بازگشت

روي سخن با خداوند...


خطاب و روي سخن امام علي بن الحسين عليه السلام در بسياري از بندهاي دعا، خداوند متعال است. تا آنجا كه شايد نتوان آمار دقيقي ارائه داد كه در اين كتاب دُرر بار چند كلمه خطاب به خداوند وجود دارد.

زيرا علاوه بر كلمات صريح همچون «اللّهم»، «اللّه»، «ربّ»، «ربّي» و «الهي»؛ اسماءِ اشاره و ضمائر منفصل و متصّل نصبي، رفعي و جرّي فراواني چه خطابي و چه غيابي به خداوند بازگشت دارد. و حتّي در يك جمله و بند ضمائر و خطاب هاي متعدّدي وجود دارد كه منظور از آنها خداوند است.

مثال اول: «أَنْتَ الَّذِي دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِكَ مِنْ غَيْبِكَ وَ تَرْغِيبِكَ الَّذِي فِيهِ حَظُّهُمْ عَلَي مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِكْهُ أَبْصَارُهُمْ». [1] .

در اين جمله ضمير منفصلِ «أنْتَ» و ضمير مرفوعي در «دَلَلْتَهُمْ» و نيز «سَتَرْتَهُ» و ضمير «ك» در «بِقَوْلِكَ» و «غَيْبِكَ» و «تَرْغِيبِكَ» به خداوند بازمي گردد.

مثال دوم: «فَإِلَيْكَ أَفِرُّ، و مِنْكَ أَخَافُ، وَ بِكَ أَسْتَغِيثُ، وَ إِيَّاكَ أَرْجُو، وَ لَكَ أَدْعُو، وَ إِلَيْكَ أَلْجَأُ، وَ بِكَ أَثِقُ، وَ إِيَّاكَ أَسْتَعِينُ، وَ بِكَ أُومِنُ، وَ عَلَيْكَ أَتَوَكَّلُ، وَ عَلَي جُودِكَ وَ كَرَمِكَ أَتَّكِل». [2] .

در اين جمله ها منظور از تمامي ضميرهاي مجروري و منصوبيِ متصّل و منفصل خداوند متعال است.

حضرت امام سجّاد عليه السلام در پاره اي از بندهاي ادعيه، خداوند را خطاب قرار داده اند و به عظمت وصف نموده اند.

مثال: «فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ وَ تَعَالَيْتَ...». [3] .

و گاهي خداوند را مُناداي خود قرار داده اند.

مثال اول: «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَي رَوْحِ الْفَرَجِ». [4] .

در برخي موارد، كلمات و جمله هايي را به عنوان صفت خداوند ذكر كرده اند.

مثال: «أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، قَائِمٌ بِالْقِسْطِ، عَدْلٌ فِي الْحُكْمِ، رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ، مَالِكُ الْمُلْكِ، رَحِيمٌ بِالْخَلْقِ». [5] .

گاهي نيز منظور از موصول و صله، خداوند تعالي است

مثال: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ». [6] .

پس از نظر واژگان، بيشترين كلمات صحيفه سجّاديّه كلماتي هستند كه يا نام و صفت خداوند بوده و يا خطاب به او شده و يا صله، منادا و ضميري است كه به خداوند بازگشت دارد.


پاورقي

[1] «و تويي آنكه ايشان را با سخن غيبي خود و با ترغيب نمودنت كه بهره آنان را دربر دارد، راهنمايي به چيزي كردي كه اگر آن را از نظرشان مي پوشاندي ديدگانشان آن را درنمي يافت». (دعاي 45، بند 14).

[2] «پس فقط به سوي تو مي گريزم و تنها از تو مي ترسم و تنها از تو فريادرسي مي خواهم و فقط به تو اميدوارم و تو را مي خوانم و تنها به سوي تو پناه مي برم و به تو اعتماد مي كنم و فقط از تو ياري مي جويم و تنها به تو ايمان دارم و فقط بر تو توكّل مي كنم و تنها بر بخشش و بزرگواري تو دل مي بندم». (دعاي 52، بند 11).

[3] «پس تو كه نامت مبارك و بلندمرتبه است». (دعاي 45، بند 12).

[4] «اي كسي كه گره هاي سختي ها به واسطه او باز مي شود، و اي كسي كه شدّت دشواري ها با او آرام مي گردد و اي كسي كه رهايي و رفتن به سوي آسايشي فراخ، از او درخواست مي شود». (دعاي 7، بند 1).

[5] «خداوندا من تو را گواه مي گيرم و گواهي تو كافي است و آسمانت و زمينت و آنچه در آن دو جاي دادي از فرشتگان و ساير آفريدگانت را در اين روز و اين ساعت و اين شب و اين جايگاه شاهد مي گيرم كه من شهادت مي دهم تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست، برپادارنده عدلي، دادگر در حكمي، با بندگان بسيار مهرباني، صاحب هر ملكي و رحم كننده بر آفريدگاني». (دعاي 6، بند 21).

[6] «سپاس خداي را كه شب و روز را به توانايي خود آفريد». (دعاي 6، بند 1).