بازگشت

در كمك خواستن از خداوند براي پرداخت بدهكاري و وام مردم


عنوان دعا چنين است:

و كان من دعائه عليه السلام في المعونه علي قضاء الدين، از دعاهاي آن حضرت در كمك خواستن (از خداوند) براي پرداخت بدهكاري و وام مردم است.

محتواي دعا

انسانها در روابط اجتماعي كه دارند، گاهي اوقات به دلايلي نيازمند مي شوند. و لذا از يكديگر كمك مي گيرند. در مورد قرض دادن به ديگران در قرآن و روايات بسيار سفارش شده است. اما كسي كه پولي از كسي قرض مي گيرد بايد در موعد مقرر طبق وعده آن را به صاحبش پرداخت نمايد. پرداخت به موقع قرض، ديگران را نيز به انجام اين عمل خداپسندانه تشويق مي كند و اين سنت الهي كه باعث تقويت و دوام روابط اجتماعي است گسترش مي يابد. اما پرداخت نكردن قرض و خلف وعده كردن، مانع گسترش سنت قرض دادن مي شود و طبيعتا اثرات بدي بر روابط اجتماعي خواهد گذاشت. لذا امام (ع) به ما مي آموزد كه براي اداي قرض خود از خداوند درخواست كمك كنيم.

در آغاز دعا، امام (ع) پس از درود فرستادن بر رسول خدا (ص) و آل او (ع) مي فرمايد: و هب لي العافيه من دين تخلق به وجهي، و يحار فيه ذهني، و يتشعب له فكري، و يطول بممارسته شغلي، و مرا برهان از وامي كه



[ صفحه 139]



به سبب آن آبرويم را ببري، و هوشم در آن پريشان شود، و انديشه ام به آن پراكنده گردد و كارم در چاره ي آن طول بكشد.

سپس در فراز ديگر دعا از اندوه قرض و فكر كردن به آن (كه زندگي انسان را از مسير تعادل خارج مي كند) به خدا پناه مي برد و مي فرمايد: و اعوذ بك يا رب من هم الدين و فكره، و شغل الدين و سهره، و به تو پناه مي برم اي پروردگار، از اندوه قرض و انديشه ي آن و از كار وام و بي خوابيش.

آنگاه به ريشه ي گرفتن وام و احتياج پيدا كردن به ديگران (در پاره اي موارد) اشاره مي فرمايد و در قالب دعا راه حل اينكه انسان محتاج ديگران نشود و قرض نگيرد را به او مي آموزد. و با توجه به اينكه ريشه محتاج شدن به ديگران مي تواند اسراف و تبذير باشد مي فرمايد: و احجبني عن السرف و الازدياد، و مرا از اسراف و زياده روي در صرف مال بازدار. و اقبضني بلطفك عن التبذير، و مرا به لطف خود از بيجا خرج كردن بازدار.

و سپس راه حلهايي را بيان مي فرمايد كه عبارتند از:

1- ميانه روي و اقتصاد، و قومني بالبذل و الاقتصاد، و مرا به بخشيدن و ميانه روي (در زندگي) مستقيم گردان.

2- به كار بردن روش نيكو در معيشت، و علمني حسن التقدير، و روش نيكو در معيشت و زندگي (صرف مال به اندازه توانايي) را به من بياموز.

3- روزي حلال، و اجر من اسباب الحلال ارزاقي، و روزيهاي مرا از وسايل حلال روان گردان.



[ صفحه 140]



4- انفاق در راه خدا، و وجه في ابواب البر انفاقي، و انفاق و خرج كردنم را در راههاي خير و نيكي متوجه گردان.

امام باقر (ع) نيز مي فرمايد: علامت و نشانه مومن سه چيز است:

1- حسن تقدير و نيك اندازه گرفتن در معيشت 2- شكيبايي بر مصيبت و سختي 3- آموختن احكام دين.

آنگاه امام سجاد (ع) توجه ما را به اين نكته جلب مي كند كه، اگر ثروت و مال و امكانات دنيايي براي ما فراهم نبود، بدانيم كه خداوند به فقرا و تنگدستان عنايت داشته و اگر بر آن صبر و شكيبايي نمايند تا در سايه ي گشايش خدا و تلاش خودشان به وضع بهتري برسند مورد رضاي خدا خواهند بود.

ولي چه بسيار افرادي كه خود را به آب و آتش مي زنند تا زندگي دنيوي خود را از هر راهي كه شده سر و سامان ببخشند و چه بسا كه آلوده به معصيت شده و سعادت دنيوي و اخروي خود را از دست مي دهند، در صورتي كه آنچه در پيشگاه خداوند داراي ارزش بوده، تقوا و پرهيزكاري، و اطاعت از دستورات خداوند مي باشد. مهم اين است كه انسان مورد رضاي خدا واقع شود، مي خواهد در وضعيت فقر باشد يا بي نياز. لذا امام (ع) براي نشان دادن موقعيت فقرا در پيشگاه خداوند درخواست مي كند كه همنشيني با فقرا را محبوب او گرداند:

اللهم حبب الي صحبه الفقراء، و اعني علي صحبتهم بحسن الصبر، خدايا همنشيني با فقرا را برايم محبوب گردان و مرا به صبر و شكيبايي نيكو بر همنشيني با ايشان ياري فرما.



[ صفحه 141]



البته برنامه هاي اقتصادي اسلام همواره در جهت فقرزدايي از جامعه است. اما به هر حال عوامل مختلفي ممكن است باعث شود براي مدتي هر چند محدود انسان در فقر و تنگدستي قرار گيرد. در اين شرايط بهترين شيوه ي مقابله با آن، صبر و شكيبايي و قناعت و راضي بودن به رضاي الهي است.

پيروي از دستورات خدا و پيامبر اكرم (ص) و رهنمودهاي ائمه ي معصومين (ع) به انسان اين توان را مي دهد تا علاوه بر برنامه ريزي مناسب معيشتي، از رشد و كمال معنوي غافل نشده و اسير ظواهر فريبنده نشود و تعادل نسبي را در زندگي خود و خانواده حفظ كند، و در نهايت يقين داشته باشد كه اگر در آن شرايط سخت، صبر و شكيبايي بورزد و از خدا اطاعت كرده و به لطف و بخشش او اميدوار باشد مورد رضاي او قرار خواهد گرفت. و گشايشي خواهد يافت و اين بالاترين سعادت است.

و در فراز ديگر مي فرمايد:

و ازوعني من المال ما يحدث لي مخيله او تاديا الي بغي او ما اتعقب منه طغيانا، و آن دارايي را كه براي من گردنكشي و خودبيني آورد و يا مرا به ظلم و ستم كردن بكشاند، يا در پي آن گرفتار طغيان و سركشي گردم از من بگير.

در نتيجه فقر و تنگدستي كه با صبر و تقوا و ايمان و اعتماد به خدا باشد، بسيار بهتر است از آن ثروتي كه انسان را به خودبيني و ستم و سركشي و طغيان دچار كند. اولي سعادت و دومي شقاوت و بدبختي را در پي خواهد داشت.



[ صفحه 142]



آنگاه اشاره مي فرمايد كه «داشتن» به تنهايي ارزش نيست. بلكه اگر ثروت و مال در راه خدا باشد ارزش پيدا مي كند. و در اين باره مي فرمايد: و ما زويت عني من متاع الدنيا الفانيه فاذخره لي في خزائنك الباقيه، و آنچه از كالاي دنياي نابودشدني از من گرفتي پس (عوض و بجاي) آن را در گنجينه خود (در آخرت) كه هميشگي است برايم اندوخته نما.



[ صفحه 143]