بازگشت

شفاعت


شفاعت، از آموزه هاي مهم قرآن و عترت است، كه راهي فراخ براي اميد به نوميدان مي نماياند. از اين رو، در روايات اهل بيت عليهم السلام، اميد بخش ترين آيه ي قرآن را آيه ي «و لسوف يعطيك ربك فترضي» (ضحي، 5) دانسته اند كه ناظر به مقام شفاعت است. [1] .

آنها كه پنداشته اند كه اين اصل مهم را ناديده بگيرند تا بهانه ي جرأت يافتن بر معصيت را از مردم بگيرند، بايد ديگر ابواب قطعي - همچون باب توبه، مغفرت، عفو، رجاء و مانند آنها - را نيز ببندند، در حالي كه هر يك از اين ابواب، در ده ها آيه ي شريفه و روايت معتبر مطرح شده است. بعلاوه، اگر مبناي خوف - كه مجملي از آن گفته آمد - روشن شود، هيچ گاه باب جرأت نسبت به مقام عظمت خداوند متعال، بر كسي گشوده نمي شود.

البته در برخي آيات، شفاعت نفي شده، اما از افرادي كه خداوند، آنها را شفيع به درگاه خود قرار نداده، در حالي كه قرآن براي برخي افراد، حق شفاعت را ثابت كرده است، اعم از شفاعت كنندگان و شفاعت شوندگان. [2] .

امام سجاد عليه السلام، سه جزء همين حقيقت را در يك جمله بيان مي دارد:

فاني لم آتك، ثقة مني بعمل صالح قدمته و لا شفاعة مخلوق رجوته الا شفاعة محمد و اهل بيته صلواتك، عليه و عليهم و سلامك. (دعاي 48)

اموري كه از اين جمله نوراني عايد مي شود عبارت است از:

1- هيچگاه به عمل صالح و كار نيك خود نبايد دل بست، چرا كه اصل بر قبول آن از جانب خداوند متعال است، كه عموم انسان ها از آن بي خبرند.

2- اصل شفاعت، صحيح است.

3- به شفاعت هيچ كس نمي توان اميدوار بود، مگر كساني كه خداوند، آنها را به عنوان شفيع درگاه خود معين كرده است.

4- اين گراميان عرش الهي، پيامبر و خاندان پاك نهاد او عليهم السلام هستند.

5- در اينجا نيز - مانند ديگر راه ها خير - باب خوف و رجاء باز است، چرا كه شفاعت پيامبر و اهل بيت عليهم السلام در حق افراد، زماني نفع مي بخشد كه مورد رضايت خداوند متعال واقع گردد.

همچنين در دعاي 42، از خداوند متعال مي خواهد كه شفاعت پيامبر را در حق امت قبول فرمايد؛ در دعاي 31 سخن از شفاعت صلواتي است كه بر پيامبر و اهل بيت عليهم السلام بفرستيم؛ و در دعاي 2 سخن از وعده ي الهي است كه براي شفاعت امت به پيامبرش داده است. [3] همان گونه كه از شفاعت فضل و كرم الهي نيز سخن رفته است (دعاي 31).


پاورقي

[1] تفسير فرات كوفي، ص 215. بنگريد به توضيح و تبيين مفصل و دقيق علامه طباطبايي پيرامون اين حديث.

[2] به بحث تفصيلي و استدلالي در مورد شفاعت، در تفسير الميزان، ذيل آيه ي 47 و 48 سوره بقره، رجوع شود.

[3] بنگريد: الدليل الي موضوعات الصحيفة السجادية، محمد حسين مظفر، ص 99 - 98، باب 5، فصل 19(الشفاعة).