بازگشت

توكل بر خدا


نداي هميشگي قرآن، اين است كه:

- علي الله فليتوكل المؤمنون (آل عمران، 122)

- علي الله فليتوكل المتوكلون (ابراهيم، 12)

افرادي كه ايمان آورده اند و مي خواهد به جايي سربسپارند و دل ببندند، تنها بايد بر خداي قادر حكيم، دل بندند و سر سپارند. [1] چرا چنين است؟ ديديم كه هيچ كس، امكان و نعمتي از خود ندارد. هر چه در دست كسي ببينيم، امانتي است كه خداي ولي النعم به او داده و هر زمان بخواهد، از او باز پس مي گيرد. بدين رو، همه مردم، فقير به درگاه آن غني بالذات اند، كه حتي در وجود خود نيز امانت دار خداي بزرگ هستند:

يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله، والله هو الغني الحميد. ان يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد و ما ذلك علي الله بعزير (فاطر، 15 و 16)

اين ديدگاه درمورد آفريدگان، ديده انسان را به سوي آفريدگار مي كشاند، تا از مخلوق ناتوان چشم اميد بندند و تنها به سرچشمه ي تواناي او چشم بدوزند. سراسر دعاي 28 صحيفه، همين مضامين را دارد. در اين دعاي ارزشمند، سخن از اين است كه:

- بندگان، پيوسته به عطاياي الهي نياز دارند و از فضل خداي خود بي نياز نيستند. پس دل بستن فرد نيازمند به نيازمند ديگر، ناداني و دوري از حكم عقل است.

- چنين است كه هر كس عزت و ثروت و برتري را از غير خدا خواست، به ذلت و فقر و فرومايگي رسيد. ديدن چنين مواردي، بهترين مايه ي عبرت گرفتن است تا انسان راه درست را برگزيند.

- اين است كه نبايد هيچ كس را در اميد بستن با خداي واحد، شريك دانست و دعاي خود را به هيچ بارگاهي جز بارگاه خداي بي شريك برد.

- و اين است نتيجه ايمان به وحدانيت خداوند، كه هرگونه حول و قوه را تنها از او بدانيم، و هرگونه برتري و رفعت را در آن بارگاه ببينيم.

- بنده اي كه گاه مورد رحمت، گاه مورد غلبه و گاه مورد قهر قرار مي گيرد و حالات مختلف دارد، شايستگي ندارد كه او را در رديف خداوند، قرار دهيم. و شريك خداوند بدانيم، چرا كه او، از هرگونه مانند و ضد و مثل و ند، متعالي و منزه است. (دعاي 28)

اين عبارات، تركيب خاص خود را دارد، كه تركيبي زيبا از عاطفه و استدلال است، به گونه اي كه همچون تار و پود يك نظام دقيق و كارآمد، معناي عبوديت را مي رساند. بدين جهت، امام سجاد عليه السلام از خداي خود، «صداقت در توكل»، «يقين افراد متوكل بر خدا»، و «توكل مؤمنان راستين بر خدا» را از او مي خواهد (دعاي 54) [2] .


پاورقي

[1] علماي بلاغت، تقديم معمول بر عامل را از طرق حصر مي دانند و در اين آيات نيز تقديم جار و مجرور بر عامل آن نشانه حصر است. رك: جواهر البلاغة ص 155.

[2] توكل بر خدا، با توسل به اولياي منصوب الهي منافات ندارد. بلكه توسل، لازمه ي توكل است، به شرحي كه در سطور آينده اين گفتار مي آيد.