بازگشت

نشانه ها


در اين فرهنگ، نشانه هايي به كار رفته كه هر كدام مقصود خاصي را دنبال مي كند:

الف) - خط تيره: كه در ابتداي كلمه و يا جمله يا پيش از واژه دوم و سوم و... آمده، به معناي وابستگي به كلمه و يا جمله قبلي است و به تنهايي مورد نظر نيست و با قبلي هاي خود ارتباط دارد، مثلا:

1) ابراهيم - فطرته

2) ابراهيم - اوصافه - خليل الله

در مثال اول، فطرت كه با علامت - (خط تيره) همراه است، وابسته به واژه قبلي خود (يعني ابراهيم) مي باشد، و در مثال دوم نشانه - در دو جا تكرار شده و نشانه وابستگي به واژه قبلي است. خليل الله وابسته به اوصاف و اوصاف، وابسته به ابراهيم. و در بعضي از موارد يك واژه رأس، داراي سه واژه ممكن است.

ب) اين نشانه كه در ابتداي برخي كلمات آمده به معناي داشتن اطلاعات اضافي است. اعم از اين كه معادل فارسي آن باشد و يا كلماتي كه مرادف واژه رأس گرفته شده است.

مثال: التمتع (بهره مندي)

التمسك (چنگ در زدن)

اين نشانه قبل از معادل هاي فارسي كلمات قرار گرفته و به معناي معادل و هم معناي آن است.

مثال: التوقير (بزرگ داشتن)

اليوم (روز)

اين نشانه پيش از كلمات مرادف آمده كه نشان مي دهد كلمه بعد از آن در صحيفه موجود بوده و بار موضوعي نيز داشته است. ولي چون مرادف و هم معني واژه رأس تلقي و در ذيل واژه رأس گنجانيده شده، فصل جديدي براي آن باز نشده است، و محتواي آن ذيل واژه رأس آمده است. مثلا: التقصير (كوتاهي كردن) به اضافه (الابطاء)

مراد آن است كه كلمه (الابطاء) در متن صحيفه به كار رفته، ولي به جهت هم معني بودن با تقصير، ذيل واژه تقصير نمايه شده و اين كلمه به عنوان يك واژه خاص موضوعي در فرهنگ انتخاب نشده است.

ج)... اين علامت يعني: رجوع كنيد به... و نشانه رجوع كامل است. با همان ارجاع. مثلا:

الآباء.... الولدان

آداب الصلاه..... الصلاه - آداب ها

الدرايه..... العمل - درايته

در مثال اول، منظور آن است كه (الآباء) كه در متن صحيفه موجود بوده، به عنوان واژه رأس انتخاب نشده، و همان مضمون را در (الوالدين) يا (الوالدان) جستجو كنيد.

در مثال دوم، مراد آن است كه كلمه (آداب) به عنوان واژه رأس گزينش نشده، ولي در واژه هاي تكميلي مورد استفاده قرار گرفته است.

همچنين.... اين نشانه همراه با عبارت پيش از آن، يعني رجوع كنيد به... و منظور ارجاع تكميل است؛ و كاربران را به مباحث ديگري كه در فرهنگ آمده و به گونه اي مستقيم و يا غير مستقيم به اين واژه مرتبط است، راهنمايي مي كند، مثلا:

الآفه: ايضا الدنيا - احوالها - الآفه، الضلاله - آفاتها...

گر چه «الآفه» به عنوان رأس انتخاب شده و موضوع هايي را در ذيل خود دارد، ولي اين كلمه در جاهاي ديگري اين فرهنگ به عنوان تكميلي نيز استفاده شده است، كه اطلاع از آن مفيد است. يا مثلا:

آل ابراهيم: ايضا اسحاق، يعقوب، اسماعيل، يوسف

يعني اين چند واژه (يا اسم) كه در فرهنگ نيز موجود است، با آل ابراهيم مرتبط هستند.

د) / خط موربي كه در ميان اعداد به كار رفته و منظور از آن، جدا كردن شماره دعا از بخش هاي مختلف دعاست. به ترتيب از راست به چپ، شماره هاي قبل از خط مورب، شماره دعا و شماره هاي پس از آن، شماره بخش هاي دعا است. مثلا 17/5 يا 53/15 اولي يعني دعاي 17 و شماره 5 و دومي يعني دعاي پنجاه و سوم و 15 يعني شماره 15. براي سهولت بيشتر شماره هاي دعا و نمايان بودن آن ها بر خوانندگان، به شماره هاي دعاها با اعداد سياه و شماره هاي بخش هاي دعا با اعداد نازك تر آمده است.

ه)؛ اين نشانه در دو جا بكار رفته است. يكي در ميان اعداد براي جدا كردن اعدادي كه در يك دعا ولي در چند جا نيازمند آدرسي بوده است. مثلا 219/ 49 ، 47 يا 150/ 31 ، 3 يعني دعاهاي 219 و 150، با شماره هاي 47 و 49 و يا با شماره هاي 3 و 31. دوم در ميان برخي از كلمات براي جدا كردن آن با مطلب بعدي مثلا:

الآفة: ايضا الدنيا - احوالها - الآفه، الضلاله - آفاتها

و)؛ اين علامت با عنوان نقطه ويرگول (يا سيمي كالون) براي جدا كردن آدرس هاي هر دعا از دعاي ديگر به كار رفته كه براي تشخيص بهتر با اعداد بعدي يك فاصله نيز منظور شده است.

مثلا 53/143؛  24/41؛

الرزق - بيدالله: 13/77؛  2/59؛ 3/57؛

يعني دعاي 41، شماره 24 و دعاي 143، شماره 53.

يا دعاي 59، شماره 2 و دعاي 77 شماره 13.

ز) () پرانتز براي كلمات خاصي چون معادل هاي فارسي و يا كلمات مرادف به كار رفته است.

مانند:

الكسل (سستي، تنبلي)

الكره (ناخوشايند داشتن)