بازگشت

سيره امام سجاد (ع) از نگاه رهبري 1


يك كتاب در يك مقاله

آنچه در در اين مجموعه ملاحظه خواهيد نمود، خلاصه اي است از اثري با ارزش با نام «پژوهشي در زندگي امام سجاد عليه السلام » نوشته حضرت آيت الله سيد علي حسيني خامنه اي - مقام معظم رهبري، دامت بركاته – كه براي سهولت در بهره برداري از آن در 3 قسمت ارائه مي گردد







1. بيان و نگارش سيره امام سجاد عليه السلام بسي دشوار است زيرا برخي از نويسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته كرده و چنين القاء كرده اند كه آن امام بزرگوار عليه السلام در گوشه اي نشست و به عبادت پرداخت و كاري به سياست نداشت!



اين مطلب از القاب و تعبيراتي كه درباره آن بزرگ مرد الهي به كار مي برند، پيداست مثلا مي گويند «امام زين العابدين بيمار» در حالي كه ايشان هم - مثل هر انسان ديگري - چند روزي در مدت عمرش مريض شد و اين بيماري در محرم سال 61 هجري واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظيفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با اين تدبير الهي، 34 يا 35 سال پس از شهادت امام حسين عليه السلام زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئوليت امامت امت را برعهده گرفت و شيعه را در دشوارترين دوران هدايت كرد.







2. سيره امام زين العابدين عليه السلام چيست؟ اگر حوادث جزئي زندگي ايشان را گردآوري كنيم آيا مي توانيم به سيره آن حضرت دست يابيم؟ نه! هرگز! سيره هركسي به معناي واقعي كلمه آنگاه روشن مي شود كه جهت گيري كلي (استراتژي) او معلوم گردد. آن وقايع جزئي (تاكتيك ها) در پرتو جهت گيري كلي (استراتژي) معنا پيدا مي كند و تحليل مي شود. بدون شناخت آن جهت گيري كلي، نه تنها سيره امام عليه السلام روشن نمي گردد بلكه حوادث جزئي نيز بي معنا يا داراي معناي نادرست مي شود.



هدف كلي و استراتژي امامان معصوم عليهم السلام تشكيل حكومت اسلامي به شيوه خاص اهل بيت عليهم السلام بود. بعد از شهادت سيدالشهدا عليه السلام امام زين العابدين عليه السلام نيز همين هدف و خط مشي كلي را ادامه دادند



3. پس از صلح امام حسن مجتبي عليه السلام - كه در سال چهلم هجري اتفاق افتاد - برنامه همه امامان عليهم السلام فقط اين نبود كه احكام الهي را بيان كنند بلكه همگي در صدد بودند كه مقدمات تشكيل حكومت اسلامي به شيوه تشيع علوي را فراهم كنند. اين مطلب به روشني در زندگي و سخنان امام مجتبي عليه السلام ديده مي شود. امام حسن عليه السلام پس از صلح با معاويه در پاسخ به معترضان مي فرمود: «و ان ادري لعله فتنة لكم و متاع الي حين » (انبياء/111) اين به روشني مي رساند كه حضرت در انتظار آينده اي است و آن آينده، براندازي حكومت غير اسلامي و ظالمانه و تاسيس حكومت اسلامي و عادلانه است به اين جهت به اين افراد معترض مي فرمايد: شما از فلسفه صلح خبر نداريد. چه مي دانيد شايد مصلحتي در كار باشد. در آغاز صلح، دو نفر از سران شيعه (سليمان بن صرد و مسيب بن نجيه) به همراه عده اي از مسلمين به حضور امام مجتبي عليه السلام رفتند و گفتند: ما نيروي زيادي از خراسان و عراق و... داريم و حاضريم معاويه را تا شام تعقيب كنيم. حضرت آنان را در خلوت به حضور پذيرفت و با آنها گفتگو كرد. پس از آنكه بيرون آمدند، آرام شده بودند و نيروهايشان را رهاكردند و پاسخ روشني نيز به همراهانشان ندادند. بنابر تحليل دكتر طه حسين، در اين ديدار زيربناي تشكيلات عظيم شيعي به وجود آمد. هرچند زمينه مساعد نبود و مردم رشد چنداني نداشتند و تبليغات دشمن بسيار بود اما امام مجتبي عليه السلام با تمام اين اوصاف، در مدت ده سال به تعليم و تربيت و پرورش نيروهاي انساني همت گمارد و آن شيعيان با شهادت خود و با سخنان مخالفت آميز خود، دستگاه معاويه را تضعيف كردند.

حضرت سجاد



4. پس از آن، نوبت به امام حسين عليه السلام رسيد. آن بزرگوار هم روش امام مجتبي عليه السلام را تا ده سال ادامه داد تا آنكه معاويه مرد و شرايط تغيير كرد و واقعه عاشورا روي داد. نهضت حسيني عليه السلام قيامي بسيار مفيد و سازنده آينده اسلام بود و هيچ راه درستي بجز آنكه امام حسين عليه السلام در آن اوضاع انجام داد، وجود نداشت. اما اگر آن شرايط پيش نيامده بود و امام حسين عليه السلام در آن واقعه شهيد نمي شد، احتمال زيادي وجود داشت كه حكومت اسلامي - شيعي تشكيل شود. به اين معني در روايتي اشاره شده است: ابوحمزه ثمالي - بنابر نقل كليني در اصول كافي - مي گويد:



«سمعت اباجعفر عليه السلام يقول: يا ثابت ان الله تبارك و تعالي قد كان وقت هذا الامر في السبعين فلما ان قتل الحسين صلوات الله عليه اشتد غضب الله تعالي علي اهل الارض فاخره الي اربعين و مائة فحدثناكم فاضعتم الحديث و كشفتم حجاب السر (قناع السر) و لم يجعل الله له به بعد ذلك وقتا عندنا «و يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب.» بعد ابوحمزه ثمالي مي گويد:



حدثت بذلك اباعبدالله عليه السلام فقال: كان كذلك.



بيان و نگارش سيره امام سجاد عليه السلام بسي دشوار است زيرا برخي از نويسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته كرده و چنين القاء كرده اند كه آن امام بزرگوار عليه السلام در گوشه اي نشست و به عبادت پرداخت و كاري به سياست نداشت!



در اغلب رواياتي كه تعبير «هذا الامر» آمده، مقصود حكومت و ولايت اهل بيت عليهم السلام است و در برخي موارد به معني قيام است نه حكومت. در اين روايت، منظور از «هذا الامر»، تشكيل حكومت اسلامي امامان اطهار عليهم السلام است. خداي متعال براي حكومت اهل بيت عليهم السلام سال هفتاد هجري را معين كرده بود اما وقتي امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، خشم خدا بر اهل زمين شديد شد و آن تاريخ تا سال صد و چهل (هشت سال قبل از شهادت امام صادق عليه السلام) به تأخير افتاد، و چون بني عباس به خاطر دنيا و هواي نفس از هر شيوه اي بهره گرفته و زمينه لازم را از بين بردند، آن وقت موعود به تأخير افتاد و ديگر وقتي تعيين نشد. اين روايت را ابوحمزه ثمالي از امام باقر عليه السلام نقل كرده و امام صادق عليه السلام نيز آن را تاييد كرده است.







5. بنابر آنچه گذشت، هدف كلي و استراتژي امامان معصوم عليهم السلام تشكيل حكومت اسلامي به شيوه خاص اهل بيت عليهم السلام بود. بعد از شهادت سيدالشهدا عليه السلام امام زين العابدين عليه السلام نيز همين هدف و خط مشي كلي را ادامه دادند. تمام عملكرد امام سجاد در دوره امامتش (از عاشوراي سال 61 هجري تا شهادت در سال 94 هجري) بايد بر اساس اين خط كلي و اساسي تبيين و تحليل و تفسير شود. امام سجاد عليه السلام براي اين هدف مقدس، يعني تشكيل حكومت خدا بر روي زمين و عينيت بخشيدن به اسلام، بيش از سي سال، انواع تاكتيك ها و موضع گيريهاي گوناگون را به كار برد و با سياست و درايت و شجاعت و دقت و لطافت، آگاهانه براي تامين آن هدف كلي كوشيد.

حضرت سجاد



6. زندگي امام سجاد عليه السلام بعد از عاشورا را مي توان به دو بخش تقسيم كرد:



اول- دوره حماسه ساز اسارت



دوم- دوره بعد از اسارت



امام زين العابدين عليه السلام در دوره اول كه دوره اي پرهيجان و عبرت انگيز بود، همانند قهرماني بزرگ با گفتار و رفتارش حماسه آفريد و همچون يك انقلابي پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخ هاي دندان شكن و پرخاشگرانه داد. در كوفه در مقابل عبيدالله بن زياد - آن وحشي خونخواري كه از شمشيرش خون مي ريخت و سرمست باده غرور بود - آنچنان سخن گفت كه ابن زياد دستور داد: او را بكشيد! و اگر دفاع جانانه حضرت زينب عليها السلام نبود و اينكه بايد اينها را به عنوان اسير به شام مي بردند، به احتمال زياد مرتكب قتل امام سجاد عليه السلام نيز مي شدند.



در بازار كوفه، همصدا و همزمان با عمه اش زينب و با خواهرش سكينه سخنراني كرد و مردم را به هيجان آورد و حقايق را آشكار ساخت. در شام، چه در مجلس يزيد و چه در مسجد، در برابر انبوه جمعيت جنايت هاي دستگاه حاكم و حقانيت اهل بيت عليهم السلام براي امامت و خلافت را روشن كرد و به مردم هشدار داد.



اگر حوادث جزئي زندگي ايشان را گردآوري كنيم آيا مي توانيم به سيره آن حضرت دست يابيم؟ نه! هرگز! سيره هركسي به معناي واقعي كلمه آنگاه روشن مي شود كه جهت گيري كلي (استراتژي) او معلوم گردد. آن وقايع جزئي (تاكتيك ها) در پرتو جهت گيري كلي (استراتژي) معنا پيدا مي كند و تحليل مي شود



دوره دوم (دوره بعد از اسارت) كه بسيار طولاني (بيش از سي سال) است، بناي امام سجاد عليه السلام بر تلاش هاي زيربنايي و ملايم و حساب شده و آرام بود. اين پرسيدني است كه: چرا امام سجاد عليه السلام در دوره اول، آنقدر انقلابي و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملايم و با تقيه؟



پاسخ آن است كه: دوره بسيار كوتاه و سرنوشت ساز اول، فصلي استثنايي است كه بايد زمينه تلاش هاي آينده را براي حكومت الهي و اسلامي فراهم كند. در كوفه و شام امام سجاد عليه السلام بايد آنچنان تند و برنده و تيز و صريح، مسائل را بيان كند كه پيام اصلي «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند كه چرا امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد. نقش امام سجاد عليه السلام در اين سفرها، نقش حضرت زينب عليها السلام بود يعني پيام رساني انقلاب حسيني عليه السلام.



حضرت زينب عليها السلام، فاطمه صغري عليها السلام، سكينه عليها السلام، و تك تك اسيران - هركس به قدر توان خويش - پيام آور حماسه حسيني عليه السلام بودند.



دوره بلند و سرنوشت ساز دوم، هنگامي آغاز شد كه امام سجاد عليه السلام در مدينه به عنوان شهروندي محترم مشغول زندگي شد و كارش را از خانه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و حرم او آغاز كرد.







7. بعد از عاشورا، در سراسر جهان اسلام به خصوص در حجاز و عراق، حالت رعب و وحشتي ميان شيعيان به وجود آمد زيرا احساس شد كه حكومت يزيد آماده است براي تحكيم حكومت خودش، حتي فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم را نيز بكشد. اين رعب و هراس با وقوع چند حادثه ديگر از جمله واقعه حره كامل شد و اختناق شديدي به وجود آمد. امام صادق عليه السلام فرمود: «ارتد الناس بعد الحسين عليه السلام الا ثلاث ثم ان الناس لحقوا و كثروا» مردم پس از امام حسين عليه السلام مرتد شدند مگر سه نفر، و در روايتي پنج نفر و در روايتي ديگر هفت نفر ذكر شده است. و سپس بعد از مدتي مردم به تدريج ملحق و زياد شدند. ابو عمر مهدي از امام سجاد عليه السلام نقل مي كند كه او فرمود: «ما بمكة و المدينة عشرون رجلا يحبنا (1) در سراسر مكه و مدينه حتي بيست نفر نيست كه دوستدار ما اهل بيت عليهم السلام باشد.» در اين اوضاع، طرفداران ائمه اطهار عليهم السلام، پراكنده، مأيوس و مرعوب بودند و امكان حركت جمعي از دست رفته بود.

پاورقي

1. بحارالانوار، ج 46، ص 143 و شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 4، ص 104.