بازگشت

قراءت عميد الرؤسا و شرح حال وي


نسخه ي ابن سكون را عميد الرؤسا، هبة الله بن حامد بن احمد بن ايوب قرائت و تصحيح كرده است. وي از كساني كه صحيفه را از شيخ اجل نجم الدين بهاء الشريف ابوالحسن محمد بن حسن بن احمد بن علي بن محمد بن عمر بن يحيي علوي حسيني - كه نامش در ابتداي اسانيد صحيفه آمده - روايت كرده است.

عميد الرؤسا اجازه و قرائتي مورخ 603 ه براي ابوجعفر قاسم بن معيه [1] نگاشته كه عين عبارتش چنين است:

«قرأها علي السيد الاجل النقيب الاوحد العالم جلال الدين عماد الاسلام. ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معية، ادام الله علوه، قرأت صحيفة مهذبة رويتها له عن الشيخ بهاء الشرف ابي الحسن محمد حسب ما وقفته عليه و حددته له، و كتب: هبة الله بن حامد بن احمد بن ايوب في شهر ربيع الآخر من سنة ثلاث و ستمائة، و الحمدلله الرحمان الرحيم، و صلواته و تسليمه علي رسوله سيدنا محمد المصطفي و علي آله الغر اللهاميم» [2] .

عميد الرؤساء، همان رضي الدين ابومنصور عميد الرؤساهبة الله بن حامد بن احمد بن ايوب بن علي بن ايوب حلي لغوي است كه ميرداماد (م 1041 ه) در وصفش مي گويد: «انه من ائمة علماء الادب و من افاخم اصحابنا» [3] .

قفطي (624 ه) درباره او مي نويسد: «وي شخصي اديب و آشنا به ادبيات عرب و لغت، اهل حله مزيديه كه از ابومحمد عبدالله بن احمد بن احمد بن خشاب و ابوالحسن علي بن عبدالرحيم رقي معروف به ابن عصار و ديگران تلمذ كرد و به حله بازگشت. عده اي از محضر او كسب فيض كردند و اشعاري نيز دارد.» [4] .

ياقوت حموي (689 ه) در معرفي وي مي گويد: «وي اديبي فاضل نحوي لغوي شاعر و از مشايخ و اساتيد عصر و شهر خود بود كه اهل آن شهر از وي ادبيات را فرامي گرفتند. او نيز از ابوالحسن علي بن عبدالرحيم رقي معروف به ابن عصار و ديگران كسب علوم كرد. وي آثاري در نظم و نثر دارد. وي را وجه دويبة لقب داده بودند. مقالات را از ابن نقور روايت كرده در سال 610 در گذشت.» [5] .

شيخ حر عاملي (م 1104 ه) مي نويسد: «وي فاضلي جليل و صاحب تأليفاتي است و از وي، سيد فخار روايت مي كند.» [6] .

ميرزا عبدالله افندي در وصف او گويد: «الامام الفقيه الفاضل الحافل الاديب الكامل الامامي المعروف بعميد الرؤسا.» [7] .

ميرزا عبدالله اصفهاني، به نقل از خط ابن علقمي وزير شيعي - كه بر روي برخي از نسخه هاي مصباح شيخ طوسي نگاشته - مي آورد:

«اين نسخه را عميد الرؤساء ابومنصور هبة الله... لغوي حلي نگاشته... كه از اخيار و صالحان و متعبدان بود، و از فرزندان مشهور كاتبان به شمار مي آمد. آخرين مجلسي كه اين كتاب را بر او قرائت كردم. در سال 609 بود. در همان سال، در سني متجاوز از هشتاد درگذشت.» [8] .


پاورقي

[1] سيد جلال الدين ابوجعفر قاسم بن حسن بن محمد بن ابومنصور حسن بن احمد بن معية بن سعيد ديباجي حسني. ابن عنبه (828 ه) در عمدة الطالب ص 165 او را به عنوان سيد جلال الدين ابوجعفر بن حسن زكي الثالث توصيف كرده و در مورد وي مي گويد: وي يكي از رجال علويين است. سپس مطالبي راجع به وي و وزير ناصر بن مهدي حسني و ديگران نقل مي كند.

محدث شيخ حر عاملي در امل الآمل: 2: 655/219 عبارت؛ «فاضل صدوق» را در موردش آورده است. افندي در رياض العلماء 395:4 وي را «الفقيه الفاضل العالم الجليل العظيم الشأن» معرفي كرده است. ابن معية جد اعلاي فقيه نسابه تاج الدين محمد بن قاسم بن حسين بن قاسم صاحب ترجمه است نه پدر او، چنانكه حر عاملي و افندي در كتابهايشان يادآور شده اند. تاج الدين محمد كه سال 776 ه وفات يافت، از مشايخ شهيد اول است كه شهيد، صحيفه را از وي و او با چهار يا سه واسطه آن را روايت كرده، از جمله از جد خود ابن معيه كه از طرف عميد الرؤسا و او از بهاء الشرف اجازه داشته اند (رجوع كنيد به بحارالانوار، كتاب الاجازات، مجلد 110) .

[2] نيز علامه مجلسي نيز در بحارالانوار ج 107 ص 26 اين اجازه را از نسخه اي از صحيفه به خط شيخ حسين بن حسن بن حسين بن محمد قصباني آورده كه تاريخ كتابتش سال 333 (ظاهرا 833) مي باشد.

[3] شرح صحيفه سجاديه ص 56.

[4] انباء الرواة علي انباه النحاة: 3: 803/357.

[5] معجم الادباء 19: 101/264.

[6] امل الآمل 2: 1053/342.

[7] رياض العلماء 307:5.

[8] همان: 308.