بازگشت

هم وزني كلمات و تشابه في الجمله معنا...


گاهي كلمه ها با يكديگر هم وزن بوده و معناي هر يك از آنها فالجمله مشابه كلمه موازي آن در جمله مقابل است و شباهت معنوي به طور كامل برقرار نيست.

مثال اول: «الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ». [1] .

در اين جمله «قَصُرَتْ» با «عَجَزَتْ» و «عَنْ رُؤْيَتِهِ» با «عَنْ نَعْتِهِ» و «أَبْصَارُ» با «أَوْهَامُ» و نيز «النَّاظِرِينَ» با «الْوَاصِفِينَ» هم وزن بوده و از نظر معنايي نيز مشابه يكديگرند ولي كاملاً هم معنا نيستند.

مثال دوم: «حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ». [2] .

در اين دو جمله نيز «تَقَرُّ بِهِ» با «تَبْيَضُّ بِهِ» و «عُيُونُنَا» با «وُجُوهُنَا» و «إَذَا بَرِقَتِ» با «إِذَا اسْوَدَّتِ» و «الْأَبْصَارُ» با «الْأَبْشَارُ» هم وزن هستند و از نظر معنايي مشابه يكديگرند، ولي كاملاً هم معنا نيستند.


پاورقي

[1] «همان كه چشم هاي بينندگان از ديدنش قاصر، و پندارهاي وصف كنندگان از وصفش عاجز است». (دعاي اول، بند 2).

[2] «سپاسي كه به وسيله آن چشمانمان روشن شود، هنگامي كه ديده ها، خيره مي شود. و چهره هايمان با آن سفيد گردد، هنگامي كه پوست ها سياه مي گردد». (دعاي اول بند 14).