بازگشت

نعمت خدا و استحقاق مردم


خداوند منان، به لطف و تفضل خود، پديده ها را پديد آورد و وجود بخشيد. و «نيست» را به «هست» بدل كرد. و نام «مبدي ء» شاهد بر آن است.

بدين روي، سخن گفتن را «استحقاق» يا «استدعاء ذاتي» براي چيزي كه «وجود» ندارد، بي معني است.



ما نبوديم و تقاضامان نبود

لطف تو ناگفته ي ما مي شنود [1] .



هم، از اين روي، خداوند متعال به هيچ كس وام دار نيست. و هر لحظه اراده كند كه نعمتي را كه - بر اساس فضل خود، نه طلب بنده اش - به كسي داده، از او بگيرد، كاري خلاف عدل انجام نداده، بلكه عين عدالت است. به اين حقيقت از زاويه ديگر مي توان نگريست: انسان ها در تمام طول عمر خود، غرق در نعمت هاي گوناگون خداوندي هستند، تا آنجا كه توان شمارش آن نعمت ها را ندارند (ابراهيم، 34؛ نحل، 18). به همين دليل، هر چه شكر نعمت گزارند، باز هم حق نعمت هاي فراوان الهي را نمي توانند ادا كنند.



من شكر چون كنم كه همه نعمت توأم

نعمت چگونه شكر كند بر زبان خويش



پس تمام عذاب هاي خداوند، عين عدول او، و تمام نعمت الهي، فصل او است.

امام سجاد عليه السلام به اين حقيقت روشن و فطري، در دعاهاي مختلف صحيفه توجه داده است. از جمله به اين عبارت در آغاز دعاي ورود ماه رمضان بنگريد: منت تو ابتداء است، يعني مسبوق به سابقه اي مانند استحقاق و استدعاء ذاتي نيست، عفو تو تفضل و عقوبت حضرتت عدالت است... اگر عطا كني، عطاي خود را به منت آلوده نمي رساني و اگر نعمتي را باز داري، باز داشتن تو، تعدي بر كسي نيست. بر كسي پرده پوشي مي كني كه اگر بخواهي او را رسوا مي كني، و به كسي مي بخشي كه اگر بخواهي، نعمت را از او باز مي داري؛ در حالي كه اين هر دو تن، براي رسوايي و منع از سوي حضرتت سزاوارند، اما تو كارهاي خود را بر مبناي تفضل بنا كردي... (دعاي 45)

سراسر دعاي 37 يا دعاي تقصير از اداي شكر نعمت هاي الهي، بيان همين حقايق است، به الفاظي فصيح و رسا. خلاصه ي مضمون اين دعا چنين است:

- كسي توفيق شكر نعمت نمي يابد، مگر به شكري از درگاه الهي كه براي خود آن، بايد شكري به جاي آورد. پس هر كس هر چه شكر كند، باز هم به درگاه الهي مقصر است.

- هيچ كس را نرسد كه خداوند، به دليل استحقاق، گناهش را ببخشد. بلكه عفو و آمرزش، همه جا مبتني بر تفضل حضرت او است.

- سنت خداوند، تفضل، عادت او احسان، و شيوه ي او عفو است.

- هيچ عقوبتي از جانب خداوند، ظلم نيست و هيچ نعمتي، جز تفضل نيست.

- نيكوكار و بدكردار، همه در پيشگاه حضرتش مقصرند.

- خداوند، كساني را براي جبران گذشته مهلت مي دهد كه استحقاق آن را ندارند. سپس در برابر آن كار خير - با اين كه توفيق آن هم از خود اوست، و زمان اندكي براي آن صرف شده - پاداشي به مدت دراز در نظر مي گيرد.

- گنهكار، با نخستين معصيت، براي تمام عقوبت ها استحقاق مي يابد. هر چه عذاب و كيفر او به تأخير افتد يا از او برداشته شود، لطف الهي است كه از حق خود چشم پوشيده است. (دعاي 37)

مشابه اين مضامين در دعاهاي 16 ، 13 ، 10 ، 7 و 51 نيز آمده است.


پاورقي

[1] مثنوي ص 17 س 22.