بازگشت

شهيد اول (م 786 ق)


شيخ شهيد شمس الدين ابو عبدالله محمد بن مكي بن محمد حامد عاملي، در سال 734 به دنيا آمد و نزد اساتيدي همچون فخر المحققين، عميد الدين، ابن نما و ابن معيه به تحصيل پرداخت و از علماي اهل سنت در مكه، مدينه، بغداد، مصر، دمشق، بيت المقدس و مقام ابراهيم، روايت مي كند. كتابهاي او از قبيل «الذكري»، «الدروس»، «القواعد»، «اللمعة الدمشقية» و «الأربعون حديثا» از معروفترين كتب اماميه است. اين عالم بزرگوار، به دليل داشتن مذهب شيعه، در سال 786 ق، كشته شد و پيكرش را به صليب كشيده، سنگباران كردند و سپس آتش زدند. [1] .

محدث قمي، درباره ي او مي نويسد:

كسي در طرق اجازات علماي ما بنگرد، با وجود كثرت و تشتت آنها، در مي يابد كه همه ي آنها به اين شيخ بزرگوار منتهي مي شود. [2] .

شهيد اول، صحيفه ي كامله را به دو طريق از شيخ طوسي نقل مي كند:

اول، تاج الدين بن معية، از پدرش ابو جعفر بن محمد بن معيه، از پدرش محمد بن حسن معية، از محمد بن شهر آشوب مازندراني، از ذوالفقار بن معبد حسني، از شيخ طوسي.



[ صفحه 55]



دوم، تاج الدين بن معية، از كمال الدين الرضي محمد بن محمد، از نصرالدين محمد بن حسن طوسي، از پدرش، از سيد فضل الله حسني، از سيد ابوالصمصام، از شيخ طوسي. [3] .

نسخه اي از صحيفه ي كامله را شهيد سعيد محمد بن مكي به خط خود نوشته و در آن آن تتبع كرده و نهايت جهد خود را در ضبط و نسخ و اعراب گذاري آن به كار برده است و اين نسخه، پس از وي در اختيار دانشمندان بزرگي همچون شهيد ثاني قرار گرفته و صحائف خود را از روي آن تصحيح كرده اند. [4] همچنين محمد بن علي جبعي، جد شيخ بهاء الدين عاملي، از روي نسخه ي شهيد استنساخ نموده و همين نسخه است كه در اختيار شيخ بهايي و مجلسي اول قرار گرفته و صحيفه ي خود را از روي دستخط علي بن احمد سديدي در سال 772 ق، استنساخ نموده و سديدي صحيفه ي خود را از روي دستخط ابن سكون در سال 643 ق، استنساخ كرده است. [5] بر نسخه ي ابن سكون، خط و اجازه ي عميد الرؤسا كه مورخ سال 603 قمري است، وجود دارد. [6] .

نسخه ي شهيد اول از صحيفه ي كامله، هم اكنون در كتابخانه ي مرحوم سيد محمد تقي بن حسين بن دلدار علي، موجود است و نويسنده ي كتاب «تراجم مشاهير» (سيد علي نقي كه از احفاد اوست)، بدين مطلب شهادت داده است. [7] .



[ صفحه 56]




پاورقي

[1] فوائد رضويه، ص 645.

[2] همان.

[3] بحارالأنوار، ج 109، ص 41 - 40

[4] همان، ج 108، ص 134.

[5] همان، ج 110، ص 61 -60.

[6] همان، ج 107، ص 212.

[7] الذريعة، ج 15، ص 19.