بازگشت

استفاده از كلمات فصيح


امام سجّاد عليه السلام در دعاهاي خود از كلمات زيبا و فصيح، بسيار بهره برده و بنا بر آن داشته اند كه وقتي روي سخن با خالق بي همتايي است كه زيباست و زيبايي ها را دوست دارد، در راز و نياز خود كلمه هاي زيبا بر زبان جاري سازند. اين كلمات آنچنان در صحيفه فراوان است كه مي توان گفت در هر جمله براي عرض آن حاجت، بهترين كلمات برگزيده شده.

مثال اول: «إِلَهِي هَدَيْتَنِي فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَ أَبْلَيْتَ الْجَمِيلَ فَعَصَيْتُ، ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِيهِ، فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ، فَلَكَ إِلَهِي الْحَمْدُ». [1] .

زيبايي كلمات و جمله ها در كل اين دعا بسيار است كه به دو نكته اشاره مي شود:

اولاً: در سه جمله اول امام با سه واژه «هَدَيْتَنِي»، «وَعَظْتَ» و «أَبْلَيْتَ» كار خداوند را برشمرده كه اي خداوند تو راه نمودي و پند دادي و عطاي نيكو عنايت كردي، و در مقابل با سه واژه «لَهَوْتُ»، «قَسَوْتُ»، «عَصَيْتُ»، كار انسان قدرناشناس را در مقابل آن همه خوبي ها بيان مي كند. يعني من در قبال راه نمودن خداوند، كار بيهوده كرده، راه بيهوده پيمودم و در مقابل پند دادن هاي خالق بي همتا سنگدلي كردم و در مقابل عطاهاي بي شمار و نيكوي خداوند نافرماني و عصيان كردم.

ثانياً: در ادامه اين بند دو جمله ديگر را پس از حرف عطفِ «ثمّ» مي آوردند كه ابتداء فعل و عمل بنده پس از توجّه و بيداري از خواب غفلت بيان شده، سپس تفضّل الهي را بيان نموده است.

پس در اين بند، انسان را در حالت خواب غفلت و بيداري از آن خواب بيان كرده كه اوّلين كار پس از بيداري مي بايد استغفار و سپس بازگشت كامل باشد كه خداوند نيز استغفار او را قبول و گناهان قبلي او را مي پوشاند.

مثال دوم: «اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَيْثًا مُغِيثًا مَرِيعًا مُمْرِعًا عَرِيضًا وَاسِعًا غَزِيرًا، تَرُدُّ بِهِ النَّهِيضَ، وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِيضَ». [2] .

در اين دعا «امام سجّاد عليه السلام، هشت صفت براي باران ذكر كرده اند كه شش صفت اول «تك واژه» و دو صفت آخر با واژگان متعدد «جمله» است، هر يك از اين صفت ها، كلمه هاي زيبا، پر محتوا و فصيح است. به اين معنا كه:

«مَريعاً»: به معني خرّمي بخش و پر خير و بركت

«مُمْرِعاً»: به معني سرسبزكننده، روياننده و فراوان كننده علف و سبزه

«عَرِيضاً»: به معني وسيع و پهناور

«واسعاً»: به معني وسيع، دامنه دار و فراخ

«غَزِيراً»: به معني بسيار فراوان.

«النَّهِيضَ»: به گياه روينده و ايستاده و سبز و خرّمي كه پابرجاست گفته مي شود.

«الْمَهِيضَ»: به گياهي كه پژمرده شده و شكسته و خميده گشته اطلاق مي گردد.


پاورقي

[1] «خداي من، مرا راه نمودي، پس به كار بيهوده مشغول شدم و پند دادي، پس سنگدل گشتم و عطاي نيكو نمودي، پس نافرماني كردم. سپس چون آگاهم كردي، آنچه را صادر نموده بودي شناختم. پس آمرزش خواستم و تو درگذشتي. پس (باز به نافرماني) برگشتم و تو پوشاندي. پس خداي من، تو را سپاس». (دعاي 49، بند 1).

[2] «خداوندا ما را از باراني ثمربخش، خرّمي بخش، سرسبزكننده، پهناور، دامنه دار و پُر آب، سيراب گردان تا با آن گياه روينده را بازگرداني. و به وسيله آن گياه پژمرده را اصلاح كني». (دعاي 19، بند 4).