بازگشت

در روز فطر، اول ماه شوال


عنوان دعا چنين است:

و كان من دعائه عليه السلام في يوم الفطر اذا انصرف من صلوته قام قائما ثم استقبل القبله، و في يوم الجمعه، فقال: از دعاهاي امام (ع) در روز فطر (اول ماه شوال) است هنگامي كه نماز آن را به جا مي آورد آنگاه رو به قبله مي ايستاد و (نيز) در روز جمعه، پس مي فرمود:

محتواي دعا

امام (ع) در آغاز دعا به مدح و ثناي الهي پرداخته مي فرمايد:

يا من يرحم من لا يرحمه العباد، و يا من يقبل من لا تقبله البلاد، و يا من لا يحتقر اهل الحاجه اليه.

اي آنكه رحم مي كند كسي را كه بندگان به او رحم نمي كنند، و اي آنكه مي پذيرد كسي را كه اهل شهرها او را نمي پذيرند، و اي آنكه نيازمندانش را خوار نمي گرداند.

آنگاه در قالب دعا نكاتي را درباره ي خداشناسي به ما آموزش مي دهد، كه پاره اي از آن نكات عبارتند از:

- خداوند دست رد به سينه ي كسي كه به محبت و دوستي او اعتماد دارد نمي زند.

- عمل اندك را مي پذيرد و پاداش مي دهد.

- به كسي كه به او نزديك شود نزديك مي شود.



[ صفحه 184]



- هر بزرگي و بلندي در برابر خداوند كوچك، و هر ارجمندي در برابر او خوار است.

- در رحمت او به روي آنان كه خواهانند باز است.

سپس به يكي از سنتهاي الهي كه در طول تاريخ جريان داشته و دارد اشاره كرده مي فرمايد: و سنتك الابقاء علي المعتدين حتي لقد غرتهم اناتك عن الرجوع، و صدهم امهالك عن النزوع، روش و سنت تو بر تجاوزكنندگان از حد، رحمت و مهرباني است، تا اينكه مهلت دادن به ايشان، آنها را از بازگشت (از باطل به سوي حق) مغرور ساخته و فريب داده، و شتاب نكردن تو (در كيفر) آنها را از دست برداشتن از (گناه) بازداشته «رحمت خدا براي آنان باعث غوطه ور شدن در گناهان و نافرماني ها شده».

آنگاه سبب و دليل مهلتي كه خدا به آنها داده را چنين بيان مي فرمايد: و انما تانيت بهم ليفيئوا الي امرك، و امهلتهم ثقه بدوام ملكك، فمن كان من اهل السعاده ختمت له بها، و من كان من اهل الشقاوه خذلته لها، و (ايشان غفلت دارند از) اينكه آنان را مهلت داده اي براي آن است كه به فرمان تو بازگردند، و اينكه درباره ي (كيفر) آنها شتاب ننمودي از جهت اعتماد به دوام و هميشگي ملك و پادشاهي خود مي باشد (چون كسي عجله و شتاب مي نمايد كه از گذشتن وقت بترسد، ولي كسي كه بر قدرت و تسلط خويش بر هر كه بخواهد و هر وقت كه بخواهد اعتماد داشته باشد سببي براي عجله و شتاب او نيست). پس هر كه سزاوار نيكبختي بوده خاتمه و پايان كارش را نيكبخت گردانيدي، و هر كه شايسته ي بدبختي بوده او را از جهت



[ صفحه 185]



بدبختي خوار ساختي (كمك و ياري نكرده و به خود واگذاشتي.)

آنگاه در فراز آخر دعا به ما مي آموزد اين درخواستها را از خداوند داشته باشيم:

1- و اسمع نجواي، رازم را بشنو.

2- و استجب دعايي، دعايم را استجابت كن.

3- و لا تختم يومي بخيبتي، و روزم را به نااميدي به پايان مرسان.

4- و لا تجبهني بالرد في مسالتي، و در خواهشم دست رد بر پيشانيم مزن (مرا نااميد مكن).

5- و اكرم من عندك منصرفي و اليك منقلبي، و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سويت گرامي دار.



[ صفحه 186]