بازگشت

مقدمه


1-1. بخش عظيمي از تعاليم انسان ساز انبياء را اخلاق تشكيل داده است. تعليم خلق و خوي شايسته كه موجبات سعادت دنيوي و اخروي انسان ها را فراهم سازد، يكي از آموزه هاي اساسي اديان الهي است. در حديثي از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم آمده است: عليكم بمكارم الاخلاق فان الله عزوجل بعثني بها (بحارالانوار 375/66) برشماست كه به مكارم اخلاق آراسته شويد، زيرا خداي تعالي مرا براي آن مبعوث كرده است.

اين حديث، جايگاه رفيع اخلاق در تعاليم انبياء و علي الخصوص پيامبر اكرم را نشان مي دهد. در آيات قرآني نيز به مفاهيم اخلاقي در ابعاد فردي و اجتماعي آن تأكيد فراواني شده است. قرآن، فضايل همچون راستي، درستي، صدق، امانت، كظم غيظ، عفو، بخشايش را ستوده و رذايل همچون دروغ، خيانت، ظلم، تجاوز، پرده دري و غيب را نكوهيده است.

2-1. پيامبر اكرم خود الگو و اسوه اخلاق بود. خداوند، خلق و خوي والاي او را ستوده و او را چنين مي ستايد: انك لعلي خلق عظيم. (قلم / 4) شخصيت تو مبتني بر خلق و خوي عظيمي است. اخلاق والاي پيامبر اكرم، خود يكي از اسباب ايمان و جذب مردم به آئين اسلام بوده است و در قرآن كريم مي خوانيم: و لو كنت فظا غليظ القلب لا نفضوا من حولك (آل عمران / 159) اگر تندخو و خشن بودي مردم از گرد تو پراكنده مي شدند.

امامان شيعه نيز - كه خلفاي بر حق پيامبر اكرم بودند - همگي اسوه هاي اخلاق و رفتار و فضايل انساني بودند و همين ويژگي، يكي از نشانه هاي جانشينان راستين پيامبر اكرم است. اما به اين ويژگي اساسي رهبران راستين اسلام كمتر استناد شده و ابعاد اخلاقي شخصيت آنها كمتر مورد بررسي قرار گرفته است.

3-1. يكي از كهن ترين متون اسلامي كه در قرن اول هجري تأليف شده، كتاب الصحيفه الكامله يا الصحيفه السجاديه تأليف امام زين العابدين و سيدالساجدين علي بن الحسين عليهماالسلام است. اين كتاب به زيور آل محمد نيز موسوم است و به تواتر، توسط سه فرقه ي زيديه و اسماعيليه و اماميه به طرق گوناگون از آن امام همام روايت شده است. (رك: اسناد و مشايخ راويان صحيفه كامله، علوم حديث 12/ 69 - 26). اين كتاب مجموعه ي دعاهاي امام زين العابدين عليه السلام با خالق يكتا است، اما آنچه كه از اخلاق حسنه و فاضله در اين دعاها تعليم داده مي شود، كمتر از ساير مضامين شريف آن نيست. در اين مجموعه گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستي، عالي ترين خلق و خوي انساني در رفتار فردي و اجتماعي تعليم گرديده است و هر كس كه به مطالعه ي مضامين آن بپردازد، به شخصيت والا و پيامبر گونه گوينده ي آن اعتراف خواهد كرد.

4-1. در دعاهاي صحيفه سجاديه، امام سجاد عليه السلام ضمن راز و نياز با خداوند، به طور غيرمستقيم از فضايل و رذايل اخلاقي سخن مي گويد. در ديدگاه امام عليه السلام از طريق سخن گفتن و راز و نياز كردن با خداوند، مي توان همه ي كمالات انساني و وظايف فردي و اجتماعي را باز شناخت. مثلا در دعاي مرزداران، امام عليه السلام از خدا مي خواهد كه مرزهاي مسلمين را نگاه دارد، نگهبانان مرزها را تأييد و تعداد آنها را افزون دارد، سلاح ايشان را تيز كند و حوزه ي آنها را حراست فرمايد (دعاي 27). روشن است كه تيز كردن شمشير و نيزه، يكي از وظايف مرزداران است و خداوند، بدون وجود اسباب ظاهري هيچ سلاحي را تيز و برا نمي كند. به عبارت ديگر، پيام اين دعا به مرزداران اين است كه سلاح خود را آماده نبرد كنند و اين همان دستور قرآن كريم است كه مي فرمايد: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة (الانفال / 60) : براي مقابله با دشمنان، قواي خود را تجهيز كنيد.

همچنين در دعاي همسايگان مي فرمايد: خدايا ايشان را توفيق ده تا به عيادت همسايگان بيمارشان بروند (دعاي 26). يعني عيادت همسايگان از فضائل اخلاقي است و امام عليه السلام به طور غيرمستقيم، وظيفه همسايگان را در عيادت بيماران گوشزد مي فرمايد.

5-1. دعاهاي صحيفه، غالبا آميخته با ستايش باري تعالي و توحيد است. اين عبارات - كه از سويي لطيف ترين تعابير عرفاني است كه تنها مي تواند بر زبان انبياء و اولياي الهي جاري شود و از سويي ديگر عالي ترين و بلندترين معارف توحيدي را در بردارد - جايگاه رفيع و ممتازي به اين مجموعه داده است، به گونه اي كه هيچ مجموعه ديگري در معارف توحيدي قبال مقايسه ي با آن نيست، به ويژه آنكه جامه اي زيبا از حسن بيان - برخاسته از معدن فصاحت اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم - نيز بر زيبايي محتوايي آنها مي افزايد.

به عنوان نمونه، بنگريد به: بحث املكيت خداوند با حفظ مالكيت انسان (دعاي 22) ، تنزيه خداي تعالي از احاطه بشر بر او (دعاي 5 و 32) ، لطف و فضل بي پايان الهي (دعاي 13) ، توحيد و تسبيح و تنزيه و حمد باري تعالي (دعاي 32 و 47 و 52).

اين بيانات شيوا كه از منبع وحي سرچشمه مي گيرد، در زمره ي بهترين منابع توحيد نظري است و شايسته است جداگانه مورد بررسي قرار گيرد.

در اينجا به عنوان نمونه، به بحث امكليت خداوند سبحان اشاره مي شود. امام سجاد عليه السلام دعاي 22 را اين گونه آغاز مي كند: «اللهم انك كلفتني من نفسي ما انت املك به مني، و قدرتك عليه و علي اغلب من قدرتي». اين عبارت، به صراحت، دو نكته را بيان مي كند: اول آنكه انسان و قدرت او، واقعي است نه خيالي و پنداري. اين جمله، خط بطلاني است بر اين انديشه كه تمام موجودات «وهم و خيال و تصويرهايي در آينه» است [1] .



يا سخن ديگري كه همه ي انسان ها را «شير» مي داند، ولي نه شير واقعي، بلكه «تصوير شيري كه بر روي پرده است»، به اختيار خود حركتي ندارد، بلكه اين باد است كه او را به هر سويي كه بخواهد به جنش در مي آورد. [2] .

در عبارت امام سجاد صلوات الله عليه، سخن از قدرت و تكليف واقعي انسان است. اين دو واقعيت - كه بر انسان واقعي مترتب است - اختيار انسان را به خوبي مي رساند و جبر را نفي مي كند. اما نفي جبر، به گونه اي است كه او را به ورطه ي تفويض نمي كشاند و واقعيت «لا يمكن الفرار من حكومتك» [3] را ناديده نمي گيرند. اين ويژگي بيان وحي است كه در جايي به اجمال، «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين» [4] مي گويد، و در جاي ديگر - مانند دعاي 22 صحيفه - آن را تبيين مي كند. جالب توجه آن كه اين نكات را، هر كسي با اندك توجهي با واقعيت هاي زندگي خود منطبق مي يابد، يعني هم مالكيت خود و هم املكيت خداوند را - توأمان - در زندگي خود مي بيند، كه اولي نفي جبر و دومي نفي تفويض است.

اين گونه گره گشايي از معضل ديرينه جبر و تفويض، امام سجاد عليه السلام را در خور است، كه هم راز آشناي خلقت است و هم بر اوج قله هاي معرفت توحيدي جاي دارد.

دراين گفتار، بر آنيم كه برخي از مباني اخلاق اسلامي را بر اساس صحيفه ي سجاديه تبيين كنيم. [5] .


پاورقي

[1] گفته اند:



كل ما في الكون وهم او خيال

او عكوس في المرايا او ظلال.

[2] گفته اند:



ما همه شيران ولي شير علم

حمله مان، از باد باشد دم به دم



حملمان از باد و ناپيداست باد

جان فداي آن كه ناپيداست باد



مثنوي ص 17 ص 18.

[3] تعبير امام اميرمؤمنان عليه السلام در دعاي كميل. رك: مفاتيح الجنان ص 63.

[4] در بحارالانوار بابي وجود دارد تحت عنوان: ابطال الجبر و التفويض و اثبات الامر بين الامرين. رك: سفينة البحار 387/2.

[5] تبيين برخي از جزئيات منشور اخلاق اسلامي بر اساس صحيفه، به مقال ديگر نياز دارد، كه اميد است در مجال ديگري عرضه گردد.