بازگشت

مقدمه اي بر صحيفه سجاديه


گفته شد كه دعا به اعتبارات گوناگون داراي اقسام مختلفي است و در بحث گذشته دو قسم از تقسيمات دعا به لحاظ هماهنگى زبان ، قلب و حقيقت بيان شد و اينك سومين قسم آن.





دعاى ملحون



گاهى دعا كننده در اثر عدم آشنايى يا عدم توجه، لفظ دعا را به صورت غلط استعمال مى كند، در حالى كه درخواست روحى او خلاف آن را اراده كرده است . در روايات و اخبار، از اين دعا به دعاى ملحون تعبير شده است .



در كتاب شريف عده الداعى ، ذيل حديثى از امام جواد عليه السلام آمده است كه اعراب الفاظ دعا، شرط اجابت يا ترتيب ثواب بر دعا نيست، بلكه فقط در ادب حضور و زيبندگى بيشتر و نتيجه عالى تر اثر دارد، لذا جمله امام جواد عليه السلام: «و دعائه اليه من حيث لا يلحن» به منزله مدح اين نوع دعا نيست ، زيرا هرگاه كلمات دعا صحيح ادا شود، مقصود را بهتر ادا مى كند.



دنباله فرمايش امام جواد عليه السلام «ان الدعا الملحون لا يصعد الى الله» نيز دلالت بر اين دارد كه دعا به صورت ملحون و غلط بالا نمى رود، زيرا اجابت دعا لطفى عظيم است كه خداوند بر بندگان روا داشته است و هرگز خلاف آن كرامت واقع نمى گردد. هم چنين فرمايش نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم :«هر گاه فردي غير از امت من قرآن را به لحن غير عربي قرائت كند ملائكه آن را بصورت عربي بالا مي برند». شاهد بر اين مطلب مى باشد كه اصل در دعا و مناجات با حق ، ارتباط روحى است.







دعاى قلبى



دعايى است كه در آن لفظ وجود ندارد، بلكه فقط قلب متوجه خداوند است، و پيوسته اين ارتباط باطنى و راستين بين عبد و رب برقرار مى باشد، كه اين حقيقت دعا و بهترين حال يك انسان است.







حال طلب



خواسته اى است كه انسان باطنا آن را مى خواند، ولى هنوز آن را از خداى خود نخواسته است . خداى متعال اين خواسته را نيز اجابت مى كند، اما چه بسا اين اجابت در اثر عمل شايسته اى بوده كه قبلا انجام داده يا به عوض ‍ دعايى بوده است كه براى امر ديگرى داشته و به جهت مصلحتى به اجابت نرسيده است. اين مضمون هم در ادعيه و روايات زياده مشاهده مى شود. امير المؤ منين عليه السلام در دعاى كميل به خداى متعال عرض مى كند : اللهم مولاى ، كم من قبيح سترته و كم من فادح من البلاء اقلته و كم من عثار وقيته و كم من مكروه دفعته و كم من ثناء جميل لست اهلا له نشرته . و در دعاى افتتاح وارده شده است : فكم يا الهى بن كربه قد فرجتها و هموم قد كشفتها و عثره قد اقلتها و رحمه قد نشرتها و خلقه بلاء قد فككتها



در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه حضرت فرمودند : هر كس روز دوشنبه و پنج شنبه را در ماه شعبان روزه بگيرد، حق تعالى بيست حاجت از حوايج دنيا و بيست حاجت از حوايج آخرتش را برآورده مى سازد.



اين شواهد نشان مى دهند كه بسيارى از حوايج واقعى انسان كه مورد درخواست واقع نشده يا هنوز انسان شعور به آن حوايج پيدا نكرده نيز به اجابت مى رسند.







دعاى تكوينى



دعايى كه فقط نظام تكوين خواهان آن است .



اصولا نظام طبيعى عالم چنان تنظيم شده است كه به تمام نيازهاى موجودات ، گياهان ، حيوانات و... جواب مثبت داده و آن را آماده ساخته است ؛ همانند غذاى متناسب با نوزاد كه در سينه مادر قبل از تولد آماده سازى شده و كودك با تمام وجود خواهان آن است . در قرآن كريم آمده است : «تمام آنچه در آسمان و زمين هستند، از خداى خود سؤال مى كنند»(2). و نيز «تمام آنچه را شما درخواست كرديد عطا نموديم و اگر نعمت هاى خدا را بخواهيد بشماريد، نخواهيد توانست»(3).



روشن است كه انسان هرگز توانايى طلب نعمت هاى غير متناهى اى را كه بدان ها محتاج است ندارد، پس تمام نعمت هايى كه در عالم خارج هست - كه قابل شمارش هم نمى باشد - بخشش و اجابت تكوينى پروردگار عالم است .



ناگفته نماند كه بسيارى از مواهب الهى ، اصلا در مسير فكر انسان قرار نمى گيرد تا انسان آن را تمنا نمايد، از اين رو اگر دستگاه آفرينش ، بسيارى از نيازهاى ما (مانند انواع و اقسام ميوه ها، سبزى ها، رنگ ها، زيبايى ها و... را در خود نداشت ، در توان هيچ فكر و انديشه اى نبود كه حتى يكى از آن ها را تصور كند و سپس تمنا نمايد. مثلا اگر ميوه هاى زمستانى و تابستانى خلق نمى شد، در توان كدامين فكر بود كه آن ها را تصور كند و درخواست نمايد؟



پس ، بيشترين عطاياى الهى در جواب به حاجات تكوينى انسان است ، بدون آن كه تقاضايى از ما در كار باشد. فقط اوست كه مى داند اين موجود خاص به چه چيزهايى محتاج است و بدون اين كه درخواستى در كار باشد، از راه لطف به او عطا فرموده است .



ما نبوديم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ما مى شنود (3)



البته اين نكته هم دانستنى است كه اين گونه از دعا، هرگز از اجابت جدا نيست ؛ زيرا امرى است كه آن را نظام احسن ايجاب كرده است ، و بر اساس ‍ حكمت الهى ، آنچه كه در نظام احسن لازم باشد، وجودش حتمى بوده و تخلف ناپذير مى باشد.



قابل ذكر است كه تقسيم دعا به اقسام شش گانه فوق ، نوعى از حصر عقلى نمى باشد، لذا امكان افزايش آن خصوصا در زمينه هاى عرفانى وجود دارد؛ در عين حال ، اين مقوله فعلا از بحث ما خارج است .

پاورقي

(1) الرحمن /29.



(2) ابراهيم ، 34.



(3) مثنوى معنوى ، دفتر اول



ر.ك : شرح صحيفه ي سجاديه - آيت الله ممدوحي