بازگشت

كلمات استفهام


استفاده از كلمه هاي استفهام در صحيفه سجّاديّه زياد به چشم مي خورد و حضرت امام سجّاد عليه السلام سؤالات زيادي را از خداوند متعال و يا از نفس خويش مي پرسد كه البتّه تمامي اين سؤال ها و استفهام ها عبارت را به معناي ثانويه خود سوق داده است.

مثال اول (مَن): «فَمَنْ أَكْرَمُ يَا إِلَهِي مِنْكَ، وَ مَنْ أَشْقَي مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ؟ لَا! مَنْ؟ فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ». [1] .

مثال دوم (أَي): «سُبْحَانَكَ أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ، وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي!». [2] .

مثال سوم (كَيْفَ): «...الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ حَرَّ شَمْسِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ حَرَّ نَارِكَ، وَ الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ صَوْتَ رَعْدِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ صَوْتَ غَضَبِكَ؟». [3] .

مثال چهارم (هَلْ): «هَلْ أَنْتَ، يَا إِلَهِي، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدُّعَاءِ؟». [4] .

مثال پنجم (مَتي): «فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ؟ أَمْ مَتَي نُؤَدِّي شُكْرَهُ؟ لَا مَتَي؟». [5] .


پاورقي

[1] «پس اي خداي من، كريم تر از تو كيست؟ و شقي تر از كسي كه بر اثر نافرماني ات به هلاكت افتاده، كيست؟ نه! هيچ كس؟ پس والاتر از آني كه جز به احسان وصف شوي». (دعاي 37، بند 16).

[2] «پاك و منزّهي! به كدامين جرأت بر تو تجرّي نمودم؟ و به كدام هلاك، خود را به هلاكت افكندم؟». (دعاي 53، بند 3).

[3] كه توانايي گرمي آفتابت را ندارد، پس چگونه گرماي آتشت را توانايي دارد؟ و توانايي صداي غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را توانايي دارد؟». (دعاي 50، بند 5).

[4] «اي خداي من آيا تو بر كسي كه تو را بخواند رحم كننده اي تا من هر چه بيشتر در دعا بكوشم؟». (دعاي 16، بند 15).

[5] «پس چگونه سپاس او را به جا آوريم يا چه زمان توانيم شكرش گزاريم؟ نه! چه زمان (هيچ گاه)؟». (دعاي اول، بند 19).