بازگشت

در صلوات بر رسول خدا و اهل بيت


عنوان دعا چنين است:

و كان من دعائه عليه السلام بعد هذا التحميد في الصلوه علي رسول الله صلي الله عليه و آله،

از دعاهاي امام (ع) است، پس از اين ستايش «در صلوات بر رسول خدا (ص)» و اهل بيت (ع). امام (ع) همواره در فرازهاي گوناگون دعاها، بر رسول خدا و آل او درود مي فرستد. و چنانكه مشاهده مي كنيم عنوان دعاء دوم درود و صلوات بر رسول خدا (ص) مي باشد.

براي صلوات، پاداشهاي متنوعي در روايات وارد شده است از جمله: از امام صادق (ع) روايت است كه رسول خدا (ص) فرمود: ارفعوا اصواتكم بالصلوه علي فانها تذهب النفاق، صداهايتان را به درود بر من بلند كنيد كه نفاق و دورويي را از بين مي برد.

و نيز از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود: بر من درود بي دنباله نفرستيد. گفتند يا رسول الله درود بي دنباله چيست؟ فرمود: اينكه مي گوئيد: اللهم صل علي محمد، بلكه بگوئيد: اللهم صل علي محمد و آل محمد. و نيز امام صادق (ع) فرمود: هر كه را به خداي عزوجل حاجتي باشد، هنگام شروع به درخواست بر محمد و آل او درود بفرستد پس حاجت خود را بخواهد و باز بر محمد و آل او درود بفرستد. زيرا خدا كريم تر و بخشنده تر است از اينكه دو طرف حاجت



[ صفحه 36]



را بپذيرد و وسط را نپذيرد، چون درخواست درود بر محمد و آل او پذيرفته است. و نيز از رسول خدا (ص) رسيده كه فرمود: هر كه در كتابي بر من درود فرستد همواره فرشتگان براي او استغفار نموده و آمرزش مي طلبند مادامي كه نام من در آن كتاب است.

محتواي دعا

آغاز دعا چنين است: و الحمد لله الذي من علينا بمحمد نبيه- صلي الله عليه و آله- دون الامم الماضيه و القرون السالفه، و سپاس و حمد خداي را كه به محمد (ص) پيامبرش بر ما منت نهاد. منتي كه امتهاي گذشته و مردم پيش از ما از آن بي بهره بودند.

يكي از ويژگيهاي دعاهاي صحيفه ي سجاديه و ادعيه ي ديگري كه از رسول الله (ص) و ائمه ي معصومين (ع) نقل شده اين است كه مضامين و عبارات آن يا به صورت مستقيم و يا غيرمستقيم برگرفته از آيات و معارف قرآن مجيد است. چنانكه قرآن مجيد در سوره اعراف، آيه 164 مي فرمايد:

و لقد من الله علي المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم، يعني خدا بر اهل ايمان منت نهاد كه فرستاده اي از خودشان در ميان آنها مبعوث كرد. و امام (ع) با بيان اين منت در فراز آغازين دعا، خداوند را در مقابل اين نعمت بزرگ حمد و ستايش مي نمايد.

آن حضرت در فراز ديگر دعا، رسول خدا (ص) را اينگونه معرفي مي كند:

1- امين وحي الهي، امينك علي وحيك، پيام آوري درستكار بود



[ صفحه 37]



(و بي تغيير و تبديل و كم و زياد پيام خدا را به مردم رسانيد).

2- برگزيده خدا، و نجيبك من خلقك، و برگزيده تو از ميان آفريدگانت.

3- دوست خدا، و صفيك من عبادك، و دوست تو از بندگانت.

4- پيشواي رحمت و مهرباني، امام الرحمه.

5- پيشاهنگ خير و نيكي، و قائد الخير.

6- و كليد بركت و نيكبختي، و مفتاح البركه.

و آنگاه به شرح اجمالي مبارزات پيامبر (ص) در راه دفاع از دين خدا و ترويج و تبليغ آن مي پردازد. و پيامبر (ص) را به عنوان الگو و اسوه ي مبارزه و جهاد در راه خدا معرفي مي كند. و مي فرمايد:

1- كما نصب لامرك نفسه، همچنانكه او براي انجام فرمان تو خود را آماده نمود.

2- و عرض فيك للمكروه بدنه، و در راه (رساندن دين) تو تن خويش را آماج (هر گونه) آزار ساخت.

3- و كاشف في الدعاء اليك حامته، و در دعوت (مردم) به سوي تو با خويشاوندانش (كه زير بار حق نمي رفتند) دشمني آشكار نمود. براي برقراري رابطه ي ديني و برادري بر اساس ايمان و اعتقاد، روابط خويشاوندي صرف را با دشمنان دين خدا قطع كرد. اين حركت ايجاد يك انقلاب بنيادين در روابط انسانها بود.

4- و حارب في رضاك اسرته، و در راه رضا و خشنوديت، با



[ صفحه 38]



قبيله اش كارزار كرد.

5- و قطع في احياء دينك رحمه، و در زنده نگاه داشتن دين تو از خويشانش دوري گزيد.

6- و اقصي الادنين علي جحودهم و قرب الاقصين علي استجابتهم لك، و نزديكان (خويشان) را بر اثر انكارشان دور گردانيد و دوران (بيگانگان) را بر اثر پذيرفتن شان نزديك نمود.

در پرتو اين انقلاب بزرگ الهي كه در روابط اجتماعي انسانها به وجود آمد، رسول خدا (ص) از امثال ابولهب كه با ايشان خويشاوندي داشت دور مي شود و سلمان فارسي ايراني، عنوان «سلمان محمدي» مي گيرد. و بلال حبشي سياه پوست، موذن رسول الله مي شود.

7- و اداب نفسه في تبليغ رسالتك، و در رساندن پيام تو، خود را خسته كرد. يعني نهايت تلاش و كوشش و توان خود را در راه تبليغ دين خدا به كار برد.

8- و شغلها بالنصح لاهل دعوتك، و به نصيحت و پند كساني كه آنان را (به راه حق) دعوت كرده اي خود را مشغول داشت.

رسالت انبياء و به ويژه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم، تربيت و انسان سازي بوده لذا، پيامبر (ص) همواره در مسير هدايت و دعوت مردم به دين خدا از طريق نصيحت و اندرز و تقويت فطرت خداجويي آنان گام برمي داشتند.

با توجه به تاريخ اسلام، تا اينجا، امام (ع) ظاهرا به بيان دوران (سيزده سال) مكه، كه رسول خدا (ص) به دعوت نهان و آشكار مردم



[ صفحه 39]



مي پرداختند اشاره فرموده اند. زيرا فراز بعدي دعا در زمينه هجرت و موضوعات مربوط به آن مي باشد، كه به گوشه هايي از آن اشاره مي شود:

9- و هاجر الي بلاد الغربه، و (از مكه معظمه) هجرت و دوري نمود به شهرهاي غريب.

10- اراده منه لاعزاز دينك، و استنصارا علي اهل الكفر بك، و هدف آن حضرت از هجرت، اقتدار و ارجمندي دين تو و ياري خواستن (براي غلبه ي) بر اهل كفر بود.

سپس به نبردهاي رسول خدا (ص) با يهود و مشركين اشاره ي اجمالي مي فرمايد و نويد پيروزي دين خدا را بر كفر بيان كرده و مي فرمايد:

حتي ظهر امرك، و علت كلمتك، و لو كره المشركون، تا امر و دين تو آشكار شد، و كلمه ات (دعوت به اسلام) بلند گرديد (افزايش يافت) هر چند مشركين نمي پسنديدند (و پيروزي اسلام را خوش نداشتند).

آنگاه دعا كرده مي فرمايد:

اللهم فارفعه بما كدح فيك الي الدرجه العليا من جنتك، بار خدايا به رنجي كه آن حضرت در راه دين تو كشيد، او را به بالاترين درجه و مقام بهشت خود برآور.

چنانكه مشاهده مي كنيم، امام چهارم (ع) در قالب اين دعا و در كنار مناجات و پرستش خداوند كه بهترين حالات براي پذيرش پيامهاي الهي مي باشد، درس اسلام شناسي و مراحل بعثت و سير مبارزات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مكه و مدينه را تشريح



[ صفحه 40]



مي كنند. لذا دعا علاوه بر حمد و ستايش خداوند، كه آنهم بيان توحيد و موضوعات مربوط به آن است، دربرگيرنده ي معارف الهي در تمامي ابعاد آن مي باشد.

كسي كه با شناخت، به خواندن اين دعا مي پردازد، علاوه بر نيايش پروردگار، از كلاس دعا درس مي آموزد، درس ايمان و اعتقاد، درس فداكاري و مبارزه در راه استقرار دين خدا، درس پيروي از رسول خدا و اولياء الله. و در پرتو مضامين و عبارات عميق دعا با روحيه اي قويتر و عزمي جزم تر به پيروي از رسول خدا (ص) در راه دين خدا و اطاعت از فرامين الهي و عمل به آنها گام برمي دارد. و اگر قرآن و سنت ما را دعوت به خواندن دعا مي كنند، به خاطر تاثيراتي است كه از جهت معنوي و بيان معارف الهي، علاوه بر نيايش و پرستش خداوند در محتواي ادعيه نهفته مي باشد.



[ صفحه 41]