا وَ تَلَوُّذًا، لَا مُسْتَطِيلًا بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِينَ، وَ لَا مُتَعَالِيًا بِدَالَّةِ الْمُطِيعِينَ، وَ لَا مُسْتَطِيلًا بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِينَ. وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا، فَيَا مَنْ لَمْ يُعَاجِلِ الْمُسِيئِينَ، وَ لَا يَنْدَهُ الْمُتْرَفِينَ، وَ يَا مَنْ يَمُنُّ بِإِقَالَةِ الْعَاثِرِينَ، وَ يَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِينَ». [7] .

مثال هشتم (موعظه): «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا وَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِي جَمِيعِ أَيَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَيْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ، وَ شُكْرِ النِّعَمِ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعِيفِ، وَ إِدْرَاكِ اللَّهِيفِ». [8] .

هرچند در اين جملات از خداوند توفيق بر انجام امور خير را خواسته ولي نوعي موعظه به خويشتن است كه انسانِ وارسته بايد اينگونه باشد.

مثال نهم (توبه): «اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا مِنْ كَبَائِرِ ذُنُوبِي وَ صَغَائِرِهَا، وَ بَوَاطِنِ سَيِّئَاتِي وَ ظَوَاهِرِهَا، وَ سَوَالِفِ زَلَّاتِي وَ حَوَادِثِهَا، تَوْبَةَ مَنْ لَا يُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِيَةٍ، وَ لَا يُضْمِرُ أَنْ يَعُودَ فِي خَطِيئَةٍ». [9] .


پاورقي

[1] «خداوندا طاقت رنج كشيدن، و شكيبايي بر بلا، و تحمّل فقر ندارم. پس روزي ام را از من بازمدار و مرا به خلقت وانگذار. بلكه درخواستم را به تنهايي روا كن و مرا كفايت كن». (دعاي 22، بند 2).

[2] «خداوندا و من آن بنده تو هستم كه پيش از آفرينشت و پس از آفرينشت، او را نعمت داده اي. پس او را از كساني قرار دادي، كه به دين خود راه نمودي و براي اداي حقّ خود، به او توفيق دادي و او را به ريسمان خويش، نگه داشتي و او را در حزب خود وارد كردي و او را به دوستي با دوستانت و دشمني با دشمنانت راهنمايي نمودي. سپس او را فرمان دادي، پس فرمان نبرد و او را بازداشتي، پس بازنايستاد و او را از نافرماني نهي كردي، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهيت شتافت. نه از روي عناد با تو و نه از روي گردنكشي كردن بر تو. بلكه خواهش نفسش به آنچه او را از آن بازداشتي و به آنچه از آن برحذر نمودي، فراخواندش و دشمن تو و دشمن او (شيطان)، او را بر آن ياري كرد. پس با علم به تهديدت و اميدواري به بخشايشت و اعتماد به گذشتت، بر آن نافرماني ها اقدام كرد. و حال آنكه با آن عنايت هايي كه به او داشته اي، سزاوارترين بندگانت بود كه نافرماني ات را نكند». (دعاي 47، بندهاي 67 و 68).

[3] «خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از حسد، رهايي ده. و از گناهان بازم دار. و مرا از حرام ها پرهيز ده. و بر نافرماني ها جرأتم مده و خواهش مرا، نزد خود و خوشنودي ام را، در آنچه از تو به من مي رسد قرار ده. و برايم در آنچه روزي ام نمودي، و به من ارزاني داشته اي، و به من نعمت داده اي، بركت ده. و مرا در همه حالت هايم، محفوظ، نگاه داشته، (گناهانم را) پنهان شده، (در برابر دشمنانم) حمايت شده، پناه داده شده، (از عذاب الهي) امان داده شده قرار ده». (دعاي 22، بند 5).

[4] «و مرا نوري بخش كه با آن در بين مردم راه روم و در تاريكي ها با آن راه يابم و به وسيله آن از شك و شبهه ها روشني يابم». (دعاي 22، بند 8).

[5] «عافيتي كافي، بهبودي بخش، عالي و روزافزون. عافيتي كه در جسمم عافيت زايَد، عافيت دنيا و آخرت». (دعاي 23، بند 2).

[6] «خداوندا همانا تو ما را در روزي هايمانْ به بدگماني، و در مدّت زندگي هايمانْ به آرزوي دراز، آزمودي. تا جايي كه روزي هاي تو را از روزي خواران درخواست نموديم و با آرزوهايمان، در عمرهاي كهنسالان، طمع كرديم». (دعاي 29، بند 1).

[7] «و از تو درخواست مي نمايم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نيازمند، ترسان، پناهنده. و با آن احوال، درخواستم به همراه ترس و زاري و پناه خواهي و پناه جويي است، نه از روي برتري جستنْ به تكبّر متكبّران و نه از روي بلندي خواهيْ به گستاخي و اعتمادِ فرمانبران و نه از روي گردنكشي نمودن به شفاعتِ شفاعت كنندگان. و من بعد از اين، كمترين كمتران و خوارترين خواران و مانند ذرّه اي يا كمتر از آنم. پس اي آنكه بر (كيفر) گنهكاران شتاب نمي كني و نازپروردگان را نمي راني و اي آنكه با احسان خود لغزشكاران را مي بخشايي و با تفضّل خود خطاكاران را مهلت مي دهي». (دعاي 47، بندهاي 74 و 75).

[8] «خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهايمان، ما را براي انجام نيكي و ترك بدي و سپاس نعمت ها و پيروي از سنّت ها و ترك بدعت ها و امر به معروف و نهي از منكر و حفظ اسلام و نكوهش كردن و خوار نمودن نادرستي ها و ياري دادن و تقويت حق و راهنمايي گمراهان و كمك كردن ناتوان و ياري دادن ستم ديده، توفيق ده». (دعاي 6، بند 18).

[9] «خداوندا من در اين جايگاهم، از گناهان بزرگ و كوچكم و از بدي هاي پنهان و آشكارم و از لغزش هاي گذشته و تازه ام، به درگاهت توبه مي كنم. توبه كسي كه نافرماني از ذهنش نمي گذرد و قصد بازگشت به خطا را ندارد». (دعاي 31، بند 14).