بازگشت

سيماي صحيفه سجاديه - 2


مقدمه:



نام امام سجاد(ع) چهارمين امام شيعيان تداعي كننده مناجات و راز و نياز و دعااست. آن امام, مجالي براي فعاليتهاي علني فرهنگي, اجتماعي و سياسي نيافت و عمر شريف خود را در محراب عبادت و نيايش سپري ساخت. عبادت و دعايش, سيرالي الحقي نبود كه سيرالي الخلق را به دنبال نداشته باشد. بلكه عبادت و محراب او و رويي به خالق و سويي به سوي خلق داشت.

او با حبل دعا مردم را با خدايشان مرتبط مي ساخت و اين حبل از چنان استحكام و عمقي برخوردار است كه پس از گذشت قرنها, طراوت, اتقان و ژرفاي خود را از دست ن داده است.

نوشته حاضر, بحثي كوتاه در باره صحيفه سجاديه آن حضرت است. نمي توان گفت همه دعاها و نيايشهاي امام به دست ما رسيده است بلكه دعاهاي منسوب به آن حضرت قطره اي از درياي ژرف نيايشهاي او است. دليل اين سخن مستدركات بسيار صحيفه كامله سجاديه است.

به هرصورت, به قول شهيد سيدمحمدباقر صدر (ره), صحيفه سجاديه را بايد به عنوان بزرگترين عمل اجتماعي زمان و موقعيت امام(ع) معرفي كرد. اين كتاب يگانه ميراث فرهنگ الهي, يك منبع بزرگ مكتبي, يك مشعل هدايت رباني و يك مدرسه اخلاق و تربيت اسلامي است كه با گذشت روزگاران پايدار مي ماند. انسانيت پيوسته به آن نيازمند است و هرچه گمراهي هاي شيطان و فريبندگي دنيا فزونتر گردد, نياز به آن بيشتر مي شود.

حكومت بني اميه, به طور كامل امام را در عزلت سياسي قرار داده بود به نحوي كه در تمام مدت عمر شريفش فقط يك بار از روي ناچاري از پيشنهاد كارساز امام استقبال كردند و آن موقعي بود كه: عبدالملك خليفه اموي با پادشاه روم درگيري پيداكرد, و پادشاه روم... او را تهديد كرد كه نقدينه هاي آنان را براي تحقير مسلمانان از كشور روم وارد كند و در مقابل آن, هر قراردادي كه خواست با آنها ببندد. در اينجا عبدالملك متحير و بيچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمايي كرد و با آنها به مشورت پرداخت. هيچ كدام نظري كه بتواند آن را به كار ببندد, اظهار نكردند. در آنجا مردم به او گفتند: توخود مي داني راه فرار از اين مشكل به دست چه شخصي است. فرياد برداشت: واي بر شما چه كسي اين كار از او ساخته است؟

گفتند: بازمانده اهل بيت پيامبر(ص). گفت: راست گفتيد. او براي رفع اين مشكل به امام زين العابدين(ع) پناهنده شد. امام(ع) فرزند خود, محمدبن علي الباقر(ع) را به شام گسيل داشت و تعليمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر(ع) طرحي نو, براي تنظيم پول مسلمانان ارائه داد و كشور اسلامي را از موقعيت استعماري نجات داد. اين قضيه نشان مي دهد كه اگر موقعيت اجتماعي و سياسي براي امام فراهم بود, تنها به دعا و مناجات نمي پرداخت و از كان دانش و معرفت و تدبير الهي خود امت اسلامي را بهره مند مي ساخت. اما افسوس كه حكام مستبد بني اميه اين موقعيت را از امام سلب كردند و امت اسلامي را از خورشيد وجودش محروم ساختند.





صحيفه سجاديه چه كتابي است؟



از صحيفه سجاديه, كه سند آن به امام زين العابدين(ع) منتهي مي شود, به اخت القرآن و انجيل اهل البيت(عليهم السلام ) و زبورآل محمد(ص ) و صحيفه كامله تعبير شده است. علامه ابن شهرآشوب, در كتاب معالم العلما در ذيل ترجمه متوكل ابن عمير, با عنوان زبورآل محمد(ص ) و در ذيل ترجمه يحيي ابن محمد الحسيني الدلفي, با عنوان انجيل اهل بيت از آن ياد كرده است.

ششمين تصنيفي كه در اسلام صورت گرفته, صحيفه سجاديه است زيرا چنين نقل گرديده است:

الصحيح ان اول من صنف اميرالمومنين ثم سلمان ثم ابوذر ثم الاصبغ بن نباته ثم عبيدالله بن ابي رافع ثم صنف الصحيفه الكامله. بدين سبب, علماي مسلمان اهتمام بسيار به اين كتاب داشته, شرحهاي زيادي بر آن نوشته اند. يكي از نويسندگان در كتاب خود تعداد 68 شرح صحيفه را معرفي كرده است.

شيخ آقابزرگ نيز در كتاب الذريعه (ج 13, ص 345 به بعد) شروح صحيفه سجاديه را معرفي كرده است.

به هرحال صحيفه سجاديه اي كه اكنون در دسترس ماست, پنجاه و چهار دعا دارد كه دعاي اولش في التحميد لله عزوجل و دعاي آخرش دعاوه في استكشاف الهموم است. متوكل بن هارون گفته است كه امام صادق(ع) هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود. يازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ كردم... .

سيد محسن امين(ره) مي گويد: صحيفه كامله 61 دعا دارد كه در باره انواع خير و عبادت و طلب سعادت است و كيفيت توجه به پروردگار و طلب حوائج از او و چگونگي عمل كردن به قول خداوند ادعوني استجب لكم را مي آموزد.





سند صحيفه سجاديه



صحيفه اي كه اكنون در دست ما است سندش به بها الشرف مي رسد. وي در سال 516 در ماه ربيع الاول اين دعاها را به سندي كه در اول صحيفه نقل شده, دريافت كرده است البته صحيفه سالها قبل از بها الشرف معروف بود. چنانكه نجاشي در ذيل ترجمه متوكل بن عميربن المتوكل نوشته است:

روي عن يحيي بن زيد دعا الصحيفه اخبرناالحسين بن عبيدالله عن ابن اخي طاهر عن محمد بن مطهر عن ابيه عن عمير بن المتوكل عن ابيه متوكل عن يحيي بن زيد بالدعا. بي ترديد نجاشي قبل از بها الشرف مي زيست و در سال 450 ه" . وفات يافت.

همچنين علامه مجلسي(ره) از نسخه اي از صحيفه ياد مي كند كه به سال 333 ق. مربوط است:

قدوجدت في نسخه قديمه من الصحيفه الكامله... و كان تاريخ كتابتها سنه ثلاث و ثلاثين و ثلاثماة... شايان ذكر است كه صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد, چون بسياري از علما ادعاي تواتر آن را كرده اند. از مطالعه اجازاتي كه براي نقل صحيفه سجاديه به ثبت رسيده است, چنان بر مي آيد كه اين كتاب به بررسي سندي نياز ندارد و متواتر است. علامه مجلسي مي نويسد:

... و يرتقي الاسانيد المذكوره هنا الي سته و خمسين الف اسنادا و ماة اسناد. يكي از شارحان صحيفه نيز چنين نوشته است:

و لما كانت نسبه الصحيفه الشريفه الي صاحبها(ع) ثابته بالاستفاضه التي كادت تبلغ حد التواتر ... ناگفته نماند كه اگر به سندي كه در مقدمه صحيفه ذكر شده اكتفا كنيم, از شرايط حجيت و اتقان برخوردار نيست زيرا:

اولا: از سيدنجم الدين بها الشرف, كه در اول سند آمده است, در كتابهاي رجالي ذكري به ميان نيامده است. همچنين از عكبري و عبدالله بن عمربن الخطاب نيز در كتابهاي رجالي ياد نشده است.

ثانيا: اگرچه در كتب رجالي از ابوالمفضل ياد شده است اما بيشتر او را تضعيف كرده اند. نجاشي درمورد وي مي گويد: كان سافر في طلب الحديث عمره و كان في اول امره ثبتا ثم خلط و رايت جل اصحابنا يغمزونه و يضعفونه. ثالثا: در رجال نجاشي آمده است كه متوكل بن عمير بن متوكل صحيفه را از يحيي بن زيد نقل كرده, در حالي كه در مقدمه صحيفه مي خوانيم: عمير از پدرش متوكل نقل كرده است. و اين متوكل توثيق نشده است.

رابعا: اخبار شيخ سعيد ابوعبدالله... درسال پانصد و شانزده بوده است و عبدالله بن عمر, كه در سند آمده, صحيفه را در سال دويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است. تنها سه راوي (ابومنصور عكبري و ابوالمفضل و شريف ابوعبدالله) واسطه اين دو نفر شمرده مي شوند. بعيد به نظر مي رسد كه در فاصله زماني بين شيخ سعيد و عبدالله بن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سه راوي واسطه قرارگيرند مگر اينكه گفته شود اين سه راوي يكديگر را ملاقات كرده باشند و... .





گوينده حدثنا در اول سند صحيفه چه كسي است؟



چنانكه مرحوم الهي قمشه اي در مقدمه ترجمه خود بر صحيفه آورده و همچنين در رياض السالكين ديده مي شود, در اين مورد دو قول وجود دارد:

1 گوينده حدثنا شيخ جليل القدر علي بن السكون است. وي از بزرگان علماي اماميه و مورد وثوق است. اين قول منسوب به شيخ بهايي(ره) است. (الذريعه الي تصانيف الشيعه, ج 15, ص 18)

2 گوينده حدثنا عميدالروسا هبه الله بن حامد است كه متوفاي سال 609 ق. است. (سيدابوالفضل حسيني, تلخيص الرياض, ص 9, پاورقي) صاحب رياض السالكين اين قول را پذيرفته و نوشته است:

... دلّ عليه ماوجد بخط المحقق الشهيد(ره) علي نسخته المعارضه بنسخة ابن السكون المرقوم عليها بخط عميد الروسا ما صورته: قراها علي السيد الاجل النقيب الاوحد العالم جلال الدين عماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معيه ادام الله تعالي علوه قرائه صحيحه مهذبه. و رويتها له عن السيد بها الشرف ابي الحسن محمد بن.... با همه اينها صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد زيرا:

1- علماي اماميه بر استفاضه و بلكه تواتر آن اتفاق نظر دارند. چنانكه عالم بزرگوار الهي قمشه اي مي گويد: ... علماي بزرگ اماميه گويند: صدور صحيفه سجاديه از امام سجاد(ع) به روايات مستفيضه بلكه قريب به تواتر است, هيچ شك و ترديدي در اين كه كلام امام است نتوان كرد. آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره) نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاي تواتر كرده است. در همين مورد, كلام علامه مجلسي و صاحب رياض السالكين قبلا نقل گرديد.

2- فصاحت و بلاغت صحيفه حاكي از آن است كه نمي تواند كلام غير معصوم(ع) باشد. چنانكه طنطاوي , مفسر قرآن, وقتي آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايش ارسال مي كند, مي گويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق ديدم.

قال سيدنا الاستاذ العلامه الكبري و الايه العظمي النجفي المرعشي:

كتب الي العلامه الجوهري الطنطاوي صاحب التفسير المعروف وصول الصحيفه و شكرلي علي هذه الهديه السنيه و اطري في مدحها و الثنا عليها الي ان قال:

و من الشقا انا الي الان لم نقف علي هذا الاثر القيم الخالد من مواريث النبوه و اهل البيت و اني كلما تاملتها رايتها فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق... شايان يادآوري است كه پس از آن, طنطاوي از آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي پرسد: آيا تا كنون كسي از علماي اسلام شرحي بر آن (صحيفه سجاديه) نوشته است؟ آيت الله مرعشي مي نويسد: شارحيني كه مي دانستم نام بردم و كتاب رياض السالكين تاليف سيدعليخان را به ايشان تقديم كردم. معظم له در جواب نوشت كه من مصمم و آماده ام كه بر اين صحيفه گرامي شرحي بنويسم. همچنين سيدمحسن امين(ره) فصاحت و بلاغت و اسلوب اين صحيفه را دليلي بر صدور آن از امام معصوم(ع) دانسته و مي نويسد: و بلاغه الفاظها و فصاحتها التي لاتباري و علو مضامينها و مافيها من انواع التذلل لله تعالي و الثنا عليه و الاساليب العجيبه في طلب عفوه و كرمه و التوسل اليه اقوي شاهد علي صحه نسبتها و ان هذا الدر من ذلك البحر و هذا الجوهر من ذلك المعدن و هذاالثمر من ذلك الشجر. پس بايد گفت صحيفه سجاديه هرگز به جرح و تعديل روات نيازمند نيست, بلكه باتوجه به انشاي كلام و فصاحت و اعجاز بيان, مي توان گفت كه كلام حضرت امام سجاد عليه صلوات الله است.

3 نكته ديگري كه بر صدور صحيفه دلالت مي كند, سندهاي متعدد و اجازه هاي گوناگون است. علامه مجلسي(ره) در باره طرق روايي صحيفه, مي گويد:

واعلم انها كثيره جدا بحيث يعسر الضبط و الاحاطه و الاحصا... در صورت اجازه اي كه اميرماجد بن امير جمال الدين محمد الحسيني الدشتكي به مولي محمد شفيع داده است, سند متصل ديگري وجود دارد كه قابل توجه مي نمايد: اني ارويها عن والدي السيد السند العلامه الثقه... جمال الدين محمدبن عبدالحسين الحسيني الدشتكي عن عمه السيد معزالدين محمد ابن السيد الفاضل... نظام الدين احمد... عن ابيه السيد نظام الدين احمد المذكور عن ابيه معزالدين ابراهيم, عن ابيه سلام الله عن ابيه عماد الدين مسعود, عن ابيه صدرالدين محمد, عن ابيه غياث الدين منصور عن ابيه صدرالدين محمد عن ابيه ابراهيم عن ابيه محمد عن ابيه اسحاق عن ابيه علي عن ابيه عربشاه عن ابيه اميرانبه, عن ابيه اميري, عن ابيه الحسن, عن ابيه الحسين, عن ابيه علي, عن ابيه زيد, عن ابيه علي, عن ابيه محمد, عن ابيه علي, عن ابيه جعفر, عن ابيه احمد, عن ابيه جعفر, عن ابيه محمد, عن ابيه زيد, عن ابيه الامام علي بن الحسين زين العابدين عليه و علي آبائه التحيه والسلام... .

ظاهرا امير ماجد با بيست و نه واسطه سند خود را به امام زين العابدين(ع) رسانده است.

همچنين علامه مجلسي اجازه هاي متعددي در مورد صحيفه در جلد 107 بحار (ص 43 به بعد) نقل كرده است. يك مورد از اين اجازه ها كه قابل توجه است, اجازه روايتي است كه پدر علامه مجلسي در رويا از امام زمان(عج) دريافت كرده است:

... و بعد فيقول افقر عبادالله الغني, محمد تقي بن مجلسي الاصفهاني عفي عنهما بالنبي و آله: اني اروي الصحيفه الكامله عن مولانا و مولي الانام سيدالساجدين علي بن الحسين زين العابدين مناوله عن صاحب الزمان و خليفه الرحمان الحجه بن الحسن(ع) بين النوم و اليقظه و رايت كاني في الجامع العتيق باصبهان و المهدي صلوات الله عليه قائم و سالت عنه مسائل اشكلت علي فاجاب عنها, ثم سالت عنه(ع) كتابا اعمل عليه, فاحالني بذلك الكتاب الي رجل صالح, فلما اخذت منه كان الصيحفه و ببركه هذه الرويا انتشرت الصحيفه في الافاق بعد ماكان مطموس الاثر في هذه البلاد. با توجه به مجموع مطالبي كه گذشت, مي توان اطمينان پيدا كرد كه صحيفه از ناحيه امام سجاد(ع) صادر گرديده و تاكنون هيچ كس در اين امر تشكيك نكرده است.





چرا صحيفه كامله گفته اند؟



دراين مورد, دو نظر ابراز شده است آيت الله مرعشي نجفي(ره), در مقدمه اش بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغي, چنين نگاشته است: فلسفه آنكه صحيفه را كامله ناميده اند, بنابر آنچه من از سيد جمال الدين كوكباني يمني شنيدم, آن است كه نزد زيديه از صحيفه, نسخه اي هست ولي كامل نيست و در حدود نصف اين صحيفه است و از اين جهت اين صحيفه را كامله ناميده اند. يكي از محققان معاصر اين نظر را نپذيرفته, چنين مورد نقد قرار داده است:

اين تحليل نه تنها كافي نيست, بلكه آن را درست نمي توان شمرد چه لفظ كامله در سند صحيفه از گفته متوكل بن هارون كه خود يحيي بن زيد را ديده است, مشاهده مي شود و مي گويد: اخبره انه من دعا ابيه علي بن الحسين من دعا الصحيفه الكامله. و نيز متوكل مي گويد: يحيي بن زيد گفت: مي خواهي تو را صحيفه اي از دعاي كامل بدهم؟

و مسلم است كه در آن وقت صحيفه اي كه امروز به نام صحيفه زيديه مشهور است (طبق گفته كوكباني), وجود نداشته و بر فرض وجود, شكي نيست كه متوكل از آن بي خبر بوده است تا چه رسد كه از نقص آن مطلع باشد... . سپس اين محقق چنين ابراز نظر مي كند: ... اين مجموعه را از آن جهت كامله گفته اند كه دستوري كامل براي درخواست حاجات بنده از خداي تعالي است. در بيشتر موارد و در باره اغلب نيازمنديها و چون چنين دعاه ا از ائمه معصومين(عليهم السلام) با اين ترتيب صدور نيافته, اين ادعيه در مقابل دعاهاي ائمه ديگر به كامله ملقب شده است. و الله العالم. اين نظريه نيز قابل قبول نمي نمايد زيرا دعاهايي كه از ساير ائمه عليهم السلام رسيده است نيز از چنين جامعيتي برخوردار است. مثلا دعاي كميل, دعاي سمات و ساير ادعيه كه در كتابهاي ادعيه مثل مصباح كفعمي, مهج الدعوات ابن طاوس, عده الداعي ابن فهدحلي و غيره آمده است. به نظر مي رسد قبل از تدوين جوامع روايي اوليه شيعه, همزمان با اصول اربعماه و حتي قبل از آنها, در بين شيعه صحايفي از معروفيت برخوردار بوده است مانند صحيفه فاطمه زهرا(س), صحيفه علي(ع) كه به يك عدد هم منحصر نبوده است. اين صحايف در دسترس عموم نبوده, گاه برخي از روايات و مطالب آنها توسط برخي از ائمه(عليهم السلام) براي خواصي از اصحاب نقل مي شده است. اكنون نيز جز اينكه برخي از مطالب آنها در جوامع روايي آمده, اطلاعي از آنها در دست نيست. اما دعاهاي صحيفه سجاديه به صورت كامل به دست افرادي از غير امامان معصوم(عليهم السلام) رسيده است. احتمالا به اين سبب اين صحيفه را كامله خوانده اند.





مستدركات صحيفه:



دعاهاي امام سجاد(ع) به نيايشهاي موجود در صحيفه كامله سجاديه منحصر نيست, بلكه به چندين برابر اين دعاها مي رسد. تاكنون مستدركات زيادي براي صحيفه كامله نوشته شده است كه از اين قرار است:

1- صحيفه سجاديه كه توسط شيخ محمدبن علي الحرفوشي, كه چهل سال قبل از شيخ حر عاملي وفات يافته, گردآوري شده است.

2- الصحيفه الثانيه السجاديه, گردآوري شيخ محمدبن الحسن بن الحر العاملي. محدث جزائري در اول شرح ملحقات صحيفه چنين نوشته است:

ان الشيخ الحر لما جمع من ادعيه السجاد(ع) ما يقرب من الصحيفه سماه اخت القرآن.

3- الصحيفه السجاديه الثالثه, گردآوري ميرزا عبدالله افندي صاحب كتاب رياض العلما.

4- الصحيفه السجاديه الرابعه, جمع آوري ميرزا حسين نوري. در اين مجموعه, غير از دعاهاي موجود در صحيفه هاي قبلي, هفتاد و هفت دعاي ديگر گردآوري شده است.

5- الصحيفه السجاديه الخامسه.

اين مجموعه گردآوري سيدمحسن امين است و بيش از يكصدو هشتادو دو دعا دارد. مولف در باره اين اثر چنين توضيح داده است: و استدرك فيها ما خلت عنه الصحيفه الكامله و مافات الثانيه و الثالثه و الرابعه.

6- الصحيفه السجاديه السادسه, گردآوري شيخ محمد صالح مازندراني.

آيت الله مرعشي نجفي(ره) در مقدمه خود بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغي, مستدركات ديگري نيز ذكر كرده است كه جهت رعايت اختصار از نام بردن آنها خود داري مي شود.



برگرفته شده از مجله كوثر ش 32غلامحسين اعرابي