بازگشت

تحقيق در مورد گوينده ي حدثنا


قبلا دانستيم كه ابن سكون، صحيفه را از بهاء الدين شرف روايت كرد است. چون اين صحيفه به خط ابن سكون بوده و در آن خط عميد الرؤسا نيز ديده مي شود - كه قبلا روايت وي از بهاء الشرف گذشت - علماي متأخر در مورد قائل حدثنا كه در اوايل صحيفه هاي مشهور ديده مي شود، اختلاف دارند كه ابن سكون است يا عميد الرؤسا. شيخ بهاء الدين محمد قائل حدثنا را ابن سكون دانسته و بر آن تأكيد مي ورزد و اين نظريه را كه عميد الرؤسا باشد، شديدا منكر است. [1] .

ميرداماد و سيد علي مدني و جمعي از شارحان صحيفه، عميد الرؤسا را قائل آن مي دانند. [2] .

مجلسي اول و افندي معتقدند كه بين اين دو منافاتي نيست، چنانكه از اجازات صحيفه معلوم مي شود كه اين دو عالم بزرگوار، هر دو از سيد اجل بهاء الدين شرف روايت كرده اند.

با اين حال نهايت آنچه از نسخه شهيد برمي آيد، اين است كه نسخه به خط ابن سكون بوده و گوينده اول همين شخص است. بعد عميد الرؤساء بر نسخه ابن سكون اجازه اي براي ابن معيه نگاشته با حق اجازه اي كه از طرف سيد بهاء الشرف داشته است. بنابراين گوينده ي حدثنا در نسخه نمي تواند او باشد.

نكته مهم اين است كه ثمره اي علمي براي مشخص كردن اين گوينده وجود ندارد، چرا كه عميد الرؤساء و ابن سكون هر دو در يك طبقه اند و هر دو از شاگردان ابن عصار نحوي بوده اند. و در اجازات صحيفه كه به شهيد منتهي مي شوند، مي بينيم كه او به اسناد خود از اين دو و آنان نيز از بهاء الشرف صحيفه را روايت كرده اند. [3] .

تا اينجا بحث ما راجع به نسخه شهيد و شرح اصول آن و معرفي كاتبان آنها به پايان رسد.

از آنجا كه سند اين نسخه به بهاء الشرف مي رسد، بحث در اينجا از اصالت و اسناد نسخه به اسناد روايي مي رسد. بنابراين شايسته است كه راويان صحيفه مشهور، از قبل از شهيد و بعد از وي تا گوينده ي حدثنا را ذكر كنيم، تا طبقات راويان اين صحيفه براي خوانندگان عزيز روشن گردد.


پاورقي

[1] ميرزا عبدالله افندي در رياض العلماء 309:5 اين سخن را آورده است.

[2] شرح صحيفه ميرداماد: 56، رياض السالكين 53:1.

[3] ر. ك: الفرائد الطريفه: 16، خاتمه مستدرك الوسائل 52:3، نورالانوار سيد جزايري (كه نسخه اش نزد ماست)، الرسائل الرجاليه ابوالمعالي كلباسي 571 - 561: 2.